کابینت اماده و پیش ساخته نمایشگاهی روشویی اشپزخانه
 
نویسندگان
پیوندهای روزانه
لینکی ثبت نشده است
پنل کاربری
نام کاربری :
پسورد :
عضویت
نام کاربری :
پسورد :
تکرار پسورد:
ایمیل :
نام اصلی :

1. فرض کنید شما مشخصه صورت کسی هستید، کدام قسمت از صورت او هستید؟
الف : چین وچروک
ب : لکه
ج : خال زیبایی
د : کک ومک
ت : لبخند

2. دوست دارید چه نوع پرنده ای باشید؟
الف : شباهنگ
ب : جغد
ج : عقاب
د : فلامینگو
ت : پنگوئن

3. کدام یک از آلات موسیقی را دوست دارید؟
الف : پیانو
ب : ویلون
ج : سازدهنی
د : گیتار
ت : دف

4. کدام یک از برنامه های تلویزیونی برای شما جالب تر است؟
الف : اخبار و برنامه های مستند
ب : فیلم های درام و زندگی نامه
ج : هیجانی و پلیسی
د : عشقی و ماجرایی
ت : کمدی و کارتون

5. کدام یک از بازی های شهربازی را بیشتر دوست دارید؟
الف : هیچ کدام، من از شهربازی متنفرم
ب : قطار یا قایق
ج : نمایش و اجرای کمدی
د : چرخ وفلک و وسایلی که سریع می چرخند
ت : ترن های هوایی سریع السیر

6. آیا شما به اشتباهات خودتان می خندید؟
الف : هرگز
ب : به ندرت
ج : برخی مواقع
د : معمولا
ت : همیشه

7. اگر دوست شما سر به سرتان گذاشت چه عکس العملی نشان می دهید؟
الف : عصبانی می شوید
ب : ناراحت می شوید
ج : برایتان جالب است
د : تلافی می کنید
ت : چندین برابر تلافی می کنید

8. اولین چیزی که صبح موقع بیدارشدن به فکرتان خطور می کند چیست؟
الف : کار و یا تحصیل
ب : مشکلات زندگی
ج : صبحانه
د : روزی که در پیش دارید
ت : کاری که تا شب انجام خواهید داد

9. در زندگیتان چه شعاری دارید؟
الف : وقت طلاست
ب : سحرخیز باش تا کامروا باشی
ج : آنچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
د : زندگی کن و به دیگران هم اجازه زندگی کردن بده
ت : بی خیال باش، هرچه بادا باد

10. آیا به همه حیوانات علاقه مندید؟
الف : اصلا
ب : تعداد کمی از حیوانات
ج : برخی ازحیوانات
د : بیشتر حیوانات
ت : تمام حیوانات

11. شما لبخند می زنید؟
الف : هرگز
ب : به ندرت
ج : گاهی اوقات
د : اغلب
ت : آنقدر زیاد که برخی فکر می کنند دیوانه هستم

12. نظر دیگران راجع به شما اغلب در کدام مورد است؟
الف : بی رحم
ب : سرد و بی احساس
ج : زیبا
د : دوست داشتنی
ت : خوشگذران

13. شما احساس عشق وقدردانی خود را نشان می دهید؟
الف : هرگز
ب : به ندرت
ج : گاهی
د : اغلب
ت : حداکثر تا جایی که امکان دارد

14. شما اعتقاد دارید که برای شاداب بودن باید ساعاتی از روز را منحصرا صرف خودتان کنید؟
الف : اصلا
ب : احتمالا نه
ج : گاهی
د : بله
ت : البته، تا جایی که امکان دارد به خودتان می رسید

15. آیا زندگی شما با برنامه ریزی پیش می رود؟
الف : من حتی در تعطیلات هم برنامه ریزی می کنم
ب : همیشه برنامه ریزی می کنم
ج : بستگی به روز هفته دارد
د : در صورت امکان اجازه می دهم که خودش پیش آید
ت : همیشه بدون برنامه ریزی روزها را طی می کنم

حال امتیازات مربوط به گزینه هایی را که انتخاب کرده اید جمع کنید.

گزینه الف 1 امتیار، گزینه ب 2 امتیاز، گزینه ج ۳ امتیا، گزینه د ۴ امتیاز، گزینه ت ۵ امتیاز دارد. سپس امتیازات خودتان را از پانزده سوال تست مطابق با متن های زیر مقایسه کنید.


اگر امتیاز شما بین ۱ تا ۲۰ باشد :

بدین معنی است که شما سوسن سفید هستید. مردم شما را به خاطر پشتکارتان، از جان و دل مایه گذاشتنتان و موفقیت هایتان تقدیر می کنند. اهداف مشخصی دارید و فکرتان بر کارتان متمرکز است.احتمالا فرزند اول خانواده هستید. احساستان را به سختی ابراز می کنید. یکی از مهمترین نگرانی های شما این است که چگونه در برابر افراد مختلف ظاهرشوید. اندیشه هایتان کمی متمایل به بدبینی است. اعتماد به نفس دارید ولی در باطن گاهی به خود اعتماد ندارید. قادر هستید که هدفی تعیین کنید و به آن برسید. بعضی مواقع دنیا را با دیدی باریک بین می نگرید. احساس می کنید که وقت کمی برای رسیدن به آرزوهایتان دارید.
- به شما پیشنهاد می شود که مواظب باشید جدی بودنتان شما را از دنیای اطراف دور نکند. خونسرد باشید و از زندگیتان لذت ببرید. کارهایی انجام دهید که از آنها لذت می برید. با انجام این دستورات قوه خلاقیت تان شکوفا می شود.سعی کنید که بیشتر بخندید و با دیگران در تماس باشید.


اگر امتیاز شما بین ۲۱ تا ۵۴ باشد :

بدین معنی است که شما یک گل رز هستید. کمی تیغ دارید ولی زیبایی های بسیاری دارید. حس شوخ طبعی دارید ولی از شنیدن جوک لذت می برید. احتمالا فرزند وسط خانواده هستید مردم دوست دارند دورو برشما باشند. خونگرم هستید. دوستان صمیمی بسیاری دارید. زندگی را با دید واقع بینانه می نگرید. آگاهید که زندگی از خوبی ها و بدی ها تشکیل شده است. قادرید شانس خودتان را با توجه به سرمایه های که دارید امتحان کنید. سخت کوش هستید و به اهدافتان پایبندید. دوست دارید خودتان باشید و این مساله به شما اعتماد به نفس می دهد مشکلترین مساله در زندگیتان یکنواخت بودن مسایل است. یکنواختی در هر مساله ای شما را آزار می دهد و باعث کسل شدن روحیه شما می شود.
- به شما پیشنهاد می گردد که افق دیدتان را وسیع تر کنید. مسایل جدیدی را تجربه و کشف کنید. آنگاه متعجب خواهید شد که چه نتایج زیبایی به دست آورده اید و مهمتر از همه اینکه فراموش نکنید که در همه چیز دنبال زیبایی بگردید مخصوصا در خودتان.


اگر امتیاز شما بین ۵۵ تا ۷۵ باشد :

بدین معنی است که شما یک گل آفتابگردان هستید در بستری از گلهای رز. یک ویژگی بارز در شما وجود دارد که باعث گرمادهی به دیگران و جلوه گری شما می شود. ممکن است شما کوچکترین فرزند خانواده و یا تنها فرزند باشید. در وقت لازم جدی هستید ولی دوستانتان شما را به عنوان یک شخص شوج طبع می شناسند. از گفتن جوک لذت می برید. گاهی شیطنت می کنید. مایلید که با افراد جدید و جالبی در زندگیتان آشنا شوید. با افرادی که هیچ وقت نمی خندند راحت نیستید. دید مثبتی به زندگی دارید. در همه چیز به دنبال خوبیها هستید. بیدی نیستید که با هر بادی بلرزید. گرم، دوست داشتنی، با وفا و اجتماعی هستید و هر کدام از این صفات می تواند دلیلی برای خوب بودن شما باشد. انرژی نامحدودی دارید ولی انگیزه تان کم است. برای شما مشکل است که فقط بر روی یک کار متمرکز شوید.
- به شما پیشنهاد می گردد که اجازه دهید مردم روی جدی شما را هم ببینند همان طور که چهره شاد شما را می بینند. در این صورت می خواهند که همیشه با شما باشند. به احساسات دیگران احترام بگذارید از این شاخه به آن شاخه نپرید و کاری را که دوست دارید انتخاب کنید و تا پایان آن را انجام دهید.



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۵۵ ] [ احد احدی ]

یک شب با زنی دیگر !


ارزشمندترین وقایع زندگی معمولا دیده نمیشوند و یا لمس نمیگردند، بلکه در دل حس میشوند. لطفا به این ماجرا که دوستم برایم روایت کرد توجه کنید:
او میگفت که پس از سالها زندگی مشترک، همسرم از من خواست که با زن دیگری برای شام و سینما بیرون بروم. زنم گفت که مرا دوست دارد، ولی مطمئن است که این زن هم مرا دوست دارد و از بیرون رفتن با من لذت خواهد برد.زن دیگری که همسرم از من میخواست که با او بیرون بروم مادرم بود که 19 سال پیش بیوه شده بود ولی مشغله های زندگی و داشتن 3 بچه باعث شده بود که من فقط در موارد اتفاقی و نامنظم به او سر بزنم.
آن شب به او زنگ زدم تا برای سینما و شام بیرون برویم. مادرم با نگرانی پرسید که مگر چه شده؟ او از آن دسته افرادی بود که یک تماس تلفنی شبانه و یا یک دعوت غیرمنتظره را نشانه یک خبر بد میدانست. به او گفتم: بنظرم رسید بسیار دلپذیر خواهد بود که اگر ما امشب را با هم باشیم. او پس از کمی تامل گفت که او نیز از این ایده لذت خواهد برد.

آن جمعه پس از کار وقتی برای بردنش میرفتم کمی عصبی بودم. وقتی رسیدم دیدم که او هم کمی عصبی بود کتش را پوشیده بود و جلوی درب ایستاده بود، موهایش را جمع کرده بود و لباسی را پوشیده بود که در آخرین جشن سالگرد ازدواجش پوشیده بود. با چهره ای روشن همچون فرشتگان به من لبخند زد. وقتی سوار ماشین میشد گفت که به دوستانش گفته امشب با پسرم برای گردش بیرون میروم و آنها خیلی تحت تاثیر قرار گرفته اند.

ما به رستورانی رفتیم که هر چند لوکس نبود ولی بسیار راحت و دنج بود. دستم را چنان گرفته بود که گوئی همسر رئیس جمهور بود. پس از اینکه نشستیم به خواندن منوی رستوران مشغول شدم. هنگام خواندن از بالای منو نگاهی به چهره مادرم انداختم و دیدم با لبخندی حاکی از یاد آوری خاطرات گذشته به من نگاه میکند، به من گفت یادش می آید که وقتی من کوچک بودم و با هم به رستوران میرفتیم او بود که منوی رستوران را میخواند.من هم در پاسخ گفتم که حالا وقتش رسده که تو استراحت کنی و بگذاری که من این لطف را در حق تو بکنم. هنگام صرف شام گپ وگفتی صمیمانه داشتیم، هیچ چیز غیر عادی بین ما رد و بدل نشد بلکه صحبتها پیرامون وقایع جاری بود و آنقدرحرف زدیم که سینما را از دست دادیم...


وقتی او را به خانه رساندم گفت که باز هم با من بیرون خواهد رفت به شرط اینکه او مرا دعوت کند و من هم قبول کردم. وقتی به خانه برگشتم همسرم از من پرسید که آیا شام بیرون با مادرم خوش گذشت؟ من هم در جواب گفتم خیلی بیشتر از آنچه که میتوانستم تصور کنم.

چند روز بعد مادرم در اثر یک حمله قلبی شدید درگذشت و همه چیز بسیار سریعتر از آن واقع شد که بتوانم کاری کنم.
کمی بعد پاکتی حاوی کپی رسیدی از رستورانی که با مادرم در آن شب در آنجا غذا خوردیم بدستم رسید. یادداشتی هم بدین مضمون بدان الصاق شده بود: نمیدانم که آیا در آنجا خواهم بود یا نه ولی هزینه را برای 2 نفر پرداخت کرده ام یکی برای تو و یکی برای همسرت. و تو هرگز نخواهی فهمید که آنشب برای من چه مفهومی داشته است، دوستت دارم پسرم.

و در آن هنگام بود که دریافتم چقدر اهمیت دارد که بموقع به عزیزانمان بگوئیم که دوستشان داریم و زمانی که شایسته آنهاست به آنها اختصاص دهیم.هیچ چیز در زندگی مهمتر از خانواده نیست.
زمانی که شایسته عزیزانتان است به آنها اختصاص دهید زیرا هرگز نمیتوان این امور را به وقت دیگری واگذار نمود.
این متن را برای همه کسانی که والدینی مسن دارند بفرستید.
به یک کودک، بالغ و یا هرکس با والدینی پا به سن گذاشته.
امروز بهتر از دیروز و فرداهای ناشناخته است ...



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۵۵ ] [ احد احدی ]
1- هرگز سیگار نکشید و اگر میکشید ، نیمه آخر آن را هیچ وجه نکشید.


2- در حمام هیچگاه مستقیما زیر دوش آب گرم نفس نکشید. کلر یک قاتل تدریجی است.


 3- هنگام شارژ موبایل ابتدا شارژر را به گوشی وصل کنید و سپس آن را به برق وصل کنید. بهتر است موبایل خاموش باشد.


 4- چای بیشتر از یک روز مانده را اصلا ننوشید.


 5- هنگام روشن کردن کولر اتومبیل خود ابتدا به مدت حداقل 5 دقیقه پنجره ها را باز بگذارید و در پمپ بنزینها کولر را خاموش نمایید.


 6- غذای خود را بیشتر از یکبار در مایکروفر گرم نکنید و بعد از آن درصورت عدم استفاده دور بریزید.


 7- با حیوانات خانگی تعامل مثبت داشته باشید. آنها ممکن است از خیلی از انسانها سالمتر و تمیزتر باشند. عوامل مشترک زیاد آنها با انسانها میتواند به شکل واکسن در بدن عمل کند.


 8- هنگام غذا بین هرلقمه حداقل 1 دقیقه فاصله بگذارید و دو ساعت قبل و بعد از غذا و هنگام آن نوشیدنی ننوشید.


 9- هنگام حرکت اتومبیل، پنجره ها را تماما باز نکنید تا هوا بصورت باد وارد مجاری تنفسی نگردد.


 10- لوازم آرایشی را بیشتر از 5 ساعت برروی پوست خود باقی نگذارید. سلولهای پوستی نیاز به تعرق و تنفس دارند. درمنزل نیز تا حد امکان از لباسهای گشاد ، راحت و باز استفاده نمایید.


 11- موهای خود را بیش از یکبار در شبانه روز شانه نکنید.مراقب ورود شوره سر (حتی بصورت نامرئی) به چشمها و مجرای تنفسی خود باشید.


 12- هنگام دویدن و راه رفتن سر خود را بالا نگهدارید.هنگام نشستن و خوابیدن برعکس سر خود را پایین نگهدارید.


 13- توجه بیش از حد به وزن، سودمند نیست. بدن انسان قادر است بصورت خودکار میزان ورودی، جذب و میزان دفع را تنظیم نماید


 14- اگر نیاز مالی ندارید، لازم نیست روزی 8 ساعت کار کنید. بهترین تعداد ساعات کاری بین 5 الی 6 ساعت میباشد.


  15- افراط در هر چیز بلای سلامت است.


 16- هرگز پشت مانیتور (های قدیمی) که روشن هستند قرار نگیرید. ضرر آنها از خیلی از دستگاههای عکسبرداری بیشتر است.


 17- ورزش و تحرک در ابتدای صبح نه تنها سودمند نیست بلکه خطرناک نیز هست. سعی کنید آن را در حداقل 3 ساعت بعد از بیداری و یا عصر انجام دهید.


 18- توجه بیش از حد به امور سیاسی، ورزشی و اقتصادی برای سلامت روان مضر بوده و در دراز مدت به علت عدم امکان تسلط بر کنترل آنها، باعث اختلالات روانی میگردد.


 19- معجزه جواهر آلات برای خانمها را فراموش نکنید. حتی اگر صرفا به دیدن آنها باشد.


 20- هیچگاه به پهلو نخوابید. سعی کنید در جهت عمود بر محور مغناطیسی زمین بخوابید



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۵۴ ] [ احد احدی ]

دو چیز را همیشه فراموش کن:

خوبی که به کسی می کنی

بدی که کسی به تو می کند



همیشه به یاد داشته باش:

اگر در مجلسی وارد شدی زبانت را نگه دار

اگر در سفره ای نشستی شکمت را نگه دار

اگر در خانه ای وارد شدی چشمانت را نگه دار

اگر در نماز ایستادی دلت را نگه دار


دنیا دو روز است:

یک روز با تو و یک روز علیه تو

روزی که با توست مغرور مشو

و روزی که علیه توست مایوس نشو

چرا که هر دو پایان پذیرند


آموختن را بکار ببند:

به چشمانت بیاموز که هر کسی ارزش نگاه ندارد

به دستانت بیاموز که هر گلی ارزش چیدن ندارد

به دلت بیاموز که هر عشقی ارزش پرورش ندارد


سه چیز را از هم جدا کن:

عشق، هوس و تقدیر

چون اولی مقدس است و دومی شیطانی

اولی تو را به پاکی می برد و دومی به پلیدی


در دنیا فقط 3 نفر هستند که بدون هیچ چشمداشت و منتی و فقط به خاطر خودت خواسته هایت را برطرف میکنند، پدر و مادرت و نفر سومی که خودت پیدایش میکنی، مواظب باش که از دستش ندهی و بدان که تو هم برای او نفر سوم خواهی بود چرا که در ترسیم تقدیرت نیز نقش خواهد داشت.

چشم و زبان، دو سلاح بزرگ در نزد تو هستند
چگونه از آنها استفاده میکنی؟ مانند تیری زهرآلود یا آفتابی جهانتاب، زندگی گیر یا زندگی بخش؟

بدان که قلبت کوچک است پس نمیتوانی تقسیمش کنی
هرگاه خواستی آنرا ببخشی با تمام وجودت ببخش که کوچکی اش جبران شود.

هیچگاه عشق را با محبت، دلسوزی، ترحم و دوست داشتن یکی ندان
چون همه اینها اجزاء کوچکتر عشق هستند نه خود عشق.

همیشه با خدا درد دل کن نه با خلق خدا و فقط به او توکل کن
آنگاه می بینی که چگونه قبل از اینکه خودت دست به کار شوی، کارها به خوبی پیش می روند.

از خدا خواستن عزت است
اگر برآورده شود رحمت است و اگر نشود حکمت است.

از خلق خدا خواستن خفت است
اگر برآورده شود منت است اگر نشود ذلت است.

هر چه می خواهی از خدا بخواه و در نظر داشته باش که برای او غیر ممکن وجود ندارد
و تمام غیر ممکن ها فقط برای کسانیست که
از ایمــان دل بریده اند و امیــد را به دل راه نمی دهند.



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۵۴ ] [ احد احدی ]

شرط عشق
دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد.
نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش از درد چشم خود نالید.
بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند.
مرد جوان عصازنان به عیادت نامزدش میرفت و از درد چشم مینالید.
موعد عروسی فرا رسید.
زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهر هم که کور شده بود.
مردم میگفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش نابینا باشد.
بیست سال بعد از ازدواج آن زن از دنیا رفت، مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود.
همه تعجب کردند و علت را از او پرسیدند.
مرد گفت: "من کاری جز شرط عشق را به جا نیاوردم"

-----------------

کمک!
وقتی که نوجوان بودم، یک شب با پدرم در صف خرید بلیط سیرک ایستاده بودیم.
جلوی ما یک خانواده پرجمعیت ایستاده بودند. به نظر می رسید پول زیادی نداشتند.
شش بچه که همگی زیر دوازده سال بودند، لباس های کهنه ولی در عین حال تمیـز پوشیده بودنـد.
بچه ها همگی با ادب بودند.
دوتا دوتا پشت پدر و مادرشان، دست همدیگر را گرفته بودند و با هیجان در مورد برنامه ها و شعبده بازی هایی که قرار بود ببینند، صحبت می کردند.
مادر بازوی شوهرش را گرفته بود و با عشق به او لبخند می زد.
وقتی به باجه بلیط فروشی رسیدند، متصدی باجه از پدر خانواده پرسید: چند عدد بلیط می خواهید؟
پدر جواب داد: لطفاً شش بلیط برای بچه ها و دو بلیط برای بزرگسالان.
متصدی باجه، قیمت بلیط ها را گفت. پدر به باجه نزدیکتر شد و به آرامی پرسید: ببخشید، گفتید چه قدر؟!
متصدی باجه دوباره قیمت بلیط ها را تکرار کرد.
پدر و مادر بچه ها با ناراحتی زمزمه کردند.
معلوم بود که مرد پول کافی نداشت.
حتماً فکر می کرد که به بچه های کوچکش چه جوابی بدهد؟
ناگهان پدرم دست در جیبش برد و یک اسکناس بیست دلاری بیرون آورد و روی زمین انداخت.
بعد خم شد، پول را از زمین برداشت، به شانه مرد زد و گفت: ببخشید آقا، این پول از جیب شما افتاد!
مرد که متوجه موضوع شده بود، همان طور که اشک از چشمانش سرازیر می شد، گفت: متشکرم آقا.
مرد شریفی بود ولی در آن لحظه برای اینکه پیش بچه ها شرمنده نشود، کمک پدرم را قبول کرد ... بعد از اینکه بچه ها داخل سیرک شدند، من و پدرم از صف خارج شدیم و به طرف خانه حرکت کردیم.
قضاوت کنید!!!
ولی ما کجای کاریم؟ وقتی می خواهیم به یه فقیر کمک کنیم... اول سر تا پاشو ور انداز می کنیم و تو دلمون کلی چیز می گیم و اگه دلمون به رحم بیاد یا بهتر بگم قضاوتی که می کنیم به نفع حریف! باشه، شاید فرجی بشه و دست مبارک رو در جیب کنیم و یه 100 تومانی به "یارو! گداهه" بدیم. بعدش هم کلی خوشحالیم که "وای! چقدر ما آدم خوبی هستیما!"
اگر هم با قیافه طرف حال نکنیم و مثلا جوون باشه! میگیم "گردن کلفت، خوب برو کار کن. گدایی چرا؟" و با حالتی بسیار حق به جانب از کنارش می گذریم! خیلی قشنگ و تمیز، قضاوتش می کنیم بدون اینکه حتی یه لحظه خودمون رو جای اون انسان بزاریم! که آیا اصلا توانایی این عمل رو نداریم که بخواهیم برای یک ثانیه اون انسان باشیم...
خدایا مگه تو نگفتی که من بگم و بفهمم و باور کنم و ایمان بیارم و بکار ببندم... مالک الیوم الدین (مالک روز جزا) روزی که تو قراره ماها رو قضاوت کنی و فقط تو، نه من! به من کمک کن تا بتونم که هیچ شخصی را ندانسته قضاوت نکنم. آمین یا رب العالمین

 



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۵۴ ] [ احد احدی ]
دوست عزیز
 نیازهای عاطفی و غرایز دیگر در ایام جوانی یا نوجوانی آدمی را به سوی دوست داشتن سوق می دهد که البته این امر طبیعی و غریزی است و کمتر می توان راهی برای گریز از آن پیدا کرد. آن چه در این مقوله اهمیت دارد کنترل عقلانی بر احساسات و پرهیز از مخاطراتی است که ممکن است فرد را به گرفتاری های مختلف روحی و جسمی دچار سازد. شما باید بدانید و مسلماً می دانید که هر کاری انجام می دهیم برای رسیدن به یک هدف یا اهدافی است، مثلاً صبح با هدف رفتن به دانشگاه از منزل خارج می شویم و یا غذا می خوریم تا سیر شویم، حال هدف شما از مطلع کردن او  از علاقه ای که دارید چیست؟ فرض کنید او هم به شما علاقه دارد؟ آیا به پیامدی که در انتظارتان است فکر کرده اید؟ آیا عاقبت این دوستی ها خوب است یا به آبروریزی و رسوایی می انجامد؟ آیا این دوستی در زندگی آینده شما تاثیری ندارد؟ آیا شما و او تناسب سنی دارید؟ احتمال دهید که شما در آینده با دختر دیگری ازدواج کردید و رابطه قبلی شما با این دختر برای همسرتان فاش شد؛ فکر نمی کنید که زندگی تان دچار آشفتگی و دلسردی می شود؟ آیا اگر تحصیل می کنید مشغولیت ذهنی برایتان به وجود نمی آید؟ چون همان طور که می دانید ذهن در آن واحد در دو موضوع نمی تواند متمرکز شود، پس اگر شما دائم با آن دختر رابطه داشته باشید و فکر او همیشه در ذهن شما باشد فکر می کنید می توانید به تحصیل و پیشرفت خود بیندیشید ؟ در ضمن رفاقت دختر و پسر معمولاً مخلوط به کارهای خلاف شرع و فرهنگ است، اگر هم در اول ارتباط چنین خلاف هایی صورت نگیرد این نوع رابطه به سمت عادی شدن چنین کارهایی پیش می رود، بزرگترها چون به تجربه از حالات اتفاق افتاده در چنین روابطی و نیز از عاقبت آن ها آگاهند وجود این نوع ارتباط ها را نمی توانند قبول کنند و همواره نسبت به آنها مشکوکند. آن چه در جامعه می گذرد و می بینیم و می شنویم مؤیّد این است که باید از این نوع روابط احساس خطر کرد چرا که موجب آسیب روحی به خود فرد و نهایتاً حالت سرخوردگی و افسردگی می شود. شما شرایط ازدواج را ندارید ولی  اگر به ازدواج با او فکر می کنید باید بدانید که یکی از تفاوتهایی که بین رابطه دوستی و ازدواج یک پسر و دختر با همدیگر وجود دارد این است که در رابطه دوستی، فضای حاکم یک فضای کاملاً احساسی و عاطفی است و کمتر صحبت از معیار و میزان و ملاک به میان می‌آید و چون کاملاً عاطفی است، در شکل گرفتن و تداوم اینگونه روابط فقط احساسات و عواطف وجود دارد. یعنی اگر دختر و پسر بدون هیچ معیار و ملاکی از یکدیگر خوششان آمد با هم دوست می‌شوند، تا زمانی که عواطف و احساسات بین آنها حاکم است رابطه آنها نیز ادامه دارد و شاید مشکلی بوجود نیاید. چون در دوستی مسئولیت، تکلیف، تعهد و ... وجود ندارد و همین که دو طرف از نظر احساسات اشباع شوند برایشان کافی است.
ولی در زندگی مشترک کاملاً فضا متفاوت است یعنی زندگی مشترک یکی از اجزائش محبت است البته دقت کنید که گفتیم محبت، نه احساسات و عواطف ولی اجزاء و ارکان بسیار اساسی و مهم دیگری هم دارد که در صورت وجود نداشتن آنها زندگی مشترک با چالش و مشکل مواجه می‌شود. به همین خاطر است که اندیشمندان توصیه می‌کنند قبل از تصمیم برای ازدواج دختر و پسر باید ملاک ها و معیارهایی برای خود اختیار کنند و به دور از هرگونه احساسات یکدیگر را ارزیابی کنند و در صورت وجود آن معیارها تصمیم به ازدواج بگیرند زیرا اگر احساسات بر کسی غلبه کرد دیگر عقل و حکم عقل برایش جایگاهی ندارد؛ از طرفی شرائط و ویژگی هایی برای مرد و زن الزامی است که با داشتن آن شرایط می توانند برای ازدواج اقدام کنند. بعضی از این شرایط عبارتند از:
1. رشد جسمانی: یعنی زن و مرد آمادگی های فیزیولوژیکی برای ازدواج را داشته باشند.
2. رشد اخلاقی: زن و مرد اصول اخلاقی، از قبیل احترام به یکدیگر، ملایمت در سخن گفتن، گذشت و عفو و اغماض را حتی الامکان رعایت کنند.
3. رشد اجتماعی: زن و مرد باید قادر به ایجاد رابطه اجتماعی بوده و به دیگران احترام بگذارند و نقش و وظایف و مسئولیت های خود را در برابر مناسبات اجتماعی به نحو مطلوب انجام دهند.
4. رشد عقلی: به توانایی و قابلیت اندیشیدن و قدرت تمیز صحیح از غلط اشاره دارد.
5. رشد عاطفی: به توانایی در مورد احساسات منفی و مثبت و بروز نفرت، خشم، عشق و شادی در محدوده مورد قبول اشاره دارد. زن و مرد باید توانایی داد و ستد عاطفی و تبادل مهر و محبت را داشته باشند.
در ارتباط با آقایان از جمله شرایط دیگر با توجه به شرایط فعلی اجتماعی و اقتصادی می توان به وجود شغل مناسب، گذراندن خدمت سربازی، قدرت اداره زندگی از نظر اقتصادی، توانایی فراهم کردن مسکن اشاره داشت. همچنین به نکته دیگری که باید اشاره کرد این است که: یکی از شرایط لازم برای ازدواج سن افراد می باشد به نظر می رسد در جامعه ما دختران پس از سن 20 سالگی و پسران پس از 25 سالگی از پختگی و بلوغ فکری و عقلی لازم برای تشکیل خانواده برخوردار باشند. علاوه بر مطالب فوق، موارد زیادی داشته‌ایم که دختر و پسر حتی با یکدیگر نامزد می‌کنند و یا عقد می‌خوانند و پسر و دختر با رفت و آمد در محیط دانشگاه از تصمیم خود منصرف شده و شروع به ناسازگاری می‌کند تا بتواند از تعهد یکدیگر خارج شوند و با شخص دیگری ازدواج کنند. دلیل آن هم مشخص است، چون که زمان آشنایی آنها با یکدیگر  ثبات فکری و شخصیتی نداشته‌اند و حتی از وضعیت آینده خود آگاه نبوده‌اند و پس از اینکه شرایط تغییر کرده، تصمیم نیز متزلزل شده است.
حال با توجه به موارد فوق قضاوت را به عهدة خود شما می‌گذاریم.
اما پیشنهاد ما این است که به این ارتباط فکر نکنید و اگر واقعاً شرایط ازدواج را دارید واو را مناسب خود می دانید از طریق خانواده ها اقدام کنید و ذهنتان را با ارتباطات پنهانی مشغول نکنید چون در نهایت چیزی که عایدتان می شود مشغولیت ذهنی، افت تحصیلی و در صورت فاش شدن رابطه شما باعث بی آبرویی مخصوصاً برای آن دختر می شود و دیگر اطمینان خانواده اش و فامیل از او سلب خواهد شد.

ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۵۳ ] [ احد احدی ]

فرزندپروری
برخی از پدر و مادرها همواره در حال شروع، توقف و تغییر برنامه های تربیتی کودک خود هستند. این عدم هماهنگی در برنامه ها به تدریج سبب وخیم تر شدن مشکلات رفتاری کودک می شود. چنانچه قوانین خانه، هماهنگ و ثابت نباشد، کودک با زیرکی خاصش پی می برد که گاهی اوقات می تواند قوانین را زیر پا بگذارد. ساده تر اینکه عدم فرمانبرداری او گهگاهی تقویت می شود و رفتارهایی که تقویت یا تشویق نامرتب دریافت می کنند، سرانجام نسبت به هرگونه تغییری مقاومت خواهند کرد.
حضرت رسول اکرم (ص) می فرمایند: فرزندانتان را بر سه خصلت تربیت کنید: دوستی پیامبرتان، دوستی اهل بیتش و تلاوت قرآن.هر زمان که تصمیم بگیرید قواعد و تشویق و جریمه هایی را که درخانه وضع و مشخص کرده اید، نادیده بگیرید، به واقع برخی از رفتارهای مقابله جویانه کودک خود را تقویت کرده اید. بنابراین برای داشتن تربیت صحیح باید قاطع، یکنواخت و هماهنگ باشید. حتی شیوه های تربیتی را با همسر خود هماهنگ کنید تا در برابر کودکتان به بحث و تضاد در این زمینه نپردازید. کودکان با سرشت های متفاوت به دنیا می آیند. برخی از آنها تغییر پذیر، همکار و مهربان پا به جهان می گذارند و بعضی دیگر پرخاشگر، پرتوقع، ناسازگار و انعطاف ناپذیر. سرشت فرزند شما نقش مهمی در چگونگی رفتار وی یا اطاعت او از قوانین خواهد داشت. اگر فرزندتان دارای سرشت ناسازگاری و مشکل است، بکوشید توانایی ها و هرگونه سعی وی برای همراهی با خودتان را تشویق کنید و از یاد نبرید هر کودکی حتی یک کودک مشکل ساز، یک انسان با اندیشه، علایق، عقاید و احساسات ویژه ای است که نیاز به پشتیبانی و توجه پدر و مادر خود دارد.
کودکان شدیدا آسیب پذیرند
کودکان نسبت به فشارهای روانی شدیدا آسیب پذیرند، گرچه خود آنها این موضوع را قبول ندارند. موارد استرس آور برای کودکان عبارتند از: داد و فریاد در خانه، مشاجره والدین، سپری کردن ساعات طولانی در مدرسه، دعوای همیشگی با خواهر و برادر، نداشتن اوقات فراغت خوش و سرگرم کننده در کنار والدین، تکالیف آموزشی فراوان و از همه ساده تر گرسنگی و خستگی. کودکان تحت چنین شرایطی تحریک پذیر و ناسازگار می شوند. با پیدا کردن نکته های استرس آور در زندگی کودک و کاستن یا از بین بردن آنها، به مرور پیشرفتی در خلق و روحیه و تمایل وی به همکاری و اطاعت از قوانین خانه حاصل خواهد شد.
فشار روانی بر والدین نیز می تواند به طور غیرمستقیم در تداوم داشتن مشکلات رفتاری فرزندتان نقش داشته باشد. هنگامی که در فشار روحی شدید به سر می برید، بی حوصله شده و وقت کافی برای گذراندن با وی را ندارید، پاسخگوی مناسب پرسش هایش نیستید، استرس را به او منتقل کرده و به او آموزش می دهید، نمی توانید برنامه تربیتی مورد نظر خود را پیگیری کنید و در نتیجه گهگاهی رفتار نامناسب کودکتان را تقویت خواهید کرد که این روش سبب پایدار شدن رفتارهای مقابله جویانه کودک خواهد شد.
چنانچه فرزندتان دارای سرشت ناسازگار و مشکل است بکوشید تا حد امکان توانایی ها و سعی اش را تشویق کنید. تمام کودکان مقابله جو، پرخاشگر و نافرمان نگرش های غیرمنطقی دارند و نمی توانند مشکلات را حل کنند.
این ویژگی های فردی و ناتوانی در حل مشکلات روزمره، خود را به شکل کم تحمل بودن در برابر ناکامی، پرتوقعی، پرخاشگری، از کوره در رفتن، انجام رفتارهای تکانش، ناتوانی در مهارت های کلامی و لج بازی نشان می دهند.
این نشانه ها، بازتابی از کوشش کودک برای رویارویی یا ناکامی و حل کردن مشکلات است.



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۵۲ ] [ احد احدی ]
بیسکویت های سوخته !


زمانی که من بچه بودم، مادرم علاقه داشت گهگاهی غذای ساده صبحانه را برای شب هم آماده کند. یک شب را خوب یادم مانده که مادرم پس از گذراندن یک روز سخت و طولانی در سر کار، شام ساده ای مانند صبحانه تهیه کرده بود. آن شب پس از زمان زیادی، مادرم بشقاب شام را با تخم مرغ، سوسیس و بیسکویت های بسیار سوخته، جلوی پدرم گذاشت.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


یادم می آید منتظر شدم ببینم آیا پدرم هم متوجه سوختگی بیسکویت ها شده است؟!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


در آن وقت، همه ی کاری که پدرم انجام داد این بود که دستش را به طرف بیسکویت دراز کرد، لبخندی به مادرم زد و از من پرسید که روزم در مدرسه چطور بود؟
خاطرم نیست که آن شب چه جوابی به پدرم دادم، اما کاملاً یادم هست که او را تماشا میکردم که داشت کره و ژله روی آن بیسکویتهای سوخته می مالید و لقمه لقمه آنها را می خورد.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


 یادم هست آن شب وقتی از سر میز غذا بلند شدم، شنیدم مادرم بابت سوختگی بیسکویت ها از پدرم عذرخواهی می کرد و هرگز جواب پدرم را فراموش نخواهم کرد که گفت: اوه عزیزم، من عاشق بیسکویتهای خیلی برشته هستم.


 همان شب، کمی بعد که رفتم بابام را برای شب بخیر ببوسم، از او پرسیدم که آیا واقعاً دوست داشت که بیسکویتهاش سوخته باشد؟


 او مرا در آغوش کشید و گفت: مامان تو امروز روز سختی را در سرکار گذرانده و خیلی خسته است. بعلاوه، بیسکویت کمی سوخته هرگز کسی را نمی کشد!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


 زندگی مملو از چیزهای ناقص... و انسان هایی است که پر از کم و کاستی هستند. خود من در بعضی موارد، بهترین نیستم، مثلاً مانند خیلی از مردم، روزهای تولد و سالگردها را فراموش میکنم.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


 اما در طول این سالها فهمیده ام که یکی از مهمترین راه حل ها برای ایجاد روابط سالم، مداوم و پایدار؛ درک و پذیرش عیب های همدیگر و شاد بودن از داشتن تفاوت با دیگران است. و امروز دعای من برای تو این است که یاد بگیری که قسمت های خوب، بد، و ناخوشایند زندگی خود را بپذیری و با انسان ها رابطه ای داشته باشی که در آن، بیسکویت سوخته موجب قهر و دلخوری نخواهد شد.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


 این موضوع را می توان به هر رابطه ای تعمیم داد. در واقع، تفاهم، اساس هر روابطی است، هر رابطه ای با همسر یا والدین، فرزند یا برادر، خواهر یا حتی یک دوست!
کلید دستیابی به شادی خود را در جیب کسی دیگر نگذارید بلکه آن را پیش خودتان نگهدارید.


 بنابراین، لطفاً یک بیسکویت به من بدهید، و آری، حتی از نوع سوخته که حتماً خیلی خوب خواهد بود.!.!.!.!



کاش همه می دانستند که زندگی شادی نیست

شادی را به هدیه بخشیدن است

زندگی قهقهه نیست

تنها یک لبخند است
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

با طلوع هر صبح فکر کن تازه به دنیا آمدی، با اطرافیانت مهربان باش

همزیستی را دوست بدار و زندگی را قدر بدان

شاید فردایی نباشد





ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۵۲ ] [ احد احدی ]

یک راز حقیقی ...



ارزش خوندن این متن به دقایق وقتی هست که شما صرف می کنید
پس سعی کنید این دقایق رو از دست ندید دوستان من

...
..
.

همه ما خودمان را چنین متقاعد می کنیم که زندگی بهتری خواهیم داشت اگر:
شغلمان را تغییر دهیم
مهاجرت کنیم
با افراد تازه ای آشنا شویم
ازدواج کنیم



فکر میکنیم،‌ زندگی بهتر خواهد شد اگر:
ترفیع بگیریم
اقامت بگیریم
با افراد بیشتری آشنا شویم
بچه دار شویم

و خسته می شویم وقتی:
می بینیم رئیسمان ما را درک نمی کند
زبان مشترک نداریم
همدیگر را نمی فهمیم
می‌بینیم کودکانمان به توجه مداوم نیازمندند
بهتر است صبر کنیم ...

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

با خود می گوییم زندگی وقتی بهتر خواهد شد که :
رئیسمان تغییر کند
شغلمان را تغییر دهیم
به جای دیگری سفر کنیم
به دنبال دوستان تازه ای بگردیم
همسرمان رفتارش را عوض کند
یک ماشین شیک تر داشته باشیم
بچه هایمان ازدواج کنند
به مرخصی برویم
و در نهایت بازنشسته شویم ...

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

حقیقت این است که برای خوشبختی، هیچ زمانی بهتر از همین الآن وجود ندارد.

اگر الآن نه، پس کی؟

زندگی همواره پر از چالش است.
و مشکلات تمامی نخواهند داشت!

بهتر این است که این واقعیت را بپذیریم و تصمیم بگیریم که با وجود همه این مسائل،
شاد و خوشبخت زندگی کنیم.



بعضی وقت ها ...

به خیالمان می رسد که زندگی، همان زندگی دلخواه، موقعی شروع می شود که موانعی که سر راهمان هستند، کنار بروند:
مشکلی که هم اکنون با آن دست و پنجه نرم می کنیم
کاری که باید تمام کنیم
زمانی که باید برای کاری صرف کنیم
بدهی‌هایی که باید پرداخت کنیم
و ...
بعد از آن زندگی ما، زیبا و لذت بخش خواهد بود!

بعد از آنکه همه ی این ها را تجربه کردیم، تازه می فهمیم که زندگی، همین چیزهایی است که ما آن ها را موانع می‌شناختیم!

این بصیرت به ما یاری میدهد تا دریابیم که جاده‌ای اختصاصی بسوی خوشبختی وجود ندارد.
خوشبختی، خود همین جاده ایست که ما را به زندگی و آینده هدایت می کند.
تو رو خدا بیائید از هر لحظه زندگی لذت ببریم.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

برای آغاز یک زندگی شاد و سعادتمند لازم نیست که در انتظار بنشینیم:
فارغ التحصیل شویم
به دوران دانشگاه برگردیم
به دوران کودکی برگردیم
وزنمان را کاهش دهیم
وزنمان را افزایش دهیم
شروع به کار کنیم
مهاجرت کنیم
دوستان تازه ای پیدا کنیم
ازدواج کنیم
فرزند به دنیا بیاوریم
یک خانه شیک بسازیم
شروع تعطیلات فرا برسد
صبح جمعه بیاید
در انتظار دریافت وام جدید باشیم
یک ماشین نو بخریم
بازپرداخت قسط ها به اتمام برسد
برنده یک مسابقه میلیونی شویم
مشهور و سرشناس شویم
بهار بیاید
تابستان از راه برسد
پاییز را تجربه کنبم
زمستان را به امید بهار دلخوش کنیم
اول برج ...
پخش فیلم مورد نظرمان از تلویزیون
سفرهای خارجی
مردن
تولد مجدد !
و...



امــــــــــا ...

خوشبختی یک سفر است، نه یک مقصد ...

هیچ زمانی بهتر از همین لحظه برای شاد بودن وجود ندارد.

زندگی کنید و از حال لذت ببرید.

اکنون فکر کنید و سعی کنید به سؤالات زیر پاسخ دهید:
1. پنج نفر از ثروتمندترین مردم جهان را نام ببرید ؟
2. برنده‌های پنج جام جهانی آخر را نام ببرید ؟
3. آخرین ده نفری که جایزه نوبل را بردند چه کسانی هستند ؟
4. آخرین ده بازیگر برتر اسکار را نام ببرید ؟

نمیتوانید پاسخ دهید؟
نسبتاً مشکل است، اینطور نیست؟
نگران نباشید، هیچ کس این اسامی را به خاطر نمی آورد.
پس شما چیزی را از دست نداده اید.

چـــــــــون :

روزهای تشویق به پایان می رسد!
نشان های افتخار خاک می گیرند!
برندگان به زودی فراموش میشوند!
و حتی بهترین ها هم آخر می میرند!

اکنون به این سؤالها پاسخ دهید:
1. نام سه معلم خود را که در تربیت شما مؤثر بوده‌اند، بگویید ؟
2. سه نفر از دوستان خود را که در مواقع نیاز به شما کمک کرده اند، نام ببرید ؟
3. افرادی که با مهربانی هایشان احساس گرم زندگی را به شما بخشیده‌اند، به یاد بیاورید ؟
4. پنج نفر را که از هم صحبتی با آن ها لذت می برید، نام ببرید ؟

حالا ساده تر شد، اینطور نیست؟

افرادی که به زندگی شما معنی بخشیده‌اند، ارتباطی با "ترین‌های دنیا" ندارند،
ثروت بیشتری ندارند، بهترین جوایز را نبرده‌اند ...



ولــــــــــی ...

آنها کسانی هستند که به فکر شما هستند، مراقب شما هستند،
 همان هایی که در همه ی شرایط، کنار شما می مانند ...


کمی بیاندیشید. زندگی خیلی کوتاه است
حتی کوتاه تر از اینکه مفهوم واژه های این متن را بخاطر سپردید

شما در کدام لیست قرار دارید؟
نمی دانید؟
اجازه دهید کمکتان کنم.
شما در زمره ی ترین‌های دنیا نیستید ...

امــــــــــا ...

شما از جمله دوستانی هستید که برای در میان گذاشتن این راز در خاطر من بودید
و برای تقسیم تمام شادیها نیز در خاطرم خواهید ماند
فقط همین

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

موفق باشید و شاد و باانگیزه



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۵۱ ] [ احد احدی ]
برخی از رفتارهایی که والدین باید در مورد فرزندان خود به آن‌ها توجه ویژه‌ای داشته باشند.

۱) به کودک خود برچسب نزنید. توبچه بی تربیتی هستی و توفهم ودرک نداری، توتوانائی اش را نداری.

۲) او را با کودکان دیگر مقایسه نکنید. زیرا شرائط کودکان ونیز علائق آنان با هم متفاوت است.

۳) بیش از حد توان او از او انتظار نداشته باشید. اوکه مثل شما آدم بزرگ نیست کودک است.

۴) از حمایت بیش ازحد کودک خود بپرهیزید. مثلا به جای او تصمیم نگیرید و به جای او مشکلاتش را حل نکنید.

۵) در جائی که حق با کودک نیست از او حمایت نکنید وگرنه به کودک خود خیانت کرده و او را از مسیر حق منحرف کرده اید.

۶) از محکو م کردن او در نزد دیگران یعنی مردم جامعه دربیرون ونیز دربین فامیل (دائی وعمو ومادر بزرگ وپدر بزرگ ) به ویژه همسالان او اجتناب کنید.

۷) همه‌ی خواسته‌ها و توقعات فرزند خود مخصوصا خواسته های ناحق اورا برآورده نکنید.

۸) تا حد امکان او را تنبیه بدنی نکنید.

۹) از بکاربردن کلمات توهین‌آمیز و سبک پرهیز کنید.

۱۰) قوانین و مقررات مدرسه را در نزد کودک به تمسخر نگیرید به او مراعات قانون را عملا وزبانا یاد بدهید.

۱۱) از آموزش‌های زودرس و یا دیررس، به ویژه در مسائل جنسی، خودداری کنید اما در زمان خود حتما اورا از این امور به نحو صحیح آشنا کنید.

۱۲) از سرکوب نیازهای کودکان خودداری کنید. . پاسخ دادن به نیازهای آنهااستعدادهای آنها را شکوفا می کند وبه آنها اعتماد به نفس میدهد وزمینه سازجلو گیری از انحرافات کودک در آینده میشود.

۱۳) در برابر کودک از نزاع و درگیری بین خود و همسرتان خودداری کنید وگرنه کودک همین رفتار را در برخورد با همسرش وفرزندان به ارث خواهد برد.

۱۴) از یاری کردن دائمی کودک در انجام تکالیف درسی او خودداری کنید وگر نه او را وابسته به خود یا دیگران نموده ایددر آینده او تنبل خواهد بود.




ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۵۱ ] [ احد احدی ]
[ ۱ ][ ۲ ][ ۳ ][ ۴ ][ ۵ ][ ۶ ][ ۷ ][ ۸ ][ ۹ ][ ۱۰ ][ ۱۱ ][ ۱۲ ][ ۱۳ ][ ۱۴ ][ ۱۵ ][ ۱۶ ][ ۱۷ ][ ۱۸ ][ ۱۹ ][ ۲۰ ][ ۲۱ ][ ۲۲ ][ ۲۳ ][ ۲۴ ][ ۲۵ ][ ۲۶ ][ ۲۷ ][ ۲۸ ][ ۲۹ ][ ۳۰ ][ ۳۱ ][ ۳۲ ][ ۳۳ ][ ۳۴ ][ ۳۵ ][ ۳۶ ][ ۳۷ ][ ۳۸ ][ ۳۹ ][ ۴۰ ][ ۴۱ ][ ۴۲ ]
.: Weblog Themes By 123blog :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
موضوعی ثبت نشده است
لینک های تبادلی
فاقد لینک
تبادل لینک اتوماتیک
لینک :
خبرنامه
عضویت   لغو عضویت
امکانات وب