کابینت اماده و پیش ساخته نمایشگاهی روشویی اشپزخانه
 
نویسندگان
پیوندهای روزانه
لینکی ثبت نشده است
پنل کاربری
نام کاربری :
پسورد :
عضویت
نام کاربری :
پسورد :
تکرار پسورد:
ایمیل :
نام اصلی :

آیا می‌دانید عادت چیست؟ عادت تکرار می‌آورد و به دنبال تکرار، کسالت و روزمرگی! چگونه می‌توانیم همیشه تازه و نو و همسری نمونه باشیم.

زن می‌گوید: صبح که همسرم می‌خواهد سر کار برود، همراه او بلند می‌شوم و یه صبحانه کامل با هم می‌خوریم، این امر باعث می‌شود که مرد احساس تنهایی نکند، بنابراین همانطور که اون زود از خواب بلند می‌شود و به خاطر آسایش و رفاه خانه از خوابش می‌گذرد، من هم با او همراهی می‌کنم تا احساس نکنه همه بار زندگی رودوش اونه، اگر من صبحها بیدار نشوم و او را بدرقه نکنم، زندگی براش یکنواخت می‌شود و کم‌کم عادت می‌کند که زن خود را نبیند و احساس یکی بودن و همراه بودن رو از دست بدهد.
اگر محیط کارش طوری باشد که بتوانم به اون زنگ بزنم، وقت ناهار باهاش تماس می‌گیرم که ببینم غذا شو خورده یا نه؟
اما اگر مدام به او زنگ بزنم، تمرکز کاری خود را از دست می‌دهد و حس می‌کند که درمحیط کار هم آزادی فکری نداره و هم زمان باید دو مسئولیت متفاوت را به دوش بکشد و گاهی هم حس می‌کند که نگاهی اونو زیرذره‌بین گذاشته و کنترل می‌کنه و باید برای هر ساعت خودش جوابی بدهد! این امر باعث می‌شود که کم‌کم به صدای زنگ تلفن حساسیت پیدا کند و دچار اضطراب شود. وقتی به خونه بر می‌گرده، به استقبالش می‌روم و بعد از سلام واحوالپرسی ساده و کوتاه وسایلشو از دستش می‌گیرم و بعد در محیطی آرام و پر از سکوت یه چایی داغ با هم می‌خوریم، تا بتواند از محیط و مشغله‌های کاری‌اش جدا و خودشو با محیط خانه هماهنگ کند، زیرا ما زنها می‌توانیم درعین حال که به کارهای شخصی و حتی اداری خود می‌رسیم به چیزهای دیگر هم فکر کنیم و تصمیم بگیریم. به تاریخ به ادبیات به مسائل بچه‌ها وحتی می‌توانیم در ذهن خودمان اسباب خانه رو جابجا کنیم و دکوراسیون را تغییر دهیم!تا وقتی که احساس نکنم به آرامش وهماهنگی لازم رسیده، حرفی نمی‌زنم.
تا اینکه با پرسیدن (چه خبر)؟ اعلام حضور و آمادگی برای شنیدن مسائل روز را بکند، اول موضوعات شادیآور را براش تعریف می‌کنم و مشکلات و مسائل قابل بررسی را برای ساعتهای بعدی می‌گذارم تا بتواند همراهی‌ام کند و تصمیم‌های بهتری را با هم بگیریم.
وقتی که همسرم می‌خواهد از مسائل بیرون برایم حرف بزند بدون هیچ عجله‌ای کنارش می‌نشینم و به چشماش نگاه می‌کنم تا علاقه و دقت مرا متوجه شود حتی اگر به نظرم بیاید که از اون حرفها سر در نمی‌آورم و یا برایم جالب نیست به دغدغه‌هایش احترام می‌گذارم و به او گوش می‌کنم، چرا که اگر برای من که همراه و همسر او هستم حرف نزنه، احساس می‌کنه که برام اهمیتی نداره و کم‌کم از من دور می‌شه و چون آدم‌ها در هر موقعیت اجتماعی و شغلی که باشند، نیاز به یک همدم و مونس دارند، اگر این نیازشان برطرف نشود، کم‌کم در خودشان فرو می‌روند و تمام حرفهاشونو در درون خودشان زندانی می‌کنند و وقتی روزی لبریز شد ممکن است که دوست یا همدم دیگری را برای خودشان در نظر بگیرند... زن جوان می‌گوید: من هیچوقت خودمو با همسرم مقایسه نمی‌کنم چرا که دنیای ما با هم متفاوت است، مردان درعمل و سکوت محبتشونو ابراز می‌کنند و زنان در کلام و بیان!
اینگونه عاشق همسرتان شوید
چه چیزی باعث می‌شود تا به فردی علاقمند شوید؟
ظاهر می‌تواند یکی از فاکتورهای علاقه‌مندی باشد، کارشناسان بر این باورند که گاهی ذهن ناخودآگاه دنبال خصوصیاتی می‌گردد که شاید ما از آن بی‌اطلاع باشیم.
اصولا مردان به طور ناخودآگاه دنبال زنانی هستندکه چهره متناسبی دارند و زن‌ها دنبال مردانی هستند که توانایی حمایت و تامین امرار معاش را داشته باشند. گاهی اوقات نیز افراد دنبال آدم‌های شبیه والدین خود می‌گردند. یک دختر، مردی با خصوصیات و رفتارهای پدر را به عنوان شوهر دوست دارد و یک پسر نیز همسر خود را در قالب مادرش تصور می‌کند. محققین بر این باورند که برخی از خصوصیات ژنتیکی است و حتی تداوم ازدواجها نیز گاهی ژنتیکی است. حال ببینیم که:
چرا ما عاشق یک نفر می‌شویم و او با بقیه چه فرقی دارد؟ انسانها در ضمیر ناخودآگاه خود دنبال فردی می‌گردند، تا توسط او تجربیات خود را کامل کنند. گاهی اوقات با فردی که کاملا شبیه خود ماست می‌توانیم تجربیات را کامل کنیم و گاهی نیز دنبال کسی می‌گردیم که بتوانیم از او چیزهایی یاد بگیریم و روحیات و خلقیاتش کاملا با ما تفاوت داشته باشد.
آیا زوجین خواسته‌های یکسانی دارند؟ معمولا داشتن عقاید و خواسته‌های یکسان نخستین عامل ایجاد جذابیت است. به همین دلیل است که برخی افراد، کسی را درست مثل خود انتخاب می‌کنند و هر چه یک رابطه فراتر می‌رود این امکان برای طرفین فراهم می‌شود تا متوجه شوند که آیا با هم همدرد هستند؟ احساسات یکسانی دارند؟ در انتخاب موزیک توافق دارند؟ هر دو با هم با شنیدن یک لطیفه می‌خندند؟ و...
وقتی ما با همسر خود در مورد آرزوها و آرمانهای خود صحبت می‌کنیم یعنی اینکه خواسته قلبی خود را بر زبان می‌آوریم، اگر تاییدی شنیدیم یا خواسته‌های ما با خواسته‌های او تطابق داشت، رابطه، شیرینی خاصی پیدا می‌کند، هدفها مشخص و میسر و معین می‌شود. البته باید بدانید که هر چه سن انسان بالاتر می‌‌رود، عاقلتر می‌شود و اعتماد به نفس بیشتری پیدا می‌کند، بنابراین آرزوها و خواسته‌هایش نیز تغییر می‌کند.
گاهی اوقات این تغییرات باعث می‌شود تا احساس کنیم نقاط مشترک کمتری با طرف مقابل خود داریم و آن‌طور که تاکنون فکر می‌کردیم او را نشناخته‌ایم اما این دلیل نمی‌شود تا نتوانید آینده بهتری در کنار او داشته باشید.
چیزی که در این میان باید به آن توجه داشت صحبت کردن در مورد آمال و آرزوها و عقاید شخصی با طرف مقابل است، زیرا وقتی زوجین در مورد نیازها و علاقه‌هایشان با هم صحبت می‌کنند، متوجه می‌شوند که هر کدام از زندگی چه می‌خواهند؟

__________________

برای انسان های بزرگ بن بستی وجود ندارد

 آنها معتقدند یا راهی خواهیم یافت

 یا راهی خواهیم ساخت

 



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۲۴ ] [ احد احدی ]

تربیت جنسی ، خجالتی پر ضرر

«تربیت» از مسائل مهمی است که از دیرباز توجه والدین و دیگر متولّیان امر آموزش را به خود مشغول نموده است. در هر دوره ای اندیشمندان بزرگی در شرق و غرب عالم در زمینه تربیت فعالیت های علمی و عملی داشته و در این زمینه، نظرات کاربردی مهمی ارائه داده اند.

تربیت جنبه های گوناگونی دارد مثل تربیت دینی،اجتماعی،جنسی و ....و در این بین به همان میزان که تربیت جنسی مهم است به همان میزان مورد فراموشی واهمال قرار گرفته است.

«تربیت جنسی» انسان یکی از ساحت های مهم و پر لغزش تربیتی است. غریزه جنسی از جمله غرایز طبیعی است که خداوند در حیوان و انسان قرار داده. با وجود این غریزه است که در انسان نیاز جنسی پیدا می شود و باید به صورتی صحیح آن را ارضا نماید. برآوردن یا رها نمودن این نیاز رفتارهای متفاوتی را در انسان به دنبال دارند. صاحب نظران و مربیّان تربیتی به صورت های مختلف به اهمیت آن اذعان کرده و توجه عموم مردم را به آن جلب کرده اند.

آیة اللّه ابراهیم امینی در این باره می گوید: « پدران و مادران مسؤول نمی توانند نسبت به غریزه جنسی فرزندان شان بی تفاوت باشند و در این باره برنامه ای نداشته باشند; زیرا تربیت جنسی یکی از دشوارترین و حسّاس ترین انواع تربیت هاست. اندک اشتباه و غفلتی در این باره ممکن است کودکان را به وادی های فساد و تباهی بکشاند.»1

نگاهی گذرا به پرونده های موجود در مراکز و محاکم قضایی، پاسگاه های نیروی انتظامی و صفحات حوادث مطبوعات به این امر گواهی می دهد که درصد بالایی از جرایم به عدم تربیت صحیح در زمینه مسائل جنسی برمی گردد. اهمیت این امر آن جا آشکارتر می شود که بدانیم رفتارهای جنسی و غیرجنسی با هم تعامل دارند ، به گونه ای که رفتاری غیرجنسی زمینه ساز بروز رفتار جنسی می شود و یا به عکس. از این رو، می توان ادعا کرد که غالب رفتارهای انسان با این غریزه  در ارتباط است.

 این غریزه از زمان بلوغ ، که همزمان با دوره نوجوانی است، برانگیخته می شود و نیاز جنسی در انسان احساس شده، ارضای آن را طلب می نماید. از این رو، با این که مسأله غریزه جنسی از دوره نوجوانی به بعد مطرح می باشد، اما از آن رو که بنیان شخصیت انسان در دوره های پیش از آن پی ریزی می شود، باید به مسائلی که در آن دوره ها بر رشد جنسی انسان تأثیرگذارند نیز پرداخته شود.

 موریس دبس می گوید: «تغییرات بلوغ ـ به معنای اخص کلمه ـ مستلزم تربیت جنسی است ، ولی هنوز نه در خانواده به این تربیت اهمیت کافی داده می شود و نه در مدرسه. اغلب اوقات، پدر و مادر از بجا آوردن وظیفه شانه خالی می کنند و دبیران نیز خود را به نشنیدن می زنند ، در صورتی که باید این نکته را خوب به خاطر داشت که تربیت جنسی جزء لاینفک وظایف مربّیان است. اگر ما مسأله جنسی را از لحاظ اهمیت در ردیف سایر فعالیت های انسانی قرار دهیم و آن را موضوع جداگانه و امری مهم نشماریم ، بسیاری از مشکلاتی که امروز، ظاهراً، وجود دارد از میان خواهد رفت.»2

ارضای غریزه جنسی در هر جامعه و مکتبی دارای چارچوب و اصولی است که رعایت آن ها لازم است. افرادی که مراعات این چارچوب و اصول را می نمایند دارای «رفتار بهنجار جنسی» می باشند و آنان که این امور را رعایت نکنند دارای رفتار جنسی بهنجار نخواهند بود.

 افراد یک جامعه که ارضای غریزه جنسی خود را در چارچوب ارزش های حاکم بر آن جامعه محدود می کنند و پا را از آن فراتر نمی نهند، دارای «رفتار بهنجار جنسی» می باشند و در نتیجه، در مورد تربیت جنسی به سطح قابل قبولی در آن جامعه رسیده اند.

 دین مبین اسلام، که آیین صحیح زندگی را به مردم می آموزد ، در زمینه مسائل جنسی بی تفاوت نیست ، بلکه توجه خاصی به آن نموده است.شاید علت آن هم این باشد که غریزه جنسی بر اغلب مسائل انسانی، اعم از مادی و معنوی، تأثیرگذار است و سرنوشت انسان را دست خوش تغییر و تحول می گرداند. از این رو، افرادی که توانسته اند غریزه جنسی خود را تعدیل نمایند و زمام آن را به دست بگیرند ، در زمینه های دیگر تربیت، راحت تر به پیش رفته اند. در عصر حاضر، که اختراع رسانه های صوتی و تصویری گوناگون و پیشرفته و دست رسی آسان کودکان، نوجوانان و جوانان به آن ها در کنار وگوشه شهر و روستا، خانواده های مسلمان را با نگرانی شدیدی روبه رو نموده است، ضروری می نماید تا با تحقیق بیش تر در این زمینه، گامی (اگرچه ابتدایی) در جهت شناخت ابعاد گوناگون تأثیرپذیری انسان در امور جنسی و عوامل تأثیرگذار بر رفتار جنسی وی برداشته شود.

بخش خانواده در این مقاله سعی داشت اهمیت موضوع را برای شما والدین و مربیان روشن کند و در مقاله ی بعد به تفضیل به بررسی «تأثیرپذیری جنسی انسان» و «عوامل تأثیرگذار بر رفتار جنسی»، بخصوص در کودکان، نوجوانان و جوانان، می پردازد.



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۲۴ ] [ احد احدی ]
 

رازی که آینــه فاش کرد

چندین سال پیش بود. ما در یک خانواده خیلی فقیر در یک ده دور افتاده به نام "روکی" ، توی یک کلبه کوچک زندگی می کردیم. روزها در مزرعه کار می کردیم و شبها از خستگی خوابمان می برد.
کلبه ی ما نه اتاقی داشت، نه اسباب و اثاثیه ای، نه نور کافی. از برداشت محصول آنقدر گیرمان می آمد که شکم پدر و مادر و سه تا بچه سیر بشود. یادم می آید یک سال که نمیدانم به چه علتی محصولمان بی دلیل بیشتر از سالهای پیش شده بود، بیشتر از همیشه پول گرفتیم.
یک شب مامان ذوق زده یک مجله خاک خورده و کهنه را از توی صندوق کشید بیرون و از توش یه عکس خیلی خوشگل از یک آینه نشانمان داد. همه با چشمهای هیجان زده عکس را نگاه می کردیم. مامان گفت بیایید این آینه را بخریم، حالا که کمی پول داریم، این هم خیلی خوشگل است. ما پیش از این هیچوقت آینه نداشتیم، این هیجان انگیزترین اتفاقی بود که می توانست برایمان بیفتد. چون خوشبختانه پول کافی هم برای خریدش داشتیم. پول را دادیم به همسایه تا وقتی به شهر می رود آن آینه را برایمان بخرد.
آفتاب نزده باید حرکت می کرد، از ده ما تا شهر حداقل پنج فرسنگ راه بود، یعنی یک روز پیاده روی، تازه اگر تند راه می رفت.
سه روز بعد وقتی همه داشتیم در مزرعه کار می کردیم، صدای همسایمان را شنیدیم که یک بسته را از دور به ما نشان می داد. چند دقیقه بعد همه در کلبه دور مامان جمع شدیم.
وقتی بسته را باز کرد مامان اولین کسی بود که جیغ زد : وای ی ی ی ...، تو همیشه می گفتی من خوشگلم، واقعا" من خوشگلم!
بابا آینه را گرفت دستش و نگاهی در آن کرد. همینطوری که سبیل هایش را می مالید و لبخند ریزی میزد با آن صدای کلفتش گفت: آره منم خشنم، اما جذابم، نه؟
نفر بعدی آبجی کوچیکه بود : مامان، واقعا چشمهام به تو رفته ها!
آبجی بزرگه نفر بعدی بود که با هیجان و چشمهای ورقلمبیده به آینه نگاه می کرد : می دونستم موهام رو اینطوری می بندم خیلی بهم میاد!
با عجله آینه را از دستش قاپیدم و در آن نگاه کردم. می دانید در چهار سالگی یک قاطر به صورتم لگد زده بود و به قول معروف صورتم از ریخت افتاده بود ولی چون آینه نداشتیم این موضوع را فراموش کرده بودم.
وقتی تصویرم را در آینه دیدم، یکهو داد زدم : من زشتم! من زشتم! بدنم می لرزید، دلم می خواست آینه را بشکنم، همینطور که دانه های اشک از چشمانم سرازیر بود به بابا گفتم : یعنی من همیشه همین ریختی بودم؟
- آره عزیزم، همیشه همین ریختی بودی.
- اونوقت تو همیشه من رو دوست داشتی؟
- آره پسرم، همیشه دوستت داشتم.
- ولی چرا؟ آخه چرا دوستم داری؟
- چون تو مال من هستی!
سالها از آن قضیه گذشته، حالا من هر صبح صادقانه به خودم نگاه می کنم و می بینم ظاهرم زشت است.
آنوقت از خدا می پرسم : یعنی واقعاً منو دوستم داری؟
و او در جوابم می گوید : بله.
و وقتی از او می پرسم که چرا دوستم داری؟
به من لبخند می زند و می گوید : چون تو مال من هستی و من تمام مخلوقاتم را بسیار دوست می دارم ...



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۲۳ ] [ احد احدی ]
در چند سال اخیر‌، روان‌شناسان و جامعه‌شناسان به بررسی اطلاعات درباره پرسشی پرداخته‌اند که قبلاً‌ برای فلاسفه مهم بود: چه چیزی باعث رضایت ما می‌شود؟
پژوهشگران به این منظور تحقیقات گسترده‌ای در سراسر جهان انجام داده‌اند تا ببینند چگونه چیزهایی مانند پول، نگرش، فرهنگ، حافظه، تندرستی، نوع‌دوستی و عادات روزانه بر احساس بهروزی ما تأثیر می‌گذارد. حوزه جدید روان‌شناسی مثبت پر از یافته‌های جدیدی حاکی از آن است که اعمال ما تأثیر چشمگیری بر احساس خوشبختی و رضایت ما از زندگی دارد. 10 راهبرد ثابت‌شده برای افزایش رضایت از زندگی عبارتند از:

1 – لحظات روزانه زندگی را درک کنید

هر از چندی مکث کنید تا گل سرخی را ببویید یا کودکان را حین بازی تماشا کنید. کسانی که درنگ می‌کنند تا وقایعی را که به‌طور عادی با عجله پشت سر می‌گذارند، ببینند یا در طول روز به وقایع خوشایند روزانه فکر می‌کنند، افزایش قابل توجهی را از نظر رضایت و کاهش افسردگی گزارش می‌کنند.


2 – از مقایسه بپرهیزید

چشم و هم‌چشمی جزئی از بسیاری از فرهنگ‌هاست اما مقایسه خودمان با سایرین می‌تواند به رضایت و عزت نفس لطمه وارد کند. به جای مقایسه کردن با دیگران، توجه خود را به دستاوردهای شخصی معطوف کنید تا به رضایت بیشتری دست یابید.


3 – بیش از اندازه به پول توجه نکنید

کسانی که پول را در رأس فهرست اولویت‌های خود قرار می‌دهند، بیشتر در معرض افسردگی، اضطراب و عزت نفس پایین هستند. این امر در ملل و فرهنگ‌های گوناگون یکسان است. هر چقدر بیشتر رضایت را در کالاهای مادی بجوییم، کمتر آن را می‌یابیم. رضایت، عمر کوتاهی دارد و گذراست. پول‌دوستان نیز در آزمون پویایی و خودشکوفایی نمره اندکی می‌گیرند.


4 – اهداف معنادار داشته باشید

کسانی که برای تحقق چیزی ارزشمند تلاش می‌کنند، بسیار راضی‌تر از کسانی هستند که رؤیاها یا آرزویی ندارند. این اهداف می‌تواند به سادگی یاد‌گرفتن مهارتی جدید یا بار آوردن بچه‌ها به شیوه‌ای اخلاقی باشد. انسان همواره برای رشد به نوعی معنا نیاز دارد. به گفته دانشمندان، رضایت و خوشبختی در محل تلاقی لذت و معنا قرار دارد. هدف چه در محل کار و چه در خانه آن است که فعالیت‌هایی انجام دهیم که از نظر شخصی هم لذت‌بخش و هم مهم باشد.


5 – در کار ابتکار به خرج دهید

میزان رضایت شما از شغل تا حدی به ابتکاری که به خرج می‌دهید، بستگی دارد. محققان معتقدند هنگامی که خلاقیت به خرج می‌دهیم، به دیگران کمک می‌کنیم و راه‌های بهبود در امور را پیشنهاد می‌کنیم یا کارهای اضافی انجام می‌دهیم، از کارمان بیشتر احساس اغنا می‌کنیم.


6 – دوست پیدا کنید و به خانواده اهمیت دهید

افراد راضی معمولاً‌ خانواده دوست و روابط بهتری دارند. اما صرف کمیت رابطه با افراد کافی نیست، بلکه کیفیت آن نیز اهمیت دارد. انسان به رابطه نزدیک نیاز دارد؛ رابطه‌ای که در برگیرنده تفاهم و توجه باشد.


7 – لبخند بزنید، حتی زمانی که حالش را ندارید

به‌نظر ساده می‌رسد اما بسیار مؤثر است. افراد راضی امکانات موجود، فرصت‌ها و موفقیت را می‌بینند. وقتی آنان به آینده نگاه می‌کنند، خوشبین هستند و وقتی گذشته را مرور می‌کنند، معمولا گزینه‌های مثبت را می‌بینند. حتی اگر از بچگی اینگونه بزرگ نشده‌اید که نیمه پر لیوان را ببینید، با تمرین نگرش مثبت به عادت تبدیل می‌شود.


8 - طوری تشکر کنید که گویی واقعاً قدردان هستید

کسانی که عادت به سپاسگزاری دارند، معمولاً‌ سالم‌تر و‌ خوشبین‌تر هستند و بیشتر به سوی تحقق اهداف پیشرفت می‌کنند. تحقیقات نشان می‌دهد افرادی که به کسانی که به آنان کمک کرده‌اند، نامه تشکرآمیز می‌نویسند، از نظر رضایت در سطح بالا و از نظر افسردگی در سطح پایینی قرار دارند. به علاوه اثر یک نامه تشکرآمیز تا هفته‌ها طول می‌کشد.


9 – از خانه بیرون بروید و ورزش کنید

تحقیقات نشان می‌دهد که ورزش می‌تواند به اندازه داروها در درمان افسردگی مؤثر باشد و در عین حال هیچ‌گونه عوارض جانبی نیز نداشته باشد. به علاوه، هزینه آن نیز به‌مراتب کمتر است. ورزش منظم حس تحقق چیزی را به انسان می‌دهد، امکان تعامل با دیگران را فراهم می‌کند، هورمون‌های عامل احساس خوب را در بدن آزاد می‌کند و عزت نفس را افزایش می‌دهد.


10 – بخشش را فراموش نکنید

نوع‌دوستی و بخشش را به جزئی از زندگی خود تبدیل کنید و از این کار مقصودی را بجویید. محققان می‌گویند کمک به همسایه، داوطلب‌شدن برای انجام کارهای عام‌المنفعه یا اهدای کالا و خدمات باعث ایجاد احساس خوبی در شخص می‌شود که مزایای زیادی از نظر تندرستی به همراه دارد که از ورزش کردن یا ترک کردن سیگار هم بیشتر است. گوش کردن به درد دل دوست، یاد دادن مهارت‌ها، توجه به موفقیت‌های دیگران و روحیه گذشت نیز به رضایت می‌افزاید. محققان می‌گویند کسانی که برای دیگران خرج می‌کنند، بیشتر از کسانی که برای خودشان خرج می‌کنند، احساس رضایت می‌کنند.


ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۲۳ ] [ احد احدی ]

اگر با شکیبایی زندگی کنند بردباری را می آموزند.

اگر با تشویق زندگی کنند اعتماد و اطمینان را می آموزند.

اگر با پاداش زندگی کنند با استعداد بودن و پذیرندگی را می آموزند.

اگر با تصدیق شدن زندگی کنند عشق را می آموزند.

اگر با توافق زتدگی کنند دوست داشتن خود را می آموزند.

اگر با تایید زندگی کنند با هدف زندگی کردن را می آموزند.

اگر با صداقت زندگی کنند حقیقت را می آموزند.

اگر با انصاف زندگی کنند دفاع از حقوق را می آموزند.

اگر با اطمینان زندگی کنند اعتماد به خود و اعتماد به دیگران را می آموزند.

اگر با دوستی و محبت زندگی کنند زندگی در دنیای امن را می آموزند.

بچه شما چه طور زندگی می کند و چه می آموزد؟

روزگارکودکی

بچه که بودم عاشق کارتون الفی بودم.

خیلی برام دوست داشتنی بود.

بزرگتر هم که شدم بازم دوستش داشتم.

هنوزم دوستش دارم.

ساده - کم حرف - مهربون - در عین حال شیطون

هنوز هم با دیدنش ؛ حتی عکسش یاد کودکی خودم می افتم.



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۲۲ ] [ احد احدی ]

برای اینکه 2 سال بیشتر زندگی کنید:

شکلات بخورید. تحقیقات نشان می دهند که شکلات غلیظ و تلخ برای قلب مفید است.


برای اینکه 3 سال بیشتر زندگی کنید:

دیندار باشید و دوستان بسیاری داشته باشید. تحقیقات نشان دادند که حضور مرتب در حرم و اماکن مذهبی استرس را کاهش می دهد. همچنین دوستی و ارتباطات اجتماعی نیز همین تاثیر را نشان می دهند.


برای اینکه 3.6 سال بیشتر زندگی کنید:

گوشت کمتر بخورید. سبزی خواری و یا تنها کاهش مقدار گوشت در غذا می تواند به علت کاهش غلظت چربی در بدن طول عمر را افزایش دهد، زیرا در ازای آن مصرف میوه و سبزیجات افزایش می یابد.


برای اینکه 3.7 سال بیشتر زندگی کنید:

زندگی فعالی داشته باشید. دانشمندان تایید می کنند که تحرک، نرمش و ورزش تاثیر مثبتی بر قلب می گذارد و نمی گذارد که فرد چاق شود.


برای اینکه 5 سال بیشتر زندگی کنید:

مطالعه کنید. دانشمندان هاروارد به این نتیجه رسیده اند که زنان دارای تحصیلات دانشگاهی به طور متوسط 5 سال بیش از زنان بدون تحصیلات عالیه زندگی می کنند.


برای اینکه 7.5 سال بیشتر زندگی کنید:

مثبت نگر باشید. پژوهش ها ثابت کرده اند که ریسک مرگ زودرس برای افراد حوشبین 55درصد کمتر است.


برای اینکه 8 تا 10 سال بیشتر زندگی کنید:

سیگار نکشید. افرادی که هیچ گاه سیگار نکشیده اند، به طور متوسط 10 سال بیش از افراد سیگاری زندگی می کنند. اگر مردان در سن 35 سالگی سیگار را ترک کنند، می توانند به طور متوسط 5.1 سال به طول عمر خود بیفزایند.


برای اینکه 10 سال بیشتر زندگی کنید:

خوشبخت باشید. افراد خوشبخت به طور متوسط 10 سال بیش از سایرین زندگی می کنند.



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۲۲ ] [ احد احدی ]

قاعدتاً این آزمون نمی‌تواند نوعی تست شخصیت باشد زیرا هر پاسخی دلیل خاص خودش را دارد.
پیرزن در حال مرگ است، شما باید ابتدا او را نجات دهید. هر چند او خیلی پیر است و به هر حال خواهد مرد.
شما باید پزشک را سوار کنید. زیرا قبلاً او جان شما را نجات داده و این فرصتی است که می‌توانید جبران کنید. اما شاید هم بتوانید بعداً جبران کنید.
شما باید شخص مورد علاقه‌تان را سوار کنید زیرا اگر این فرصت را از دست دهید ممکن است هرگز قادر نباشید مثل او را پیدا کنید.
از دویست نفری که در این آزمون شرکت کردند، تنها شخصی که استخدام شد دلیلی برای پاسخ خود نداد. او نوشته بود :
سوئیچ ماشین را به پزشک می‌دهم تا پیرزن را به بیمارستان برساند و خودم به همراه همسر رویاهایم متحمل طوفان شده و منتظر اتوبوس می‌مانیم.
پاسخی زیبا و سرشار از متانتی که ارائه شد گویای بهترین پاسخ است و مسلما همه می‌پذیرند که پاسخ فوق بهترین پاسخ است، اما هیچکس در ابتدا به این پاسخ فکر نمی‌کند. چرا؟
زیرا ما هرگز نمی‌خواهیم داشته‌ها و مزیت‌های خودمان را (ماشین) (قدرت) (موقعیت) از دست بدهیم. اگر قادر باشیم خودخواهی‌ها، محدودیت ها و مزیت‌های خود را از خود دور کرده یا ببخشیم گاهی اوقات می‌توانیم چیزهای بهتری بدست بیاوریم.
تحلیل فوق را می‌توانیم در یک چارچوب علمی‌تر نیز شرح دهیم: در انواع رویکردهای تفکر، یکی از انواع تفکر خلاق، تفکر جانبی است که در مقابل تفکر عمودی یا سنتی قرار می‌گیرد. در تفکر سنتی، فرد عمدتاً از منطق، در چارچوب مفروضات و محدودیت‌های محیطی خود، استفاده می‌کند و قادر نمی‌گردد از زوایای دیگر محیط و اوضاع اطراف خود را تحلیل کند. تفکر جانبی سعی می‌کند به افراد یاد دهد که در تفکر و حل مسائل، سنت شکنی کرده، مفروضات و محدودیت ها را کنار گذاشته، و از زوایای دیگری و با ابزاری به غیر از منطق عددی و حسابی به مسائل نگاه کنند.
در تحلیل فوق اشاره شد اگر قادر باشیم مزیت‌های خود را ببخشیم می‌توانیم چیزهای بهتری بدست بیاوریم. شاید خیلی از پاسخ‌دهندگان به این پرسش، قلباً رضایت داشته باشند که ماشین خود را ببخشند تا همسر رویاهای خود را به دست آورند. بنابراین چه چیزی باعث می‌شود نتوانند آن پاسخ خاص را ارائه کنند. دلیل آن این است که به صورت جانبی تفکر نمی‌کنند. یعنی محدودیت ها و مفروضات معمول را کنار نمی‌گذارند. اکثریت شرکت‌کنندگان خود را در این چارچوب می‌بینند که باید یک نفر را سوار کنند و از این زاویه که می‌توانند خود راننده نبوده و بیرون ماشین باشند، درباره پاسخ فکر نکرده‌اند.



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۲۱ ] [ احد احدی ]

زودرنجی در زنان به نسبت مردان بیشتر دیده می شود و این زودرنجی به مقداری در زنان به لحاظ روح عاطفی که در آنها هست امری طبیعی بوده که فقط کافی است کنترل شده و خویش را از عوارض آن حفظ نمود و تلاش نمود که آثار آن در رفتار و اعمال انسان بروز نکند.گاهی نیز زودرنجی از آثار حس حقارت در انسان است، روانشناسان قائلند افرادی که از حس حقارت رنج می برند معمولاً از این که مورد انتقاد قرار گیرند تنفر دارند و از آن می رنجند، دراین صورت باید به درمان حس حقارت پرداخت که آنها نکاتی را در این جهت توصیه کرده اند :

1- سعی شود علل حقارت پیدا شود.

2- سعی شود تا آنجا که امکان دارد نسبت به دیگران مهربان باشید.

3- به خصلت های پسندیدة خود پی برده و آنها را افزایش دهید.(کتاب روانشناسی برای زیستن دکتر جلالی)

در مباحث اخلاق برای درمان زودرنجی گفته اند از نکاتی که تأثیر بسزایی در این امر دارد رفق و مدارا در برخورد و معاشرت با دیگران است.

این رفق و مدارا نشأت گرفته از عظمت روح و شرح صدر انسان است، بمیزانی که آدمی شرح صدر داشته و دریا دل باشد با دیگران با مدارای بیشتری برخورد نموده و درصد تحمل او در قبال برخورد با سخنان دیگران افزایش یافته و از زودرنجی رهایی پیدا خواهد کرد.

درروایت وارد شده است که “همانا در رفق زیادت و برکت است و کسی که از رفق محروم شد از خیر محروم است.”



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۲۱ ] [ احد احدی ]
با سلام و سپاس

 اعتماد به نفس به عنوان یکی از مؤلفه های اساسی موفقیت انسان است. اعتماد به نفس کلید سلامت روان هر شخصی است و افرادی که اعتماد به نفس بالا دارند از زندگی خود رضایت داشته و با تعیین هدف برای زندگی خویش با مشکلات کنار می آیند. هم چنین از رابطه سالم و قوی با دیگران برخوردار هستند بطور کلی موفقیت انسان در تمامی عرصه های زندگی در گرو داشتن اعتماد به نفس قوی می باشد. اعتماد به نفس یعنی اعتماد و اطمینان به توانمندی های خودمان و هم چنین بکارگیری این توانایی ها در عرصه های مختلف زندگی. برای کسب اعتماد به نفس نمی توان از یک زاویه نگاه کرد، عوامل متعدد در شرایط مشخصی دست به دست هم می دهند تا انسان موفق به کسب اعتماد به نفس شود. بدین معنا شناخت عوامل مؤثر در کسب اعتماد به نفس ما را بر آن می دارد تا در این مسیر حرکت کنیم قطعاً همه انسانهای فهیم وآگاه مجدانه تلاش می کنند تا هر روز نسبت به روز قبل در مسیر رشد حرکت کنند و تلاش می کنند که اعتماد به نفس قوی داشته باشند اما برای کسب اعتماد به نفس لازم است به موارد ذیل توجه داشته باشید:
1- سلامت جسمی: تغذیه سالم، استراحت ،نظافت، بهداشت، ورزش و تفریح، تنفس عمیق و در نهایت سلامت جسمی باعث بوجود آمدن اعتماد به نفس می شود. 2- سلامت روحی: ویژگی های مثبت خود را در نظر آورید و یا حتی روی یک برگه کاغذ یادداشت نمایید و برای هر کار مثبتی که انجام می دهید خود را تشویق کنید و بطور کلی ذهن مثبت داشته باشید. مسئولیت پذیر باشید و خود را به دیگران وابسته نکنید و سعی کنید اضطراب و نگرانی را از خود دور کنید. 3- سلامت معنوی: ارتباط با خداوند، حفظ ارزشهای معنوی، توجه به نعمتهایی که خداوند به شما داده است و توکل به خداوند. 4- سلامت اخلاقی: همیشه لبخند بر لب داشته باشید،کسی را تحقیر نکنید، به دیگران عشق بورزید، و کینه کسی را در دل نداشته باشید، احساس شایستگی کنید، به موقع به دوستان و آشنایان تبریک و تسلیت بگویید و با خانواده خود مهربان باشید. 5- سلامت اجرایی: دارای هدف و برنامه در زندگی خود باشید و اهداف زندگی روزانه خود را تقسیم بندی کنید. برای انجام آن زمان مشخصی را قرار دهید و با گام های کوچک و برنامه ریزی شده بسوی هدف حرکت کنید. رسیدن به اهداف کوچک و کسب موفقیت در زندگی موجب احساس تسلط به زندگی و اعتماد به نفس شما می شود. 6- کسب اعتماد به نفس مستلزم تمرین است مثلاً باید تمرین کنید که اگر با حرفی مخالف هستید نظر خود را اعلام کنید. می توانید از قبل در خودتان به تنهایی تمرین کنید مثلاً فکر کنید می خواهید در برابر دوست یا همسایه و هر فرد دیگری نظر خود را اعلام کنید می توانید جلوی آینه بروید و تمرین کنید و بعد در حضور دیگران نظر بدهید، اجازه ندهید دیگران حق شما را زائل کنند مثلاً در صف جلوی شما بایستند و غیره (البته همانگونه که ذکر شد این کار به تمرین نیاز دارد) پس قاطعانه نظر خود را بگویید. در هنگام نشستن یا راه رفتن و یا حضور در مجالس حالت خوبی به خودتان بگیرید. به سر و وضع ظاهری خود اهمیت بدهید. همیشه در کیف خودتان پول داشته باشید. سعی کنید اطلاعات عمومی و تخصصی خود را بالا ببرید. در پی کسب هنر مورد علاقه خود باشید. کتاب مطالعه کنید. طبق برنامه رفتار کنید مثلاً برای هر روز خود برنامه داشته باشید و خود را ملزم به اجرای برنامه کنید. ثبات در فکر و تصمیم داشته باشید. در زندگی خود نظم قاطعانه داشته باشید و مطمئن باشید با رعایت این موارد و با تمرین و تکرار در جهت تقویت اعتماد به نفس خود گام مؤثری برداشته اید. هم چنین مطالعه کتابهای زیر توصیه می شود: 1- اعتماد به نفس در 10 روز، نوشته ی  م.حورایی 2- راز شاد زیستن، مترجم وحید افضلی زاده 3- کلیدهای طلایی موفقیت، حسین پور آقایی.
اما در زمینه رفع بدبینی باید خدمتتان عرض کنیم:
بدبینی و سوءظن یکی از رفتارهای ناپسند و زشت انسانها است خداوند در مذمت بدبینی به مؤمنان می‌فرماید (ای کسانی که ایمان آورده‌اید از بسیاری از گمانها بپرهیزید که یاره‌ای از گمانها گناه است.) (حجرات آیه12) مراد از گمان و ظنهایی که باید از آنها خودداری کرد گمانهای ناروا و سوءظن است منظور از خودداری از سوءظن ترتیب اثر ندادن به بدبینی‌های خود است یکی از عللی که باعث شده خداوند در آیات زیادی بدبینی افراد بدبین را مورد سرزنش و مذمت قرار دهد به سبب آثار ویرانگر آن است، از جمله غیبت، تهمت، بخل، حقد و کینه توزی، حسادت، شرک و نفاق ،بروز اختلافات و درمان هر بیماری و هر دردی از جمله بدبینی منوط به شناخت و آگاهی از علت پیدایش آن و بعد از بین بردن آن علتها است. اشخاصی که به بدبینی گرفتارند باید با مراجعه به درون خود و تأمل و تفکر در حال خویش پی ببرند که به چه دلیل نسبت به دیگران بدبین هستند (مرحله تشخیص بیماری) و بعد با از بین بردن آن دلیل و سبب ، به درمان بیماری و مشکل بپردازند در این رابطه توصیه‌ها و راه‌کارهای زیرمفید می‌باشد :
1ـ مطالعه آیات و روایاتی که در مذمت و نکوهش بدبینی بیش تر می‌شود. و زودتر آن را از خود دور می‌کند. 2ـ هرگاه نسبت به کسی سوء‌ظن رفتری آمیخته با حسن ظن داشته باشید؛ یعنی رفتاری آمیخته با انصاف، جوانمردی، مروت و خیر خواهی نسبت به او. تا این که این صفت ناپسند، به تدریج ضعیف شود و نهایتاً از بین برود.پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: (به برادرانتان خوش بین باشید تا به صفای دل و پاکی طبع دست یابید). امام علی درباره ضرورت خوش بینی به مؤمنان می‌فرماید(رفتار برادرت را به بهترین وجهه آن حمل کن تا زمانی که کاری از او سر زند که راه توجیه را بر تو ببندد. هیچ گاه به سخنی که از دهان برادرت بیرون آید ـ تا وقتی که برای آن محمل خوبی می‌یابی ـ گمان بد مبر). 3ـ هرگاه که مورد حمله سوءظن واقع شده به خدا پناه ببرد و از او کمک بطلبد. 4ـ در مواقع سوءظن، افکار خود را با گفتن ذکر و خواندن دعا، روزنامه، مجله ، کتاب و ... منحرف سازد. 5ـ صفات مثبت و پسندیده دیگران را مد نظر قرار دهد و آنها را برای دیگران بازگو کند. در پایان توجه شما را به مورد استثناء شده در زمینه خوش بینی جلب می‌کنم گفتنی است که خوش بینی همواره پسندیده نیست بلکه گاه نابجا و نا پسنداست مثلاً خوش بینی در روزگاری که ظلم و ستم برحق و صلاح غلبه دارد، چیزی جز خود فریبی نیست. امام علی (ع) می‌فرماید ( اگر بدکاری بر زمانه و مردم آن غالب شود و کسی به دیگری گمان نیک برد خود را فریفته است). آن حضرت در نکوهش خوش بینی به دشمنان، به مالک اشتر هشدار داده، می‌فرماید (بعد از صلح با دشمنت از او سخت بر حذر باش؛ زیرا گاه دشمن خود را به تو زندیک می‌کند تا غافلگیرت سازدپس دور اندیش و محتاط باش و به دشمن خوش بین مباش). نکته دیگر این که اگر سوءظن به دیگران، به گونه‌ای باشد که در زندگی روزمره فرد اختلال ایجاد می‌کند باید حتماً با روانشناس و یا روانپزشک مراجعه نماید. تا با روان درمانی و یا دارو درمانی مشکلش حل شود.



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۲۱ ] [ احد احدی ]

مشخصات خانواده سالم»
*خانواده سالم خانواده ای است که به طور بنیادین از سلامت و آرامش روانی و معنوی هر یک از اعضای خانواده حمایت می کند .
*در خانواده سالم فضای مقتدرانه وجود دارد اما این اقتدار انعطاف پذیر است .
*هر عضو خانواده جایگاهی برای‌خود دارد که برای سایراعضای خانواده دارای اهمیت است.
*در خانواده سالم برای هر عضو خانواده فرصتی برای با دیگران بودن وجود دارد و اعضای خانواده با مشارکت در این لحظه ها ، احساس می کنند عضو خاص و پذیرفته شده خانواده خود هستند .
*وجود معنویت در خانواده که بارزترین نشانه آن وجود عشق ، مهربانی و گذشت در درون خانواده است . خانواده هایی که از مذهب یا از مجموعه ثابتی از معیارهای اخلاقی پیروی می کنند افراد موفق تر و خوشبخت تری هستند زیرا این معنویت چارچوب محکم و آرامش بخشی را در زندگی ایجاد می کند که هم حامی و هم الهام بخش آنها در مشکلات است .
*فعالیتهای تفریحی و شادی بخش و بازی و سرگرمی ، به اندازه فعالیت های بیرونی اهمیت و ارزش دارد . اینکه تفریح در هر سنی مهم و مخصوص سن خاصی نیست رعایت می شود.
*خانواده سالم احساس های یکدیگر را می پذیرند و نه تنها اجازه می دهند که این احساس ها ابراز شوند بلکه یکدیگر را تشویق می کنند تا احساسات درونی خود را ابراز کنند احساسات مختلفی مانند شادی ، نشاط ، غم ، خشم ، گریه کردن در آغوش گرفتن یا حتی فریاد زدن و …
* درخانواده سالم احساسات رنج آور مانند ترس ، خجالت ، خشم ، غم ، تنفر و .. کم دوام و‌گذار هستند ابراز این احساسات در جهت رهایی و کاستن از آنهاست نه تشدید وماندگاری آنها .
*کمبود امکانات مادی، مانع جدی برای برآوردن نیازهای معنوی محسوب نمی شود . محبت، صمیمیت و مورد تایید واقع شدن اصل بنیادین پذیرفته شده بین اعضای خانواده است .
*صداقت در خانوده های سالم امری است مهم و فرزندان و اعضای خانواده یاد می گیرند که حقیقت را بگویند هر چند دردسر آفرین باشد.
*معمولاً با برپایی جلسات خانوادگی در مورد مسائل مختلف به روشنی صحبت می شود حتی اگر مطرح کردن آنها دشوار باشد مانند وضعیت مالی ، بیکاری ، بیماری و …
اعضای خانواده در این جلسات با طرح مشکلات و موفقیتها به نتایج مثبتی می رسند وهمانند مجموعه ای واحد با یکدیگر همکاری می کنند 
*امکان رشد و بالندگی تا حد امکان و در شرایط مادی و رفاهی موجود و در فضایی آکنده از تشویق ، حمایت ، عشق ، صمیمیت که لازمه موفقیت است فراهم می شود. اعضای خانواده به خوبی آگاهند که آنچه در تملک دارند آنان را غنی نمی کند بلکه ثروت اصلی در “ توانایی زیستن ” صرف نظر از دارائی ها می باشد .
*پدر و مادر خوب و متعادل بودن ، امر محالی نیست فقط باید با مهارت عمل کرد، از روابط خانوادگی آگاه بود و آنها را زنده نگه داشت .
*چند توصیه مهم در جهت انسجام خانواده
ـ صرف غذا در جمع خانواده چند بار در هفته
ـ رد وبدل کردن کلمات محبت آمیز هر چند کوتاه و ساده باشند زیرا نیرو و بازتابشان ابدی و بی پایان است . محبتی که نثار دیگران می کنیم تنها گنجینه ای است که از آن بهره می بریم .
این رابدانیم که مادر و پدر افرادی نیستند که به آنان تکیه کنیم بلکه کسانی هستند که ما را از تکیه کردن بی نیاز می سازند .
ـ این را بدانیم که وظیفه ما پدران ومادران ایجاد اتکا و وابستگی برای فرزندان نیست بلکه وظیفه اصلی ما این است که آنان را از تکیه کردن و وابسته بودن بی نیاز سازیم .
ـ جهت کاهش فشار و استرس روزانه وقتی را برای سکوت اختصاص دهیم وکاری را متناسب با جمع خانواده مانند کتاب خواندن ، مراقبه ، نماز، یوگا ، و… انجام دهیم.
ـ شرکت در خدمات اجتماعی، کمک به افراد بی خانمان و نیازمند و دیگر فعالیتهای اجتماعی یا عمومی که در جهت پرورش حس مسئولیت فرزندان گام بسیار مفیدی است .
ـ این را بدانیم تربیت « گفتنی» نیست بلکه « دیدنی » است ، بچه ها از «گفتار» و «رفتار» درس می گیرند.
ـ به فرزندان خود بیاموزیم که « اجازه ندهند خاطرات تلخ گذشته و نگرانیهای آینده لحظه‌های حاضر آنان را نابود سازند»

                             نکات زیر برگرفته از کتاب رازهای ساده خانوادهای خوشبخت



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۲۰ ] [ احد احدی ]
[ ۱ ][ ۲ ][ ۳ ][ ۴ ][ ۵ ][ ۶ ][ ۷ ][ ۸ ][ ۹ ][ ۱۰ ][ ۱۱ ][ ۱۲ ][ ۱۳ ][ ۱۴ ][ ۱۵ ][ ۱۶ ][ ۱۷ ][ ۱۸ ][ ۱۹ ][ ۲۰ ][ ۲۱ ][ ۲۲ ][ ۲۳ ][ ۲۴ ][ ۲۵ ][ ۲۶ ][ ۲۷ ][ ۲۸ ][ ۲۹ ][ ۳۰ ][ ۳۱ ][ ۳۲ ][ ۳۳ ][ ۳۴ ][ ۳۵ ][ ۳۶ ][ ۳۷ ][ ۳۸ ][ ۳۹ ][ ۴۰ ][ ۴۱ ][ ۴۲ ]
.: Weblog Themes By 123blog :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
موضوعی ثبت نشده است
لینک های تبادلی
فاقد لینک
تبادل لینک اتوماتیک
لینک :
خبرنامه
عضویت   لغو عضویت
امکانات وب