کابینت اماده و پیش ساخته نمایشگاهی روشویی اشپزخانه
 
نویسندگان
پیوندهای روزانه
لینکی ثبت نشده است
پنل کاربری
نام کاربری :
پسورد :
عضویت
نام کاربری :
پسورد :
تکرار پسورد:
ایمیل :
نام اصلی :

به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم
فهمیدم که بیمارم ...
خدا فشار خونم را گرفت،
معلوم شد که لطافتم پایین آمده!

زمانی که دمای بدنم را سنجید،
دماسنج 40 درجه اضطراب نشان داد.
آزمایش ضربان قلب نشان داد که به چندین گذرگاه عشق نیاز دارم


تنهایی سرخرگهایم را مسدود کرده بود ...
و آنها دیگر نمی توانستند به قلب خالی ام خون برسانند.
به بخش ارتوپدی رفتم،
چون دیگر نمی توانستم با دوستانم باشم و آنها را در آغوش بگیرم.
بر اثر حسادت زمین خورده بودم و چندین شکستگی پیدا کرده بودم ...

فهمیدم که مشکل نزدیک بینی هم دارم،
چون نمی توانستم دیدم را از اشتباهات اطرافیانم فراتر ببرم.
زمانی که از مشکل شنوایی ام شکایت کردم،
معلوم شد که مدتی است صدای خدا را آنگاه که در طول روز با من سخن میگوید نمی شنوم...!

خدای مهربان برای همه این مشکلات به من مشاوره رایگان داد،
و من به شکرانه اش تصمیم گرفتم
از این پس تنها از داروهایی که در کلمات راستینش برایم تجویز کرده است استفاده کنم :
هر روز صبح یک لیوان قدردانی بنوشم.
قبل از رفتن به محل کار یک قاشق آرامش بخورم.
هر ساعت یک کپسول صبر، یک فنجان برادری و یک لیوان فروتنی بنوشم.
زمانی که به خانه برمیگردم به مقدار کافی عشق بنوشم.
و زمانی که به بستر می روم دو عدد قرص وجدان آسوده مصرف کنم.

امیدوارم خدا نعمتهایش را بر شما سرازیر کند :
رنگین کمانی به ازای هر طوفان،
لبخندی به ازای هر اشک،
دوستی فداکار به ازای هر مشکل،
نغمه ای شیرین به ازای هر آه،
و اجابتی نزدیک برای هر دعا.

جمله نهایی :
عیب کار اینجاست که من "آنچه هستم" را با " آنچه باید باشم " اشتباه می کنم،
خیال میکنم آنچه باید باشم هستم،
در حالیکه آنچه هستم نباید باشم ...



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۴۰:۲۲ ] [ احد احدی ]

                                   تربیت چه چیز نیست ؟

تربیت ، اجتماعی کردن نیست

هر گاه صرفا برای زندگی اجتماعی آماده شویم از ادراک کلیت مفهوم زندگی غافل خواهیم شد.
 اجتماعی کردن روشی برای خارج ساختن آدمی از دایره استقلال و تفرد و وارد ساختن او به دایره خواسته های دگرساخته است. واحتمال این وجود داردکه فاجعه انسان برنامه ریزی شده تحقق یابد.
 ما نمی توانیم تعلیم وتربیت را فقط تدارکی برای اجتماعی کردن افراد طبق فرهنگی معین یاآماده کردن آنان برای زندگی حاضر بدانیم.تربیت باید شامل ارزشهایی برتر از فرهنگ های آشنا و مافوق این فرهنگ ها باشد.

 تربیت تغییر دادن نیست
 هنر مربی تغییر دادن ، شکل دادن و جهت دادن تصنعی به طبیعت کودک نیست، زیرا تربیت ، تزیین کردن و نقاب زدن بر شخصیت نیست بلکه آشکار ساختن ونمایان کردن و پرده برداشتن از چهره طبیعی وخمیرمایه فطری کودک است تا او همان شود که طبیعت و فطرتش اقتضاء میکند.
هر قدر تربیت بیرونی کودک کامل تر شود به همان اندازه آنها را ظاهرساز تر بارمی آورند و به او یاد می دهند که چگونه آن گونه که جامعه می پسندد خود را شکل دهند و نقش دیگران را به جای نقش خود بازی کنند.در این صورت انسان از خود بیگانه می شود.
بنابراین می گوییم تربیت تغییردادن نیست بلکه تایید کردن است. تایید آنچه خمیرمایه های فطری فرد حکم می کند ونه دست مایه ای که دیگران بر اساس ایده و طرح خود خواهان تغییر دادن طبیعت او هستند.
به هر حال وظیفه آموزش و پرورش این است که کودکان را یاری دهد که همواره خودشان باشند زیرا تنها با تایید و پذیرش خود است که می توان به فراتر از خود حرکت کرد.

 تربیت ، عادت دادن نیست
 برتراندراسل معتقد است هدف از تربیت پرورش انسانی است که با شک، اندیشه را از قید وبند عادات و عقاید تلقین شده آزاد نماید وبیاموزد که چگونه در وضع وحالت عدم اطمینان زندگی کند و در عین حال از اظهار نظر و اقدام خودداری ننماید.
 هر اندازه شخص به تشکیل عادت بیشتری تن در دهدبه همان اندازه از آزادی و استقلال خویش کاسته است. واین روش خلاف تربیت عقلانی و ارادی است.
خلاق ترین افراد معمولا کسانی هستند که تن به عادات مکانیکی و کورکورانه نمی دهند و ذهن خود را محدود و محصور به آنچه برایشان عادت شده است نمی کنند.عادت دادن اگر با اطاعت کورکورانه همراه باشد ذهن و فکر کودک تعطیل می شود و قالبها و کلیشه های از پیش تعیین شده مانع خلاقیت و تفکر او می گردد.
 تربیت خلاق عادت را برهم میزند وحتی آن کسانی که مقدس ترین اعمال عبادی را نیز از روی عادت کورکورانه و بدون حضور قلب و اشتیاق دل انجام می دهند دین خدا را چون کالبدی بی روح تلقی می نمایند.امام علی (ع) می فرماید:برترین عبدت ترک عادت است.بنا بر این عادت در مقابل تربیت قرار می گیرد.
 با توجه به استدلالهای فوق ، باید از هرگونه عادت در کودکان جلوگیری کرد ضمنا از از تشویش آنان در مورد عاداتشان خودداری کرد .برای بازداشتن بچه ها از تشکیل عادات بهتر است شرایط زندگی آنان یکنواخت نباشد.     

تربیت ، بار آوردن نیست
بارآوردن مانع پروراندن است. خلاقیت ونوآوری زمانی فرا می رسد و اجازه ظهور و بروز پیدا می کند که ذهن آدمی اسیر هیچ گونه حس اجبار ، ترس ، سودجویی، رقابت، پیروزشدن واهداف دست ساخته دیگران نباشد. در «بارآوردن»کودک تابع شخصیت بار آورنده شکل می گیرد و در پروراندن، متناسب با شاکله واقتضای وجود خویش متحول می شود.این چنین است که «نیچه»در حمله به آن دسته از پدران و مادرانی که سعی در بار آوردن و رام کردن فرزندان خود دارند می نویسد: پدران و مادران، ناخواسته از فرزندان خود چیزی همانند خود می سازند،و این کار را «تربیت»می نامند.هیچ مادری درته دل شک ندارد که کودکی که زاده است «مال»اوست و هیچ پدری از این حق چشم نمی پوشد که فرزند را تابع دریافت ها و ارزش گذاری خود کند.

     تربیت ، سرعت بخشیدن به مراحل رشد نیست

سرعت در فهماندن مانع سرعت در فهمیدن می شود.
 هرگاه سعی کنیم چیزی را زودتر از موعد طبیعی به کودکان بیاموزیم آنها را از کشف آن به وسیله خودشان باز داشته ایم .
نتایج پژوهشهای روان شناختی حاکی از آن است که سرعت بیش از اندازه و به دور از توانمندی وفراتر از ظرفیت طبیعی کودک فرآیند درون سازی مفاهیم آموزشی و تربیتی کودک را مختل می کند.(آنچه زود برآید دیر نپاید)
  تعلیم وتربیت قدیم و سنتی کودک را انسان کوچکی می داند که باید هرچه زودتر به او تعلیم داد و او رابا اخلاق و رفتار بزرگسالان همانند کرد.
 تعلیم و تربیت جدید به طبیعت ویژه کودک توجه می کند واز قوانین سرشت و رشد او مدد می جوید .
تربیت یک طرح بیرونی و دگرساخته نیست که هرچه سریعتر محتوی خودساخته را وارد ذهن کودک کنیم ، بلکه یک امر تکوینی ، تدریجی و فطری است که آهنگ و سرعت طبیعی خودش را دارد .و هرچه با تاخیر منطقی و آهستگی کیفی پیش رود در بلند مدت نتایج پایدارتری خواهد داشت.
 
 اگر خواهان ذهنی فعال ، پویا ، خلاق و واگرا هستیم باید به جای حفظ کردن دانسته ها به خلق مجهولات اقدام ورزیم.

در تفکر واگرا ذهن آدمی ”قالب زدا ” است و در تفکر ” همگرا ” ذهن آدمی ” قالب ساز“ است.در اولی ذهن مساله مدار است ودر دومی پاسخ مدار . در اولی هدف رشد کمی وتراکمی ودر دومی هدف رشد کیفی و عمقی است.
اساس تربیت درونی و باروری خرد و تعقل نه ارائه آموزشهای پی درپی بلکه تحریک قوه کنجکاوی است.
بنابراین معلم باید به جای سرعت بخشیدن به مراحل رشد و آموزش ، نقش تحریک کننده این انگیزه طبیعی را داشته باشد.
تربیت ، آموزش دادن نیست
هرگاه چیزی را به کودک آموزش می دهیم مانع می شویم تا خود آن را شخصا اختراع و یا کشف کند.(پیاژه)
در تعلیم و تربیت فعال طرح موقعیتهای مبهم در فضای آموزشی وپرورشی مهمتر از ارائه موقعیتهای معلوم است زیرا تنها در موقعیتهای مبهم است که ذهن دانش آموزان تحریک می گردد واز تعادل ایستا خارج می گردد.
  هنر یک معلم ارائه پاسخها نیست بلکه طرح سئوالهای خوب است.به تعبیر پیامبر(ص) سئوال نیکو نصف دانش است.
 تربیت را باید از آموزشهای مستقیم و یاد دادن های یکسویه که آن را به ماشین انتقال و معلومات به دانش آموزان تبدیل کرده است نجات داد.
 باید جریان و نحوه فهمیدن مهم تر از نتیجه فهمیدن باشد حتی اگر این جریان با تاخیر و وقفه های طولانی همراه باشد.
نخستین اصل در آموزش و پرورش جریان مدار ، تقویت خودرهبری و خودانگیختگی است.
ما باید به جای آموختن دانسته ها به فراگیران ، در باره نادانیهایمان بحث نماییم.
  کودک نباید علوم را بیاموزد بلکه باید آن را کشف کند.

      تربیت شکل دادن نیست

 حال آن که تربیت شکل دادن شخصیت کودکان بر اساس قالبهای از پیش تعیین شده بیرونی نیست و ما حق نداریمکودکان را طبق ایده ها و قالبهایی که خود تراشیده ایم ، تربیت کنیم بلکه هر فردی خود منحصر به فرد است وباید به گونه ای متفاوت از دیگری تربیت شود.
انسان به جای این که شکل داده شود باید شکل یابدو تفاوت بین شکل دادن و شکل یافتن ، فعال بودن فرد است که در فرایند شکل یافتن خود فرد از درون و نه از بیرون و توسط دیگران شکل می یابد.
  اصالت انسان در تربیت ، مهمترین اصل تربیتی است و حال آن که طرحهای تربیتی غالبا منهای انسان است ودر حقیقت در غیاب انسان تهیه می شوند.(مطهری،مرتضی، )
 بعضی صاحبنظران از جمله دیویی، معتقدند نباید برای تربیت ، هدفهای ثابت و از پیش تعیین شده ای قرار دهیم. زیرا تعیین اهداف نوعی پیش دستی نسبت به آینده است و آینده محاط در دنیای ناپایداری است.
 به نظردیویی طرحهای بیرونی و تحمیلی که منجر به شکل دادن شخصیت کودک مطابق با اهداف از پیش تعیین شده می شود واجد دو خطر اساسیست

 
 اول : سبب محروم کردن آنها از به کاربردن هوش و حس پیش بینی ، یعنی تنظیم افعال با توجه به نتایجی که بر آنها متصور است می باشد.
 دوم: هدفهای تحمیلی از خارج ، به تدریج به صورت هدفهای انعطاف پذیر در می آیند مادام که هدف ، زاییده فعالیتهای سیاسی و متغیرفعلی نباشد نتایج حاصله ملاک تشخیص اعتبار آن نمی تواند باشد به همین جهت معمولا عدم موفقیت دانش آموزان در نیل به هدفهای موردنظر به فساد طبیعت کودک نسبت داده می شود تا به عدم مطابقت وسایل و غایات.بنابراین اقدام تربیتی باید مستقل باشد.
 
  هرقدر دخالت و شکل دادن رفتار از بیرون بیشتر باشدخودرهبری و خودکنترلی که عامل مهم تربیت فعال است خاموش می گردد.از این رو فرزندان خانواده هایی که فرزندانشان را به طور دائم تحت حمایت و حفاظت خود دارند وسعی در شکل دادن افکار و حرکات و اعمال آنها دارند،نه تنها آن قالبها و طرحهای بیرونی را درونی نمی کنند ، بلکه آنچه را که در درون خود نیز دارند باشکل دادنهای بیرونی نادیده می گیرند.
 
  اریکسون معتقد است والدین باید دریابند که وظیفه آنها شکل دادن به کودک نیست بلکه کودکان بایدمطابق یک طرح درونی(اصل اپی ژنتیک) رشد و نمو پیدا کنند.

 تربیت دخالت کردن نیست
 
 موثرترین دخالت در تربیت کنار کشیدن از تربیت است.امیل شارتیه می گوید : ” اگر می خواهید فرزندانتان نسبت به مسئولیت هایشان بی تفاوت نباشند سعی کنید نسبت به مسئولیتهای آنها بی تفاوت باشید.
 
 اگر ما در کار فرزندان دخالت کنیم ،به جای آنها تصمیم بگیریم،به جای آنها نگران باشیم و مضطرب شویم خود بخود آنها به افرادی تبدیل می شوند که دیگر هیچ گونه احساس مسئولیتی از خود نشان نمی دهند و همه امور را به ما وامی گذارند. واین واگذاری همراه با بی تفاوتی و وانهادگی در تمام امور خواهد بود.
 والدینی که علاقمندند فرزندان مستقل ، آزاد،خودکار ،خودرهبر و مسئول داشته باشند، باید حتی الامکان از دخالتهای پیدرپی،تحکم و دستورات دیکته شده بپرهیزند تا کودکان از طریق فراهم نمودن زمینه های مناسب از همان ابتدا حس مسئولیت پذیری و کفایتهای اجتماعی و مهارتهای ارتباطی را در خود پرورش دهند.
 
 کودکان مانند نهالهایی هستند که طبیعت نیروی حیاتی رشد و کمال را در درون آنها به ودیعه نهاده است و این نیروها به طور طبیعی با پیمودن مراحل طبیعی جلوه گر می شوند. بنا براین مربی باید به این نیروهای طبیعی اجازه شکفتن دهد و تنها راهنمایی و هدایت نماید و نه دخالت.
 
 هدایت به منظور رمزگشایی از طبیعت است که ما کمک کنیم تا رموز طبیعت را کشف کندو خود بخواند نه این که ما رموز طبیعی را برایش بخوانیم. او باید خود حرکت کند نه ما او را راه ببریم،انتخاب کند نه برایش انتخاب کنیم.
 
البته دخالت نکردن به معنای بی تفاوتی کامل و رها شدن کامل کودک نیست بلکه همواره باید هدایت کننده و راهنمای نامرئی و غیرمستقیمی برای او باشیم.
 
پیشرفتهای بشر در عصر حاضر جذاب و خیره کننده است اما هنوز ارزیابی درستی از پیامدهای انسانی و اجتماعی این پیشرفتها نداریم. آنچه مهم است این تحولات جهش زا نباید جوهره انسان، آزادی،استقلال ،کرامت ،اراده وفضایل الهی او را خدشه دار نماید.
 
 آنجا که شکل دهی شخصیت آدمی در قالب دخالتهای علمی ، فنی و برنامه ریزی های ماشینی ومکانیکی و دستکاریهای زیستی و ژنتیکی هویت او را از هم می پاشد باید واکنشهای انسانی برای نجات انسانیت انسان نشان داد. حتی اگر این دخالتها به نام تربیت و به قصد پیشرفت و به نیتارتقاء دانش انسان باشد 

 تربیت شکوفا کردن استعدادها نیست
 
 در تربیت کودک مانند یک گل باید غنچه خود بشکفد وشکافتن آن توسط باغبان خطاست.آنچه که در تربیت کودک مهم است تکیه بر خودفعالی ، خودجوشی، خودانگیختگی ، خودیابی و خودرهبری اوست تا از این طریق به مقصود نهایی که کمال مطلوب است دست یابد.
 
 به قول سقراط ما انسانها همه آبستن حقیقتیم و نقش مربی مانند نقش یک قابله است که خود نمی زاید بلکه زمینه لازم برای زاییدن حقیقت درون کودک را فراهم می نماید بنا براین زایش و خلق از خود متربی است نه مربی.
 
 در  واقع شکوفانیدن مانع شکفتن استعدادهاست. به قول رابین بارو معلمان بایدبه جای تحمیل نگرشها و خصوصیات از پیش معین شده به کودک ، استعدادهای درونی او را اجازه شکفتن دهد.َ

 تربیت الگو دادن نیست
 
 الگو دادن از بیرون مانع الگویابی از درون می شود.وظیفه مربی ارائه یک جانبه الگوهای از پیش تعیین شده به متربی نیست بلکه فراهم نمودن شرایطی است که او با میل درونی و از روی نیاز الگوهای مورد نظر خود را در جامعه و در محیط آموزشی وپرورشی خود کشف کند و نه اینکه با تبلیغات و تشویقات و پاداشها آن را بپذیرد.
 
هنر مربی این است که کاری کند که متربی الکوهای متعالی مورد نظر را خود کشف کند و با آنها همانندسازی کند نه تقلید . زیرا تقلید یک فرایند خودآگاه و مصنوعی و کلیشه برداری مکانیکی و بیرونی از رفتار دیگری است که در ساختار درونی فرد پایه ندارد ویک اقدام ظاهری است. اما همانندسازی یک فرایند ناخودآگاه ، طبیعی و درونی شده است که الگوی پذیرفته شده را در بنیادی ترین و پنهان ترین لایه های شخصیت فرد رسوخ می دهد.
 
در الگو دادن مربی برای افراد به طور اجباری و یا با دادن تشویقهای بیرونی الگو تعیین می کند اما در الگویابی ، متربی خود شخصا برای کمال بخشیدن به نیازهای فطری و شکوفایی تمامیت خویش الگوهای مورد نظر را کشف و با آنها همانندسازی میکند.
 
 ما باید ترتیبی اتخاذ کنیم که چهره های مطلوب و مورد تایید، خودبخود و به طور طبیعی و تکوینی محبوب جوانان واقع شوند و آنها از روی انگیزه های درونی  ونه انگنها را داشته باشند و اگر قبل از انجام این ترغیب ، دائما به تبلیغ الگو بپردازیم ، مانند این است که فردی احساس گرسنگی نمی کند و ما به او غذا می دهیم . این رفتار اشتهای اندک او را هم کور می کند.

 تربیت برخوردار ساختن نیست
 
 هنر مربی ، محروم ساختن کودک از پاسخها ، محرکات و امکانات آماده است تا او به واسطه تلاش و بر اساس تحریک نیاز آنچه را می خواهد ، با دست خویش و تلاش و رنج سازنده بجوید.  اولین و سازنده ترین مربی کودک ، رنجها و زحمتهایی است که در جریان رشد خویش تحمل می کند ، زیرا آدمی تنها در برخورد با مشکلات و موانع است که خود را می یابد. 
 کودک باید یاد بگیرد که آنگونه به حوادث و موانع محیط پیرامون بنگرد که تلخ ترین و دردناک ترین آنها را هوشیار کننده و سازنده وجود خویش بداند. او باید یاد بگیرد که چگونه قدرت را از درون ضعف ، و نعمت را از درون محنت و آسایش را در خلال سختی ، و بی نیازی را از درون محرومیت ، و امنیت را از درون ناامنی جستجو کند. وظیفه بزرگسالان فراهم کردن شرایطی است که کودک با این موانع و مشکلات ،هرچند مصلحتی و ساختگی برخورد نماید و او را کمک نماید که خودش این مشکلات را حل نماید.
 بعضی والدین برای این که فرزندشان را خوشبخت کنند دائما سعی می کنند به تمامی خواسته های فرزندشان پاسخ دهند و همه نیازهایشان را رفع کنند و محیط آنها را از هرگونه رنج و مشکلی دور دارند. چنین کودکانی موجوداتی بدبخت ، شکننده ، مفلوج و بی کفایت خواهند بود که در برخورد با کوچک ترین حوادث و کمترین مشکلات خود را باخته و احساس یاس و شکست می کنند.زیرا یاد نگرفته اند شکیبایی کنند. بنابراین تربیت بلا محوری را جایگزین تربیت نازپروردگی نماییم. 
البته هدف مربیان و والدین همیشه این نیست که کودک را به زجر و شکنجه وا دارند، بلکه هدف آبدیده کردن او در برابر زندگی است که این نوع تربیت در واقع فراهم کردن زندگی لذت بخش است زیرا زمانی فرد احساس لذت و خوشبختی می نماید که در برابر دشواریها نه تنها نبازد بلکه احساس آسایش و گشادگی نماید همانطور که خداوند فرموده است: با سختی و دشواری ، آسایش و گشایش است. فان مع العسر یسرا.

تربیت نصیحت کردن نیست
 
 بخش عمده ای از شخصیت انسان در آن دسته از رفتارهایی شکل می گیرد که به صورت غیرکلامی ، پنهان و خاموش ارائه می شود و بخش اندکی از اثرگذاریهای تربیتی آن هم در سطح گذرا و ناپایدار از طریق زبان و در قالب نصیحت و پند و اندرز حاصل می شود.
 
 همانگونه که نوازش کردن،تب را درمان نمی کند،گفتن و نصیحت نیز نه جهل را درمان می کند ونه مشکلات شخصیتی و رفتاری اش را.
 
در بعد آموزشی ، هنر معلم این نیست که دائما در پی انتقال و تحمیل اطلاعات و دانسته های علمی به دانش آموزان باشد بلکه هنر اصلی و ظریف معلم ، ایجاد عشق به دانستن ، کشف کردن وخلق کردن در یادگیرنده است و فراهم نمودن محیط تفکر و تعمق برای کودکان است.
 
 مشکلات و ناهنجاریهای اخلاقی و رفتاری هم با نصیحت درمان نمی شوند بلکه با اعمال و رفتار ما قابل اصلاح و درمان هستند. مثلا هیچ گاه با نصیحت نمی توان بیمار افسرده ای را وادار به نشاط و شادمانی نمود بلکه با فراهم نمودن شرایط لازم می توان احساس مفید بودن را در وی به وجود آورد وزمینه موفقیت و پیروزی او را فراهم نماییم تا به خود اعتماد پیدا نماید و افسردگی اش درمان شود.
 
بنابراین ما باید زبان کردار را جایگزین زبان گفتار نماییم . زیرا زبان رفتار ، زبان حال ، زبان احساس ، عواطف و هیجان است. و آنچه که در پس گفتار ما از طریق حالات و هیجانات و رفتار ما منتقل می شود بسیار قوی تر و گویاتر از تمامی عباراتی است که در متن گفتار ما بیان می شود.

تربیت پاسخ به نیاز نیست
 
  سقراط گفته است: هدف تربیت ، ایجاد نیازاست و نه رفع نیاز و امیل شارتیه نیز گفته است : هنر معلم ، گرسنه کردن فکر و ذهن کودک است تا او با احساس گرسنگی ، خود شخصا برای سیر کردن ذهن خود به کوشش واداشته شود.
 
 هنر معلم ، تحریک کنجکاوی است نه ارضاء آن ، تشدید نیاز است نه تخفیف آن ، طرح مسئله برای تحریک نیاز به دانستن است نه حل مسئله برای ارضای نیاز به دانستن . در واقع همه اختراعات و کشفیات و ابداعات بشری ریشه در تحریک نیازها داشته است.
 
 طبق اصل تعادل جویی ”پیاژه“ ، هرگاه بر اثر محرک درونی یا بیرونی ، تعادل یا سکون درونی موجود بر هم زده شود، نیاز ، که خود نوعی احساس کمبود و نقصان در فرد است تولید نیرویی به نام سائق می کند تا موجود زنده برای رفع نیاز و جبران کمبود به تلاش و فعالیت وا داشته شود . پس لازمه پیشرفت و تکامل ، برهم خوردن تعادل اوست.
 
روی آوردن صاحبنظران تعلیم و تربیت به شیوه های جدید مسئله محور به جای شیوه های پاسخ مدار در همین راستا است .

تربیت نقش بازی کردن نیست
 تربیت یک جریان درونی ، پنهان ، وجودی ، طبیعی و غالبا غیر عمدی است و با نقش بازی کردن و صحنه پردازی متفاوت است. اگر خود افرادی تربیت نایافته باشیم و بخواهیم در ظاهر نقش افراد تربیت شده را بازی کنیم . چنین روشی نه تنها کمکی به تربیت کودکان نخواهد کرد بلکه آنها افرادی متظاهر و دروغگو و از نظر شخصیتی چندسویه و چندگانه بار می آیند.
 
 فرزندان ما در جریان هماندسازی با شخصیت ما ، آن بخش از وجود ما را همانندسازی می کنند که جزو طبیعت و منش ذاتی ماست. پس اگر خواهان تربیت صحیح فرزندان هستیم باید تربیت کنندگان قبلا تربیت شده باشند تا تربیت شوندگان به خوبی تربیت شوند.



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۴۰:۲۲ ] [ احد احدی ]

جملات زیـبا و حکیـمانه از پـروفسور حسابی


چهار اصل پیشرفت: مردانگی، عدالت، شرم و عشق است.

زندگی، یعنی پژوهش، و فهمیدن چیزی جدید.

عشق، به وجود آورنده اعمال زیباست.

اگر کار کنیم، زحمت بکشیم، از سرمایه چیزی کم نداریم.

احساس اجبار به فداکاری، لازمه زندگیست.

انجام وظیفه، لازمه جهش بسوی پیشرفت است.

تقلید از غرب، خطری است جدی، که چشمه های نبوغ را، خشک می کند.

یک عمل درست، بهتر است از هزار نصیحت.

بزرگترین خوشحالی من در زندگی، هوش و استعداد جوانان ایرانی است.

راه پیشرفت، ارزش نهادن به علم و تحقیق، احترام به معلمین، اساتید، دانش آموزان و دانشجویـان است.

سادگی و عشق از عوامل پیشرفت است، که در قلب ما ایرانیان است.

هرچه انسان، وجود ارزشمندتری داشته باشد به همان اندازه مودب و فروتن است.

فعال باشیم، ولی ملایم، عادل باشیم، ولی با گذشت.

جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد مملکتش را آباد کند، خانه اش خراب می شود
و هر کس بخواهد خانه اش را آباد کند باید در ویرانی مملکتش بکوشد.

هنر، با احساسات آدمی بازی می کند.

عشق زندگی را به شیوش می آورد.

هنر، چاشنی زندگیست.

ایران، جزیره هوش و ذکاوت است.

شخصیت یک ملت را، ادبای آن ملت می سازند.

طنز در مملکت ما، یک مقاومت ملی است، و همیشه حافظ ایران بوده است.

موسیقی خوب ایرانی، یک طرز تفکر است. یک فلسفه است، و بیان یک آرزوست.

داشتن هدف و رفتن به دنبالش، خوب است ولی عاشق هدف بودن و گرفتار شدن چیز دیگری است.

با بچه ها، با اطمینان رفتار کنید تا قابل اطمینان بار بیایند، و قابل اطمینان شوند.

دولت، وظیفه دارد، خوشحال کنندگان مردم را، تشویق کند.

باید به جوانان، حفظ سازمان را، آموزش داد.

سازماندهی، لازمه و خواسته الگوی پیشرفت است.

حفظ سنن اعتقادی، ملی و نبوغ نژادی، واجب است.

نظامی که، دارای سازمان باشد، چارچوبی استوار دارد.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

بازی روزگار را نمی فهمم ...

من تو را دوست می دارم... تو دیگری را... دیگری مرا... و همه ما تنهاییم!

داستان غم انگیز زندگی این نیست که انسانها فنا می شوند، این است که آنان از دوست داشتن باز می مانند.

همیشه هر چیزی را که دوست داریم بدست نمی آوریم، پس بیاییم آنچه را که به دست می آوریم دوست بداریم.

انسان عاشق زیبایی نمی شود، بلکه آنچه عاشقش می شود در نظرش زیباست!

انسان های بزرگ دو دل دارند؛ دلی که درد می کشد و پنهان است و دلی که میخندد و آشکار است.

همه دوست دارند که به بهشت بروند، ولی کسی دوست ندارد که بمیرد ... !

عشق مانند نواختن پیانو است، ابتدا باید نواختن را بر اساس قواعد یاد بگیری.
سپس قواعد را فراموش کنی و با قلبت بنوازی.

دنیا آنقدر وسیع هست که برای همه مخلوقات جایی باشد،
پس به جای آنکه جای کسی را بگیریم تلاش کنیم جای واقعی خود را بیابیم.

‏‏اگر انسانها بدانند فرصت باهم بودنشان چقدر محدود است؛ محبتشان نسبت به یکدیگر نامحدود می شود.

عشق در لحظه پدید می آید و دوست داشتن در امتداد زمان
و این اساسی ترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است.

راه دوست داشتن هر چیز درک این واقعیت است که امکان دارد از دست برود :

انسان چیست ؟
شنبه: به دنیا می آید.
یکشنبه: راه می رود.
دوشنبه: عاشق می شود.
سه شنبه: شکست می خورد.
چهارشنبه: ازدواج می کند.
پنج شنبه: به بستر بیماری می افتد.
جمعه: می میرد.

فرصت های زندگی را دریابیم و بدانیم که فرصت با هم بودن چقدر محدود است



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۴۰:۲۱ ] [ احد احدی ]


جالبتـرین خـوددرمانی هایی که میـشه انـجام داد !

درد پهلو

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گاهی به هنگام دویدن، پهلوی آدم درد می گیرد. این بخاطر آن است که بازدم شما با وقتی که پای راست شما به زمین می خورد، همزمان است. در نتیجه به دیافراگم شما فشار وارد می شود، برای رهایی از این درد کافی است، بازدم خود را با وقتی که پای چپ شما به زمین می خورد، همزمان کنید.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

جلوی خونریزی را با یک انگشت بگیرید

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گرفتن بینی و به عقب برگرداندن سر، راه متداول جلوگیری از خونریزی بینی است، اما شما اگر مقداری پنبه را درست زیر گردی لب بالایی، روی لثه بگذارید و با یک انگشت آن را فشار دهید، خونریزی قطع می شود.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

از تپش قلب در هنگام عصبانیت جلوگیری کنید

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


به انگشت شست خود، فوت کنید! عصب واگ که ضربان قلب را کنترل می کند، بکمک نفس کشیدن، آرام می گیرد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

مغز خود را گرم نگه دارید

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


بسیار چیزهای کم اهمیتی هستند که مغز را سرد و فلج می سازند. در این حالت، زبان خود را به سقف دهانتان فشار دهید، بطوریکه بیشترین مقدار از سقف را بپوشاند، در این صورت سر درد بر طرف می شود! این سردرد می تواند ناشی از یک بستنی یخی باشد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

از نزدیک بینی پیشگیری کنید

گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org


نزدیک بینی به ندرت ریشه ژنتیکی دارد، بلکه بیشتر از خیره شدن چشم به یک نقطه در فاصله کم ناشی می شود. بنابراین بهتر است که هر از چندی، چشم های خود را ببندید، به بدنتان کش و قوسی بدهید و نفس عمیقی بکشید و پس از چند ثانیه به آرامی نفس تان را رها کنید. این کار باعث استراحت عضلات غیر ارادی هم می شوند. در نتیجه چشم ها هم استراحت می کنند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

خواب رفتگی

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


اگر دست شما موقع رانندگی یا نشستن، در اثر یک وضعیت نادرست بخواب رفته باشد، به آرامی حرکت دادن سر به چپ و راست، در کمتر از یک دقیقه می تواند این مشکل را حل کند و از شر گزگز و سوزنی شدن دست راحت شوید.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

زیر آب نفس بکشید

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


وقتی در زیر آب هستید، این نبود اکسیژن نیست که شما را بیچاره می کند، بلکه دی اکسید کربن است که باعث اسیدی شدن خون و استیصال می گردد. بنابراین کافی است ابتدا، قبل از شنا چند نفس کوتاه و سریع بکشید تا میزان اسیدی بودن خون پایین بیاید. با این ترفند مغز شما می پندارد که اکسیژن بیشتری در اختیار دارد! به این ترتیب ده ثانیه زمان می خرید.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

خوب حفظ کنید

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


همیشه سعی کنید کارهای خود را قبل از خواب، پیش خود مرور کنید و یا درباره مسئله ای که مورد نظر شما است، قبل از خواب فکر کنید. در اینصورت وقتی بیدار می شوید، حافظه شما بهتر و سریعتر به شما کمک خواهد کرد. هر چیزی را که شما درست قبل از خواب مطالعه کنید، بهتر در حافظه شما ثبت و ضبط می شود

خارش گلو

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


وقتی کودک بودید، قلقلک دادن زیر بغل شما یک سرگرمی جالب بود. حالا در بزرگسالان هم می توان از این ترفند برای رهایی از مشکل خارش گلو استفاده کرد. وقتی که سلول های عصبی گوش تحریک بشوند، باعث اسپاسم عضلات گلو و گردن شده و در نتیجه شما را از شر خارش گلو راحت می کنند. پس قلقلک دادن گوش، باعث رفع خارش گلو می گردد!


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

صداهای فراصوت بالاتر از حد آستانه شنوایی را تجربه کنید

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


اگر در محلی شلوغ و پر سر و صدا هستید، بطرف راست خم شوید و سعی کنید با گوش راست بشنوید! گوش راست برای شنیدن حرفهای تند و سریع مناسب تر است. گوش چپ برای تمیز و تشخیص دادن تن های موسیقی، قوی تر است.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

بر درد آمپول غلبه کنید

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


به راحتی با سرفه کردن در حین تزریقات، می توانید درد آمپول را کاهش دهید. سرفه کردن در اصل یک ترفندی است که باعث افزایش سریع و موقتی فشار در قفسه سینه شده و مسیرهای عصبی درد را مسدود می کند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

از شر جرم های بینی راحت شوید

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


فین کردن شدید را فراموش کنید. در اینجا یک ترفند بسیار سریع و آسان برای راحت شدن از جرم ها وجود دارد: بطور متناوب با زبان خود به سقف دهانتان ضربه بزنید، سپس با یک انگشت خود وسط دو ابرو را فشار دهید. این کار باعث می شود که تیغه بینی، عقب و جلو رفته و پس از ۲۰ ثانیه، جرم های متراکم شده و آماده تخلیه می شوند!


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

از شر رفلاکس مری راحت شوید

گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org


کسانی که دچار رفلاکس مری هستند، اگر به پهلوی چپ بخوابند، کمتر به این مشکل دچار می شوند! مری و معده تحت یک زاویه ای بهم وصل هستند، وقتی به پهلوی راست بخوابید، سطح معده بالاتر از مری قرار می گیرد، در نتیجه غذا و اسید به مری بر می گردد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

درد دندان، آخ نگو

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


با یک تکه یخ، قسمت v شکل بین انگشتان اشاره و شست را بمالید، بسادگی درد دندان را کاهش می دهید.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

نوک انگشت تان را سوزانده اید؟

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


اگر در اثر تماس ناگهانی با اجاق گاز یا قابلمه داغ نوک انگشت تان را سوزانده اید، به سرعت قسمت آسیب دیده را تمیز کنید و با یک تکه یخ ماساژ بدهید. اگر یخ نبود، از آب سرد نیز می توانید استفاده کنید.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

سرتان گیج می رود و به دوران افتاده است

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


کافی است فقط یک دست تان را روی یک نقطه ثابت قرار دهید، بسرعت دوران سرتان خوب می شود. قسمتی از گوش که مسئول فقط تعادل است در داخل یک مایع شناور می باشد، هر گاه این مایع جابه جا بشود، تعادل شما بهم می خورد، بکمک یک مرجع ثابت بیرونی، مغز سریع تعادل خود را به دست می آورد.




ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۴۰:۲۱ ] [ احد احدی ]

ساعت 9 تا 11 شب:

زمانی است برای از بین بردن مواد سمی و غیر ضروری که این عملیات توسط آنتی اکسیدان ها انجام می شود.
در این ساعت بهتر است بدن در حال آرامش باشد.

در غیر این صورت اثر منفی بر روی سلامتی خود گذاشته اید.

ساعت 11 تا 1 شب:

عملیات از بین بردن مواد سمی در کبد ادامه دارد و شما باید در خواب عمیق باشید.

ساعت 1 تا 3 نیمه شب:

عملیات سم زدایی در کیسه صفرا، در طی یک خواب عمیق به طور مناسب انجام می شود.

ساعت 3 تا 5 صبح:

عملیات از بین بردن مواد سمی در ریه اتفاق می افتد.

بعضی مواقع دیده شده که افراد در این زمان، سرفه شدید یا عطسه می کنند.

ساعت 5 تا 7 صبح:

این عملیات در روده بزرگ صورت می گیرد، لذا می توانید آن را دفع کنید.

ساعت 7 تا 9 صبح:

جذب مواد مغذی صورت می گیرد، پس بهتر است صبحانه بخورید.

افرادی که بیمار می باشند، بهتر است صبحانه را در ساعت 6 و 30 دقیقه میل کنند.

کسانی که می خواهند تناسب اندام داشته باشند، بهترین ساعت صرف صبحانه برای آنها، ساعت 7 و 30 دقیقه می باشد و کسانی که اصلا صبحانه نمی خورند، بهتر است عادت خود را تغییر دهند و در ساعت 9 تا 10 صبح صبحانه بخورند.

دیر خوابیدن و دیر بلند شدن از خواب، باعث می شود مواد سمی از بدن دفع نشوند.

از نصفه های شب تا ساعت 4 صبح، مغز استخوان عملیات خون سازی را انجام می دهد.

در ایام تعطیل، بسیاری افراد تا دیر وقت بیدار می مانند و بعد از اتمام تعطیلات، با خستگی به سر کار می روند، چون اعمال بدنشان دچار سردرگمی شده است و نمی داند چه باید انجام دهد.




ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۴۰:۲۰ ] [ احد احدی ]
ادیسون در سنین پیری پس از اختراع لامپ، یکی از ثروتمندان آمریکا به شمار میرفت و درآمد سرشارش را تمام و کمال در آزمایشگاه مجهزش که ساختمان بزرگی بود هزینه می کرد.این آزمایشگاه، بزرگترین عشق پیرمرد بود. هر روز اختراعی جدید در آن شکل می گرفت تا آماده بهینه سازی و ورود به بازار شود.
در همین روزها بود که نیمه های شب از اداره آتش نشانی به پسر ادیسون اطلاع دادند، آزمایشگاه پدرش در آتش می سوزد و حقیقتاً کاری از دست کسی بر نمیآید و تمام تلاش مأموان فقط برای جلوگیری از گسترش آتش به سایر ساختمانها است. آنها تقاضا داشتند که موضوع به نحو قابل قبولی به اطلاع پیرمرد رسانده شود.

پسر با خود اندیشید که احتمالاً پیرمرد با شنیدن این خبر سکته میکند و لذا از بیدار کردن او منصرف شد و خودش را به محل حادثه رساند و با کمال تعجب دید که پیرمرد در مقابل ساختمان آزمایشگاه روی یک صندلی نشسته است و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره می کند.
پسر تصمیم گرفت جلو نرود و پدر را آزار ندهد. او میاندیشید که پدر در بدترین شرایط عمرش بسر میبرد.
ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را دید و با صدای بلند و سر شار از شادی گفت: پسر تو اینجایی؟ میبینی چقدر زیباست! رنگ آمیزی شعله ها را میبینی؟ حیرت آور است! من فکر میکنم که آن شعله های بنفش به علت سوختن گوگرد در کنار فسفر به وجود آمده است! وای! خدای من، خیلی زیباست! کاش مادرت هم اینجا بود و این منظره زیبا را میدید. کمتر کسی در طول عمرش امکان دیدن چنین منظره زیبایی را خواهد داشت! نظر تو چیست پسرم؟
پسر حیران و گیج جواب داد: پدر تمام زندگیت در آتش میسوزد و تو از زیبایی رنگ شعله ها صحبت میکنی؟
چطور میتوانی؟ من تمام بدنم میلرزد و تو خونسرد نشسته ای؟
پدر گفت: پسرم از دست من و تو که کاری بر نمیآید. مأمورین هم که تمام تلاششان را میکنند. در این لحظه بهترین کار لذت بردن از منظرهایست که دیگر تکرار نخواهد شد!
در مورد آزمایشگاه و باز سازی یا نو سازی آن فردا فکر میکنیم! الآن موقع این کار نیست!
به شعله های زیبا نگاه کن که دیگر چنین امکانی را نخواهی داشت! 

فردا صبح ادیسون به خرابه ها نگاه کرد و گفت: "ارزش زیادی در بلا ها وجود دارد. تمام اشتباهات ما در این آتش سوخت. خدا را شکر که میتوانیم از اول شروع کنیم."
توماس آلوا ادیسون سال بعد مجدداً در آزمایشگاه جدیدش مشغول کار بود وهمان سال یکی از بزرگترین اختراع بشریت یعنی ضبط صدا را تقدیم جهانیان نمود. آری او گرامافون را درست یک سال پس از آن واقعه اختراع کرد.


ارزش زیادی در بلاها وجود دارد چون تمام اشتباهات در آن از بین میرود.



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۴۰:۱۹ ] [ احد احدی ]
شاید شما هم در زندگی شرایطی را تجربه کرده اید که خود کم بینی و احترام به نفس پایین، مشکلات ناخواسته ای را برایتان بوجود آورده است. عزت نفس و داشتن احساس خوب نسبت به خود، از جمله مواردی اند که بسیاری افراد در زندگی خود در آرزوی رسیدن به آن هستند.
اگر احساس می کنید دارای عزت نفس پایین هستید و این موضوع روی تمام جوانب زندگی شما تاثیر منفی گذاشته است؛ اگر فکر می کنید ارتباطات، کار و یا حتی سلامتی شما تحت الشعاع این عزت نفس پایین قرار گرفته است؛ حتی اگر این احساس خود کم بینی از دوران کودکی در شما شکل گرفته و همواره همراه شما بوده است؛ با بکارگیری چهار قدم موثری که در ادامه  آورده می شود می توانید عزت نفس را در خود تقویت نموده و به تدریج احساس بهتری نسبت به خود پیدا کنید.


قدم اول : موقعیت ها و شرایط مشکل ساز را شناسایی کنید
در مورد موقعیت هایی که به نظر می رسد احترام به نفس شما را پایین می آورند، فکر کنید. این موقعیت ها معمولا عبارتند از :
1. یک ارائه در محل کار
2. یک بحران در منزل یا محل کار
3. یک چالش با کسی که ارتباط نزدیک با شما دارد مانند همسر و یا همکار
4. یک تغییر در جریان زندگی مانند از دست دادن شغل و یا فرار فرزند از خانه

قدم دوم : از افکار و اعتقادات خود در رابطه با این موقعیت ها آگاه شوید
هنگامی که شرایط و موقعیت های مشکل ساز را شناسایی نمودید، به تفکر خود در رابطه با آنها دقت کنید. ببینید در این شرایط به خود چه می گویید؟ تفسیر شما از این موقعیت ها چیست؟ تفکر شما در این شرایط ممکن است مثبت، منفی و یا خنثی باشد. ممکن است شما در این شرایط منطقی عمل کنید و یا بر پایه یکسری واقعیت ها و دلایل و اعتقادات اشتباه فکر نمایید؛ و یا بالعکس.

قدم سوم : افکار منفی و نادرست خود را به چالش بکشید
برداشت اولیه شما از یک موقعیت ممکن است تنها راه نگاه به آن شرایط خاص نباشد، بنابراین باید در صحت افکارتان تامل بیشتری نمایید. از خود بپرسید: آیا نگاهم با منطق و واقعیت سازگار هست؟
البته گاهی اوقات تشخیص بی دقتی ها در تفکر مشکل است. بیشتر افراد یک تفکر دیرینه و ثابت درباره خود و زندگی شان دارند. این اعتقادات دیرینه از نظر آنها می تواند نرمال و کاملا منطبق بر واقعیت تلقی گردد؛ در حالی که بیشتر آنها ممکن است تنها یک ایده یا احساس باشند. در این میان بعضی الگوهای فکری نیز در ذهن افراد ممکن است باعث تضعیف عزت نفس گردد که باید به آنها دقت کرد. این الگوها عبارتند از :

1. تفکر همه یا هیچ

در این حالت شما همه چیز را خوب مطلق یا بد مطلق می بینید. مثلا به خود می گویید: "اگر من در این کار موفق نشوم، کاملاً شکست خورده ام!" عادت به چنین تفکری صحیح نیست. بهتر است همه جوانب یک پیروزی و یا شکست را در نظر داشت.

2. نیمه خالی لیوان
با این الگوی فکری شما تنها جنبه های منفی یک موقعیت را می بینید و تنها بر روی آنها متمرکز می شوید که این باعث می شود نگاه شما به یک شخص یا موقعیت کاملا از مسیر درست منحرف شود. به عنوان مثال به خود می گویید: "چون من در ارائه آن گزارش اشتباه کردم، حالا همه فکر می کنند که من برای این کار مناسب نیستم." بدبینی بدترین آفت عزت نفس است.

3. تبدیل دستاوردهای مثبت به منفی
در این حالت شما با کوچک شمردن تجربه های مثبت و دستاوردهای مفید خود، آنها را انکار می کنید. به عنوان مثال به خود می گویید: "فقط به این خاطر که امتحان آسانی بود، توانستم موفق باشم!" در اینگونه مواقع شما احترام به نفس را در خود می کُشید.

4. نتیجه گیری منفی بدون داشتن دلایل کافی

شما ممکن است گاهی اوقات بدون داشتن مدارک و شواهد کافی در یک شرایط خاص یک نتیجه گیری منفی کنید. مثلا به خود می گویید: "دوست من هنوز جواب ایمیلم را نداده؛ پس حتما هنوز هم از من ناراحت است!" در صورتی که ممکن است دوست شما در چند روز گذشته موفق به مرور ایمیل هایش نشده باشد. شاید بهتر است به جای توسل به افکار منفی، کمی صبورتر باشید.

5. اشتباه گرفتن احساسات با واقعیت ها

در این حالت شما احساسات یا عقاید خود را با واقعیت ها اشتباه می گیرید. مثلا به خود می گویید: "من احساس می کنم شکست خورده ام پس حتما همینطور است!"

6. دست کم گرفتن خود

با این الگوی فکری خود را کمتر از آنچه که هستید دیده و ارزش های خود را دست کم می گیرید. این ممکن است مثلا ناشی از چندین بار اشتباه کردن در یک موقعیت خاص باشد. به عنوان مثال به خود می گویید: "لیاقت من بیش از این نیست!" بهتر است اندکی تجدید نظر کنید.

قدم چهارم : افکار و عقاید خود را تعدیل کنید

هم اکنون زمان آن است که افکار منفی و نادرست را با افکار سازنده و دقیق جایگزین کنید. برای این کار می توانید از استراتژی های زیر کمک بگیرید:

1. از عبارات امید بخش استفاده کنید

نسبت به خود با مهربانی رفتار کنید و همواره خود را تشویق نمایید. یادتان باشد که اگر بخواهید به بدبینی خود نسبت به یک موقعیت خاص میدان دهید، ممکن است به واقعیت بپیوندد. به عنوان مثال اگر دائم به این فکر کنید که ارائه شما بخوبی برگزار نخواهد شد، ممکن است واقعا همین اتفاق بیفتد. سعی کنید جملات امیدبخش به خود بگویید. مثلا به خود بگویید: "با اینکه موقعیت سختی است، اما من از پس آن بر می آیم."

2. خود را ببخشید

همواره به یاد داشته باشید که همه انسان ها ممکن است در زندگی خود اشتباه کنند. این اشتباهات هیچگاه همیشگی و مختص فرد خاصی نیست. اگر دچار اشتباه شدید به خود بگوئید: "درست است که من اشتباه کردم اما این اشتباه دلیل بر بد بودن من نیست."

3. از عبارات باید و نباید اجتناب کنید

اگر ذهن شما پر از جملات باید و نباید باشد، ممکن است منجر به این شود که انتظارات و توقعات غیرمنطقی از خود و دیگران داشته باشید. آزاد کردن ذهن از این عبارات باعث می شود انتظارات منطقی تر و نزدیک تر به واقعیت، از خود و دیگران داشته باشیم.

4. بر روی جنبه های مثبت زندگی خود متمرکز شوید

توانایی های خود را در برخورد با موقعیت های چالش برانگیز در زندگی به یاد آورید و همواره به موفقیت ها و قسمت های خوب زندگی خود فکر کنید.

5. با افکار پریشان کننده جور دیگر برخورد کنید

بجای اینکه با افکار منفی، منفی برخورد کنید، از آنها کمک بگیرید تا به الگوهای جدید و سالم تری در زندگی خود دست یابید. از خود بپرسید: "برای بهتر کردن شرایط چگونه باید عمل کرد؟"

6. خود را تشویق کنید

بخاطر هر نکته مثبتی که در یک موقعیت خاص می بینید، خود را تشویق کنید. به عنوان مثال به خود بگویید: "گرچه بنظر می رسد ارائه من عالی نبوده اما حضار با طرح پرسش، تا پایان جلسه مطالب را دنبال کردند. این نشون میده که موفق عمل کرده ام و به هدفم رسیده ام."

این قدم ها ممکن است در نگاه اول دشوار بنظر برسند. اما با تمرین بتدریج آسان تر خواهند شد. هنگامی که شما شروع به شناسایی افکار و عقاید تخریب کننده احترام به نفس در خود کنید، قادر خواهید بود عملا آنها را تشخیص داده و در جهت مبارزه با آنها گام بردارید. بدین ترتیب موفق به دریافتن ارزشهای خود به عنوان یک انسان می شوید. هنگامی که عزت نفس در شما تقویت شود، اعتماد به نفس شما نیز افزایش یافته و به تدریج احساس بهتری نسبت به خود و زندگی خود پیدا خواهید کرد.






ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۴۰:۱۹ ] [ احد احدی ]
بیماری روحی ، بیماری‌ای نیست که به‌طور ناگهانی بروز کند، بلکه در اثر یک رشته علل پیش می‌آید.خوشبختانه بعضی از دلایل بروز بیماری‌های روانی صرفاً به تغذیه مربوط می‌شوند ، بنابراین می‌توان با تغییر شیوه‌ی رژیم غذایی آن را برطرف ساخت.

از مدت‌ها پیش ثابت شده است که کمبود ویتامین‌های گروه B می‌تواند یک نوع جنون ایجاد کند.

تحقیقات نشان می‌دهد کسانی که تحت رژیم‌های غذایی فاقد ویتامین‌های گروهB قرار گرفته‌اند، به اختلال روانی، اضطراب شدید و افسردگی مبتلا شده‌اند.

این آزمایش‌ها به صراحت ثابت می‌کند که کمبود ویتامین‌های B می‌تواند یکی از علل اصلی بعضی از اختلالات روانی باشد. گروهی از دانشمندان در سوئد، مغز اشخاصی را که در حالت جنون از دنیا رفته بودند، با مغز اشخاصی که با مرگ‌های ناگهانی و به‌طور عادی مرده بودند تشریح و مقایسه کردند و دریافتند که چهار ماده در مغز اشخاص عادی وجود دارد که در مغز کسانی که در اثر جنون جان خود را از دست داده بودند، وجود ندارد. این چهار ماده عبارت است از: 1- آدنین، 2- تیامین، 3- سیتوزین، 4- گوآمین .

این چهار ماده در گوشت‌ها مانند گوشت گوساله یا گوسفند ،جگر، مغز و قلوه وجود دارد.

کمبود ویتامین های گروه B باعث ایجاد اختلالات عصبی مانند اضطراب شدید ، افسردگی ، عصبانیت و فشار عصبی می شود.اضطراب شدید و ناراحتی عصبی دائمی اغلب ناشی از کمبود ویتامین‌های گروه B بخصوص تیامین (ویتامین B1) است و اگر رژیم غذایی شما سرشار از مواد نشاسته‌ای (کربوهیدرات‌ها) باشد، عواقب کمبود ویتامین شدیدتر خواهد بود.


برای داشتن اعصابی آرام ، همیشه به مقدار کافی از مواد غذایی حاوی ویتامین های گروه B مانند انواع گوشت، جگر، غلات و نان سبوس دار و جوانه گندم استفاده کنید.برای حفظ سلامتی و لذت بردن از شادابی زندگی ، باید غذاهای مصرفی حاوی انواع ویتامین‌ها باشد؛ چرا که غذاهای سرشار از ویتامین برای کار منظم سیستم عصبی لازم است.

زمانی که در اشخاص سالخورده عوارض عصبانیت ، به ‌صورت خستگی بروز می‌کند، نشانه‌ی این است که باید ماده‌ی غذایی مناسبی مصرف شود؛ بخصوص وقتی شخص کم خوراک باشد، میزان قند خون پایین می‌‌آید که در این مواقع مصرف یک قاشق عسل ، یک عدد شکلات ، یک لیوان شیر یا آب میوه، کمی پنیر و بیسکوییت توصیه می‌شود.

وقتی عصبانی و بی‌حوصله شدید، تا آن‌جا که ممکن است علت واقعی آن را بررسی و کشف کنید و اگر نتوانستید به پزشک روانشناس مراجعه نمایید تا او به شما کمک کند.

فراموشی‌ و ضعف حافظه نیز از کمبود غذایی به‌وجود می‌آید. روانشناسان می گویند که فراموشی علامت چیزی است که پیوندی با پیری ندارد و می‌تواند عارضه‌ی کمبود غذایی باشد.

لازم به‌ یادآوری است که تغذیه‌ی نامناسب نه تنها بر روی اعصاب و روان آدمی تاثیر بدی می‌گذارد ، بلکه باعث مختل شدن فعالیت سایر سیستم بدن نیز می‌گردد. توصیه‌ی همه‌ی متخصصان این است که به آن‌چه می‌خورید دقت کنید و سعی نمایید مواد غذایی مغذی و مفید را بر مصرف موادی با ارزش غذایی کم، ترجیح دهید.


ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۴۰:۱۹ ] [ احد احدی ]

روان‌شناسی نق زدن

علت‌های گوناگونی سبب نق‌زدن افراد می‌شود. یکی از این علت‌ها، ناکامی است. وقتی فرد به هدفی که دارد نمی‌رسد، نق می‌زند….

علت دیگر مربوط به ارتباطات فرد است. به‌عنوان نمونه وقتی مخاطب فردی به او توجه نکرده و برای حرف‌هایش اهمیتی قائل نباشد، فرد سعی می‌کند با نق زدن و تکرار، مخاطبش را وادار به گوش کردن کند. سوم اینکه فرد نمی‌تواند مسایل‌اش را به خوبی مطرح کند و مشکل مربوط به خود اوست. در نتیجه سعی می‌کند از راه تکرار و نق زدن، منظورش را بیان کند. علت دیگر مربوط به اعتماد به نفس ضعیف افراد است که خودشان را باور ندارند. در این صورت فکر نمی‌کنند که اگر با لحن آرام و مناسب با شان و شخصیت بالا با طرف مقابل‌شان صحبت کنند، بتوانند منظورشان را برسانند به همین دلیل سعی می‌کنند از طریق نق زدن، پیامشان را منتقل کنند. گاهی اوقات نق زدن خودش را به شکل یک رفتار نشان می‌دهد و در واقع جزو یکی از ویژگی‌های شخصیتی فرد شده است.

نق زدن می‌تواند به شکل یادگیری نیز باشد. به این معنی که افراد یاد می‌گیرند نق بزنند تا به هدف مورد نظرشان برسند.

گاهی نیز نق زدن روشی برای تخلیه تنش‌ها و هیجان‌‌های منفی است که فرد با نق زدن، عصبانیت و ناراحتی خود را تخلیه می‌کند.

ابراز وجود، یکی دیگر از علل نق زدن است که معمولا در خانم‌ها و بیشتر در روابط زناشویی‌ دیده می‌شود.

جالب اینکه این دسته از خانم‌ها خودشان به نق زدنشان واقفند و معتقدند گاهی که آقایان حرف‌هایشان را نمی‌شوند و نق می‌زنند. حال باید دید نق زدن‌های والدین چه تاثیری بر فرزندان‌شان دارد؟ متاسفانه نق زدن والدین، کودکان را از داشتن تفکر خلاق و ارتباط سالم دور می‌کند و باعث می‌شود کودکان محدود فکر کنند و زاویه شناختی خود را بسته نگه دارند بنابراین از اندیشه و تفکرات‌شان استفاده نمی‌کنند و فکر می‌کنند برای به دست آوردن اهداف و آرزوهای‌شان فقط می‌توانند حرف بزنند و به دنبال پیدا کردن راه‌های مختلف برای رسیدن به هدفشان نیستند. همه این عوامل باعث می‌شود کودکان به نوعی وابسته و درمانده شوند زیرا فکر می‌کنند که چون مادرشان نق می‌زند و به نتیجه می‌رسد پس من هم از طریق نق زدن به اهدافم می‌رسم در حالی که همیشه این‌طور نیست. این کودکان از تکامل و پیشرفت باز می‌مانند.

راهکارها

به جای نق‌زدن از راه‌های دیگری برای ابراز وجود و دیگر مسایل استفاده کنید تا منظورتان را به طرف مقابل بفهمانید. 

۱٫ کلام‌تان را مناسب کنید.

۲٫ این احساس را در خود ایجاد کنید که اگر نق بزنید خودتان را خراب کرده‌اید و مخاطب‌تان کمتر به شما گوش خواهد داد.

۳٫ سعی کنید اعتمادبه‌نفس‌تان را افزایش دهید و به این مساله فکر کنید که شما توانمندی‌ها و مهارت‌های زیادی دارید و با استفاده از آنها می‌توانید نظرات‌تان را به دیگران ارائه دهید.

۴٫ سعی کنید با لحن مناسب و در مکان مناسب حرف‌هایتان را بزنید.

به‌عنوان نمونه بگویید: «تو فکر نمی‌کنی این‌طور بهتر است؟ صلاح می‌دانی فلان کار را انجام دهیم؟…» استفاده از این عبارات می‌تواند افراد را وادار کند تا به جای تکرار پیام کلامی، از اندیشه‌شان استفاده کنتد.

۵٫ مهارت‌های ارتباطی خود را ارتقا دهید و به جای نق زدن از آنها استفاده کنید.

۶٫ از فیدبک‌های کلامی استفاده کنید و از طرف مقابل‌تان سوال کنید که آیا متوجه صحبت‌های من هستی. در این صورت احتمال اینکه طرف مقابل حرف‌تان را بیشتر گوش بدهد زیاد است تا وقتی که بدون بازخورد گرفتن از او صحبت کنید.

۷٫ برای صحبت کردن به خصوص با همسر و فرزندان‌تان زمان مشخصی را تعیین کنید و به صحبت‌های‌تان رسمیت دهید تا آنها را وادار به شنیدن صحبت‌های‌تان کنید.



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۴۰:۱۸ ] [ احد احدی ]
افـق هایی از زنـدگی که به زیبـایی رویـاهاست


زندگی شما می‌تواند به زیبایی رویاهایتان باشد تا شاید به سرنوشتی که به زندگیتان پیوند خورده هرگز تردید نکنید. فقط باید باور داشته باشید که می‌توانید با انجام کارهایی ساده آرزوهایتان را محقق کنید. در زیر لیستی از کارهایی که می‌توانید برای داشتن یک زندگی شادتر انجام دهید، آورده شده است که پیشنهاد می شود سعی کنید هر روز آنها را به کار بگیرید و از لحظه لحظه ی زندگی خود لذت ببرید ...

سلامتی:


1. آب فراوان بنوشید.
2.
مثل یک پادشاه صبحانه بخورید، مثل یک شاهزاده ناهار و مثل یک گدا شام بخورید.
3.
از سبزیجات بیشتر استفاده کنید تا غذاهای فراوری شده.
4.
با این 3 تا E زندگی کنید: Energy (انرژی)، Enthusiasm (اشتیاق)، Empathy (همدلی).
5.
از ورزش کمک بگیرید.
6.
بیشتر بازی کنید.
7.
بیشتر از سال گذشته کتاب بخوانید.
8.
روزانه 10 دقیقه سکوت کنید و به تفکر بپردازید.
9.
حداقل 7 ساعت بخوابید.
10.
هر روز 10 تا 30 دقیقه پیاده‌روی کنید و در حین پیاده‌روی، لبخند بزنید.

شخصیت:


11. زندگی خود را با هیچ شخصی مقایسه نکنید، شما نمی‌دانید که بین آنها چه می‌گذرد.
12.
افکار منفی نداشته باشید، در عوض انرژی خود را صرف امور مثبت کنید.
13.
بیش از حد توان خود کاری انجام ندهید.
14.
خیلی خود را جدی نگیرید.
15.
انرژی خود را صرف فضولی در امور دیگران نکنید.
16.
وقتی بیدار هستید بیشتر خیال‌پردازی کنید.
17.
حسادت یعنی اتلاف وقت، شما هر چه را که باید داشته باشید، دارید.
18.
گذشته را فراموش کنید. اشتباهات گذشته ی شریک زندگی خود را به او یادآور نشوید چرا که با این کار موجب از دست رفتن آرامش زمان حال خود می شوید.
19.
زندگی کوتاه‌تر از این است که از دیگران متنفر باشید، پس هیچگاه نسبت به دیگران تنفر نداشته باشید.
20.
با گذشته ی خود رفیق باشید تا زمان حال خود را خراب نکنید.
21.
هیچ کس مسئول خوشحال کردن شما نیست، مگر خود شما.
22.
بدانید که زندگی به مدرسه‌ای می‌ماند که باید در آن چیزهایی بیاموزید. مشکلات قسمتی از برنامه درسی هستند و به مانند کلاس جبر می‌باشند.
23.
بیشتر بخندید و لبخند بزنید.
24.
مجبور نیستید که در هر بحثی برنده شوید. بهر حال زمانی هم مخالفت وجود دارد.

جامعه:


25. گه گاهی به خانواده و اقوام خود زنگ بزنید.
26.
هر روز یک چیز خوب به دیگران ببخشید.
27.
خطای هر کسی را به خاطر هر چیزی ببخشید.
28.
زمانی را با افراد بالای 70 سال و زیر 6 سال بگذرانید.
29.
سعی کنید حداقل هر روز به 3 نفر لبخند بزنید.
30.
در مورد اینکه دیگران راجع به شما چگونه فکر می‌کنند، افکارتان را آشفته نسازید.
31.
زمان بیماری شغل شما به کمک شما نمی‌آید، بلکه دوستانتان به شما مدد می‌رسانند، پس با آنها در ارتباط باشید.

زندگی:


32. حتی الامکان همیشه کارهای مثبت انجام دهید.
33.
از هر چیز بی فایده فاصله بگیرید و از عواملی که زائیده ی زشتی و ناخوشایندیست دوری بجویید.
34.
به عشق ایمان داشته باشید چرا که عشق درمانگر هر نابسامانی است.
35.
هر موقعیتی چه خوب یا بد، گذرا است. پس از گذز زمان غفلت نکنید.
36.
مهم نیست که چه احساسی دارید، باید به پا خیزید، لباس خود را به تن کرده و در جامعه حضور پیدا کنید.
37.
در بدبیاری ها امید داشته باشید که خوشوقتی ها هم در راهست.
38.
همین که صبح از خواب بیدار می‌شوید، باید از هستی تان انرژی بگیرید و از هستی بخشتان شاکر باشید.
39.
بخش عمده ای از درون شما که همان ضمیر شماست شادی است، بنابراین به آینده لبخند بزنید.

آخرین اما نه کم‌اهمیت‌ترین:


40. لطفا این موارد را به هر کسی که دوستش دارید، بفرستید ...




خداوندا دستانم خالی و دلم غرق در آرزوست
یا با قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان
یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خالی کن



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۴۰:۱۸ ] [ احد احدی ]
[ ۱ ][ ۲ ][ ۳ ][ ۴ ][ ۵ ][ ۶ ][ ۷ ][ ۸ ][ ۹ ][ ۱۰ ][ ۱۱ ][ ۱۲ ][ ۱۳ ][ ۱۴ ][ ۱۵ ][ ۱۶ ][ ۱۷ ][ ۱۸ ][ ۱۹ ][ ۲۰ ][ ۲۱ ][ ۲۲ ][ ۲۳ ][ ۲۴ ][ ۲۵ ][ ۲۶ ][ ۲۷ ][ ۲۸ ][ ۲۹ ][ ۳۰ ][ ۳۱ ][ ۳۲ ][ ۳۳ ][ ۳۴ ][ ۳۵ ][ ۳۶ ][ ۳۷ ][ ۳۸ ][ ۳۹ ][ ۴۰ ][ ۴۱ ][ ۴۲ ]
.: Weblog Themes By 123blog :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
موضوعی ثبت نشده است
لینک های تبادلی
فاقد لینک
تبادل لینک اتوماتیک
لینک :
خبرنامه
عضویت   لغو عضویت
امکانات وب