کابینت اماده و پیش ساخته نمایشگاهی روشویی اشپزخانه
 
نویسندگان
پیوندهای روزانه
لینکی ثبت نشده است
پنل کاربری
نام کاربری :
پسورد :
عضویت
نام کاربری :
پسورد :
تکرار پسورد:
ایمیل :
نام اصلی :

موضوع مقاله : آموزش امور جنسی به کودکان و نوجوانان

غریزه جنسی یکی از غرایز مهم انسان است و تلاش در جهت ارضای درست و مناسب آن نه تنها مذموم نیست، بلکه بسیار نیکو و پسندیده می باشد. غریزه جنسی که از لحظه تولد در نهاد فرد وجود دارد هیچگاه نباید خاموش شود، بلکه باید از طریق آموزش صحیح تحت کنترل قرار گیرد. کنجکاوی و پرسشهای کودکان در زمینه مسائل جنسی، امری کاملا عادی و طبیعی است. کودکان برای این که زندگی شاد و سالمی داشته باشند باید در زمینه مسائل جنسی اطلاعاتی صحیح و متناسب با سن و درک خود کسب کنند و در این زمینه هیچکس بهتر از والدین نمی تواند اطلاعاتی درست در زمینه فوق را در اختیار کودک و نوجوان قرار دهد.

کوتاهی والدین در پاسخگویی به سئوالات جنسی فرزندان باعث می شود تا آنها از طریق منابع مختلفی همچون: دوستان، کتب، مجلات، اینترنت و ... به اطلاعاتی نادرست و گمراه کننده دست پیدا کنند که این اطلاعات می توانند منجر به ناراحتی ها و اختلالات گوناگونی در کودک و نوجوان گردند. اما اگر والدین به موقع و در زمان مناسب، اطلاعات درست در زمینه مسائل جنسی به کودک ارائه دهند، از بروز بسیاری از جرائم، انحرافات جنسی، خاطرات تلخ، تجربه نادرست و ... تا حد زیادی پیشگیری می کنند و میل کودک و نوجوان را به تجربه نادرست امور جنسی کاهش می دهند.

متاسفانه بسیاری از والدین به دلایل متعددی از جمله: نداشتن آگاهی، احساس شرم و ناراحتی، نگرش منفی به امور جنسی، قبیح دانستن بیان مسائل مربوط به امور جنسی، هراس از پیامدهای منفی این اطلاعات، انداختن بار این مسئولیت بر دوش مدرسه، داشتن باورهای غلط همچون: کودک خودش روزی بزرگ می شود و به این مسائل پی می برد ( یواش یواش چشم و گوشش باز می شود ) و یا این که اگر پدر و مادر درباره مسائل جنسی با کودک خود حرف بزنند، حرمت بین آنها شکسته می شود و ... نه می خواهند و نه می توانند در مورد مسائل جنسی با کودک و نوجوان خود به گفتگو بپردازند.

همیشه در زندگی، اولین ها ( اتفاقات، خاطرات، تجارب، تماسها و ... ) چه خوب و چه بد، تاثیری عمیق و ماندگار در ذهن افراد برجای می گذارند. مثلا: اگر کودک یا نوجوان در بیرون از منزل به وسیله منابع مختلفی که ذکر گردید به طور نامناسبی با مسائل جنسی آشنا شود، کار و تلاش والدین در زمینه آموزش جنسی دو برابر خواهد شد. زیرا در وهله اول باید افکار نامناسب و آموخته های نادرست فرد در زمینه امور جنسی تغییر یابد و سپس آموزش مناسب و صحیح آغاز شود. هر کدام از شما والدین اندکی بیاندیشید و به خاطر آورید که اولین بار چگونه، چه موقع، و به وسیله چه کسی اطلاعاتی در زمینه امور جنسی در دسترس شما قرار گرفت. آیا به خود نمی گوئید « ای کاش والدینم اولین کسانی بودند که مرا از این امور آگاه می ساخنتد؟ ». اگر واقعا فرزندتان را دوست دارید و علاقه مندید تا شاد و سالم کند، باید اولین فردی باشید که به دور از هرگونه احساس شرم و هراس، درباره امور جنسی با او صحبت می کنید و به کنجکاویهای او در حد امکان پاسخ می دهید.

والدین باید بدانند که برای آغاز آموزش جنسی، سن مشخص و ثابتی وجود ندارد و صبر کردن تا زمانی که کودک به مدرسه رود و در آنجا اطلاعاتی در زمینه امور جنسی کسب کند به هیچوجه جایز نیست. کودکان از طریق پرسش ها و کنجکاویهای خود، موعد مقرر را اعلام می دارند و والدین باید آموزش را شروع کنند. بهترین زمان برای پاسخگویی به پرسشهای کودکان درباره امور جنسی، اولین باری است که کودک پرسشی را مطرح می کند. کودکان تا سن شروع مدرسه، در زمینه های گوناگون از جمله امور جنسی، اطلاعاتی از محیط، اطرافیان و دوستان خود به دست می آورند. بهتر است که این اظلاعات و آگاهیهای اولیه درباره امور جنسی از طریق والدین در اختیار کودک قرار داده شود.

اگر کودک یا نوجوان پرسشی درباره امور جنسی مطرح می کند، باید تا جایی که امکان دارد به پرسش او در حد خواسته شده پاسخ گفته شود. پاسخ باید بدون احساس شرم، ناراحتی، گناه، ساده در حد سن و درک کودک یا نوجوان و در عین حال خلاصه و صادقانه ارائه گردد. زیرا آنها دوست دارند واقعیت را بشنوند. پاسخها همچنین باید در حد پرسشهای کودک و نوجوان باشد و فراتر از پرسشها پاسخی داده نشود. زیرا موجب خستگی و سردرگمی کودک و نوجوان خواهد گردید. والدین از همان ابتدا باید سعی کنند هنگام بحث درباره اعضای مختلف بدن از لغات صحیح و علمی آنها استفاده کنند و از کاربرد لغات بی معنی و کنایات جدا اجتناب ورزند.

 کودکان دوره پیش دبستانی:

کنجکاوی در زمینه مسائل جنسی در سنین پیش دبستانی ( 3 - 5 سالگی ) امری کاملا عادی و طبیعی است. پرسشهای کودک ناشی از کنجکاوی اوست و منظورش کسب آگاهی به امور صرف جنسی نیست. از این رو، والدین باید به همان صورتی که به پرسشهای غیر جنسی کودک بادقت و صحیح پاسخ می دهند، به پرسشهای جنسی او نیز دقیق و صحیح جواب دهند تا کنجکاوی کودک به طریق درستی ارضاء گردد. کودکان در دوره پیش دبستانی نسبت به خصوصیات جسمانی خود و پی بردن به تفاوتهای جنسی بین دختر و پسر کنجکاوند و به هنگام استحمام، توالت و یا تعویض لباس به بدن خود و اطرافیان نگاه می کنند. والدین نباید در برابر کودک لخت ظاهر شوند و یا در مقابل او نزدیکی جنسی کنند. چنانچه به هنگام تعویض لباس زیر، کودک برجسب تصادف وارد اطاق شود، والدین نباید بر سر کودک فریاد بکشند، بلکه بهتر است فورا لباس خود را بپوشند.

 سئوالات کودکان درباره اینکه بچه از کجا و چگونه به وجود می آید؟

اگر کودکی در سنین سه تا پنج سالگی بپرسد « بچه از کجا می آید؟ »، بهتر است به او گفته شود « از شکم مادر ». اگر والدین انتظار کودکی را دارند باید فرزند خود را به موقع از این موضوع آگاه سازند و حتی به او اجازه دهند تا حرکت نوزاد را در شکم مادر لمس کند. کودک ممکن است از مادر بپرسد « بچه چگونه از شکم مادر بیرون می آید؟، مادر در جواب خواهد گفت « زمانی که بچه در داخل رحم به اندازه کافی بزرگ می شود و قادر است در خارج از شکم مادر زندگی کند آنوقت مادر به بیمارستان می رود تا به کمک پزشک بچه از شکم مادر بیرون آورده شود ». چنانچه کودک سئوال کند « رحم مادر چه اندازه است؟ »، مادر می تواند بگوید « بادکنک را که دیده ای، اگر در آن بدمیم بزرگ می شود و اگر بادش را خالی کنیم کوچک می شود. رحم مادر نیز همچون بادکنک زمانی که بچه در درون آن قرار دارد بزرگ می شود و پس از خروج بچه مجددا کوچک می گردد». اگر کودک در ادامه سئوالاتش بپرسد « مادر بگذار راه خروج بچه را ببینم »، مادر در جوابش بهتر است بگوید « نه، این عضو جزئی از بدن من است و به کسی نشان داده نمی شود ».سئوال دیگری که معمولا کودک پیش دبستانی از والدین می پرسد این است که « بچه چگونه به وجود می آید؟ »، والدین در پاسخگویی به این سئوال باید قدرت درک کودک را در نظر گیرند و جوابی ارائه دهند که به خوبی برای کودک قابل فهم باشد. در غیر اینصورت، جواب به جای آنکه آموزنده باشد گمراه کننده خواهد بود. مثلا بچه های خردسال بهتر است از طریق بازی و داستانها متوجه شوند که موجود پرنده چگونه به وجود می آید. برای کودکان در سنین بالاتر می توان ازدواج پرمحبت و زندگی مشترک پدر و مادر و سپس تشکیل جنین را به طوری که قابل درک باشد توضیح داد. اگر جوابهایی ارائه شده با واقعیت و میزان درک و فهم کودک هماهنگ باشد، حس کنجکاوی او را ارضاء خواهد کرد.

 کودکان دوره دبستان:

کودکان در سنین دبستان نیز به کنجکاویهای خود درباره امور جنسی ادامه می دهند. کودکان در این دوره نیز همچون دوره پیش دبستانی با دوستان خود درباره امور جنسی صحبت می کنند. از اینرو، والدین و معلمان باید مهارتها و آگاهی های کودک را به حدی افزایش دهند که بتواند درباره رد یا قبول مطالب شنیده شده بدرستی قضاوت کرده و تصمیم مناسب بگیرد. در این دوره کنجکاویها به زندگی زناشویی، اعضای جنسی و ارتباط با جنس مخالف معطوف می شود. والدین و معلمان با بحث های دوستانه و نظارت و کنترل دقیق در رفتارها و رفت و آمدهای کودک، باید شیوه های صحیح برخورد با امور جنسی را به کودک آموزش دهند. کودکان همچنین در پایان دوره دبستان، باید توسط افراد آگاه و مطلع با تغییرات جسمانی و روانی دوره بلوغ آشنا شوند تا به هنگام وقوع آن دچار دلهره و نگرانی نگردند.

 بلوغ:

بلوغ بحرانی ترین دوره زندگی هر فردی است. سن بلوغ در دختران و پسران متفاوت است. دختران معمولا در حدود ده تا یازده سالگی و پسران در حدود سیزده تا چهارده سالگی به سن بلوغ می رسند. دختران باید در ابتدا با عادت ماهانه آشنا شوند و بدانند که به هنگام بلوغ چه تغییراتی از نظر جسمانی و روانی در آنها پدید می آید. مادران باید با دختر خود درباره عادت ماهانه صحبت کنند. مادران می‌توانند تجربه اولین عادت ماهانه خویش و مسائل روحی، روانی و جسمانی حاصل از آن‌را برای دختر خود تعریف کرده و به وی یادآور شوند که عادت ماهانه یک پدیدهٔ کاملا طبیعی در تمام دختران و بانوان بوده و مانند سایر مسائل مربوط به ارگانیسم بدن آنان است و نباید موجب نگرانی و ناراحتی در آنان گردد. توصیه می شود در مورد عادت ماهانه، مادر با دخترش صحبت کند و پدر با پسرش درباره خصوصیات دوره بلوغ نظیر رویاهایی که با انزال همراه است به گفتگو بنشیند.

 علائم بلوغ در دختران و پسران:

بلوغ در دختران و پسران با علائم بخصوصی همراه می باشد. بلوغ در دختران با پیدایش اولین عادت ماهانه، بزرگ شدن و برجستگی پستانها، بزرگ شدن لگن، رویش مو در زیر بغل و اطراف دستگاه جنسی و پیدایش رفتارهای زنانه همراه است و در پسران با اولین انزالهای حاوی اسپرماتوزوئید، رویش مو در صورت و زیر بغل و اطراف آلت تناسلی، دورگه شدن صدا و پیدایش رفتارهای جدید همراه است. اگر والدین در دوره های قبل از بلوغ، کودک را در امور جنسی به طریق درستی راهنمایی کرده باشند، مواجهه صحیح با امور جنسی در دوره بلوغ برای نوجوان کار ساده ای خواهد بود. در این دوره، ارائه اطلاعات درباره امور جنسی تاکید بر نیروی عقل و همراه با درک و تفاهم و محبت، از دلهره و نگرانی نوجوان به مقدار قابل توجهی می کاهد. به نوجوان باید اطمینان داده شود که بروز غریزه جنسی در این دوره امری کاملا عادی و طبیعی است.

در دوره بلوغ، نوجوان برای کسب موقعیت اجتماعی، جلب محبت و نیل به استقلال تلاش می کند. و همچنین می کوشد تا مهارتها و روابطش را گسترش دهد و بدان وسیله مورد پذیرش گروه های مختلف قرار گیرد. نوجوان برای پذیرفته شدن در گروه و جامعه، شخصیت خود را با دیگران هماهنگ می سازد و سعی می کند به طرز تفکر همسالانش احترام گذاشته و مقررات گروه را رعایت کند. گاهی اوقات نیز با عقاید و گفتار دیگران مخالفت می ورزد. نوجوان به دوستی با جنس مخالف نیز علاقه دارد و تمایل دارد مورد پذیرش و اعتماد جنس مخالف قرار گیرد. لذا ساعاتی از روز را صرف رسیدگی به ظاهر نظیر توجه بیش از حد به لباس پوشیدن و نحوه گفتار خود می کند. نوجوان در برابر هرگونه زورگویی و تحکم سر به شورش می گذارد. بنابراین والدین در برخورد با نوجوان نباید به زور و قدرت متوسل شوند بلکه باید از طریق بحث منطقی و راهنمایی صحیح، رابطه بین خود و نوجوان را بهبود بخشند. والدین باید بخاطر داشته باشند که پیشنهاد غیرمستقیم همواره زودتر و بهتر از دستور مستقیم، همکاری و تشریک مساعی نوجوانان را جلب می کند.



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۳۵ ] [ احد احدی ]
الف: اشتیاق برای رسیدن به نهایت آرزوها
            ب: بخشش برای تجلی روح و صیقل جسم
                  پ: پویاپی برای پیوستن به خروش حیات
                        ت: تدبیر برای دیدن افق فرداها
                             ث: ثبات برای ایستادن در برابر باز دارنده ها
                                    ج: جسارت برای ادامه زیستن
                                         چ: چاره اندیشی برای گریز از گرداب اشتباه
                                             ح: حق شناسی برای تزکیه نفس
                                                     خ: خودداری برای تمرین استقامت
                                                          د: دور اندیشی برای تحول تاریخ

‌ذ: ذکر گویی برای اخلاص عمل
ر: رضایت مندی برای احساس شعف
ز: زیرکی برای مغتنم شمردن دم ها
ژ: ژرف بینی برای شکافتن عمق دردها
س: سخاوت برای گشایش کارها
ش: شایستگی برای لبریز شدن در اوج
ص: صداقت برای بقای دوستی
ض: ضمانت برای پایبندی به عهد
ط: طاقت برای تحمل شکست
ظ: ظرافت برای دیدن حقیقت پوشیده در صدف
ع: عطوفت برای غنچه نشکفته باورها
غ: غیرت برای بقای انسانیت
                                                                                        ف: فداکاری برای قلب های دردمند
                                                                                 ق: قدر شناسی برای گفتن ناگفته های دل
                                                                                ک: کرامت برای نگاهی از سر عشق
                                                                        گ: گذشت برای پالایش احساس
                                                            ل: لیاقت برای تحقق امیدها
                                           م: محبت برای نگاه معصوم یک کودک
                                ن: نکته بینی برای دیدن نادیده ها
                         و: واقع گرایی برای دستیابی به کنه هستی
                  ه: هدفمندی برای تبلور خواسته ها
           ی: یکرنگی برای گریز از تجربه دردهای مشترک


ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۳۴ ] [ احد احدی ]

روزی مردی داخل چاله ای افتاد و بسیار دردش آمد ...یک دانشمند عمق چاله و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت!یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد!یک پرستار کنار چاله ایستاد و با او گریه کرد!یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاله کرده بودند پیدا کند!یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایین انداخت!یک تقویت کننده فکر او را نصیحت کرد که : خواستن توانستن است!یک فرد خوشبین به او گفت : ممکن بود یکی از پاهات رو بشکنی!!!

سپس فرد بیسوادی گذشت و دست او را گرفت و او را از چاله بیرون آورد...!

آنکه می تواند انجام می دهد و آنکه نمی تواند انتقاد می کند.



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۳۴ ] [ احد احدی ]

آیا بچه ها را لوس می کنید؟

آیا هرگز نگران لوس شدن کودکتان شده اید؟ آیا زمانی که او را مکرراً می بوسیدو یا هر زمان که گریه کرد فوراً به سمت او می روید نگران این موضوع شده اید؟ خبرهای امیدوارکننده ای وجود دارد که مبنی بر آن تا یک سالگی این اتفاق نمی افتد.دکتر پت اسپانگین، متخصص کودکان می گوید: «لوس شدن بدین معنا است که علی رغم سخت گیری در مورد رفتار کودک از جانب والدین، او از خودراضی و سرسخت بار بیاید.»
وقتی کودک یک سالگی را پشت سر می گذارد، کم کم خود را یک شخص کوچک با خواسته های مخصوص به خود می بیند و حال زمانی است که مادر کمی سخت گیر شود. البته اگر نمی خواهد کودکش بعداً لوس و ننر شود. دکتر پت اسپانگین می گوید: «ثبات گفتاری و رفتاری مادر در این سن برای کودک بسیار مهم است.» حال باید دید چگونه می شود فهمید چه رفتاری نشانگر مهر و محبت والدین بوده و چه رفتاری باعث لوس شدن او می شود. در اینجا آمده است که چگونه می توان حد و مرز این دو را تعیین کرد.


از بدو تولد تا شش ماهگی
۱) گریه کردن:
خیالتان راحت باشد. کودک در این سن حتی نمی داند شخصی جدای از شماست. ماکسین فارلی، ۲۷ ساله از لندن که مادر ایوده ماه است می گوید: «مادرم به من می گوید با هر بار گریه کودکم که به سوی او می روم در واقع چوبی را برای پشت خودم به وجود می آورم. به نظر او هر بار که من برای آرام کردن او می روم او را لوس و پرتوقع بار می آورم.» اما وقتی کودک شما گریه می کند نمی خواهد شما را کنترل کرده و یا خسته کند. او فقط از چیزی ناراحت است و گریه کردن تنها روشی است که او می تواند به توسط آن شما را خبر کند. پاسخ به گریه او، خواه از گرسنگی باشد یا از جای خیس و یا آغوش شما را بخواهد باعث می شود او احساس امنیت کند. اگر او را با گریه اش تنها گذاشته و به آن اعتنا نکنیم در واقع او بدخلق و یا به اصطلاح عامیانه تر نق نقو می شود.

۲) گرسنگی:
پیشترها مادران برنامه سختی برای غذای کودکشان داشتند. مثلاً هر چهار ساعت یک بار به او شیر می دادند نه زودتر. امروزه متخصصان می گویند نباید اینگونه باشد. دادن شیر به او هر گاه که می خواهد او را لوس نمی کند فکر نکنید با این کار برای بعدها مشکل تراشی می کنید. بلکه باید گفت به نیازهای او پاسخ می دهید.

۳) بوسیدن و در آغوش گرفتن:
بعضی اوقات به عنوان یک مادر تازه کار احساس می کنید نباید زیاد نوزاد را بغل کنید چون ممکن است اصطلاحاً بغلی شود. اما محققان می گویند تماس فیزیکی با کودک مانند در آغوش گرفتن و یا حمل کردن او جدای از لوس کردن باعث می شود که او احساس آرامش و امنیت کند. این بدان معناست که بعداً او بیشتر می خواهد در جای خود بوده و با لوازم بازی خود بازی کند.


شش تا دوازده ماهگی
در این زمان کودک شما هنوز به بوسه ها و اظهار محبتتان نیاز دارد اما او همچنین شروع به مطابقت خود با دیگر اعضای خانواده نیز می کند. اکنون به وجود آوردن یک برنامه روزانه و اعمال برخی محدودیت ها می تواند از بروز مشکلات رفتاری در آینده جلوگیری کند.

۱) وابستگی کودک: کودک در حدود نه ماهگی بسیار به مادر وابسته می شود و این به این دلیل است که او فهمیده که شما شخصی جدای از او هستید و می ترسد وقتی او را ترک می کنید دیگر بازنگردید. بهترین راه برای رفع بهانه های کودک در آغوش گرفتن و بذل توجه فراوان به او است.وقتی به او اجازه می دهید اینگونه به شما وابسته باشد این بدان معنا نیست که او را لوس می کنید بلکه بنا به گفته دکتر اسپانگین، برعکس می باشد: شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه کودکانی که والدینی خونگرم و صمیمی داشته و با آنان در این سن تماس فیزیکی زیادی برقرار می کنند بعدها احساس امنیت و اعتماد به نفس بیشتری دارند.

۲ ایجاد برنامه روزانه برای کودک: ایجاد یک برنامه ثابت روزانه برای کودک در این سن عقیده خوبی است. او را وادار کنید که برای خوردن غذا، خوابیدن و بازی وقت های خاصی داشته باشد. همچنین با این کار به او می فهمانید که این شما هستید که او را هدایت می کنید.


دوازده ماهگی و بالاتر
وقتی کودک شما یک سالگی را پشت سر گذاشته و خود را می شناسد ممکن است در اثر برخی رفتارها از سوی شما لوس شود.

۱) بدخلقی و یکدنگی کودک:
گرین پالمر، ۳۳ ساله، مادر جیک پاتر دوماهه می گوید: «اولین باری که پسرم شروع به بدخلقی کرد وقتی بود که می خواستم او را از پارک ببرم. وقتی با بدخلقی او مواجه شدم دوباره به پارک بازگشتم اما مسأله وقتی بدتر شد که دوباره خواستم با او از پارک به خانه بازگردم. من اغلب به او اجازه می دهم اگر می خواهد بار دیگر حرفش را به کرسی بنشاند. اما بدخلقی او بدتر می شود. یک قانون طلایی در والدین این است که هرگز در مقابل بدخلقی کودک تسلیم نشوید. چرا که او به سرعت می آموزد که چگونه به هر آنچه می خواهد دست یابد. به گفته دکتراسپانگین اگر کودک شما بیاموزد که با ایجاد چنین صحنه ای به خواسته خود می رسد، وقتی که او بزرگتر شود هم شما و هم او به مشکل برخواهید خورد. تسلیم نشوید. با این کار،کودک شما می فهمد که با داد و قال به جایی نمی رسد و به مرور منطقی تر با مسائل برخورد می کند.

۲) کمک به کودک:
وقتی در زندگی سرتان بسیار شلوغ است ممکن است برای راحت کردن خودتان کارهای کودکتان را اعم از گذاشتن قاشق غذا به دهان او تا پوشاندن کفشش انجام بدهید. اما بیشتر کودکان دوست دارند خودشان این کارها را انجام دهند و اگر زمان کوتاهی را برای آموختن این کارها صرف کنید بعداً زمان کار بیشتری خواهید داشت.

۳) هدیه دادن به کودک:
هدیه دادن مکرر به کودک او را لوس نمی کند اما این کار به او می آموزد برای آنها ارزشی قائل نشود. چیزی که باعث لوس شدن او می شود، دادن هدیه به او برای ترک یک عمل بد است. به گفته دکتر اسپانگین رشوه دادن فقط رفتار بد او را تقویت می کند. او در آغاز می خواهد اما دفعه بعد برای آن داد وقال براه می اندازد

 



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۳۳ ] [ احد احدی ]

گفت‌و‌گو به جای مشاجره!

همسرانی که می‌توانند مشکلات خودرا با موفقیت حل کنند، بهترین شانس ادامه یک ازدواج موفق را در پیش دارند.
نتایج برخی تحقیقات حاکی از آن است که بر خلاف نظر بسیاری از همسران، مشکلاتی که در اوایل ازدواج به وجود می‌آیند، به مرور زمان نه تنها بهتر نمی‌شوند بلکه بد‌تر هم می‌شوند.
زن و شوهرها به جای اینکه بروز اختلافات و در گیری‌ها را نشانه ضعف و نا توانی خود بدانند، بهتر است آنها را به چشم فرصت‌هایی برای ایجاد و تقویت مهارت‌هایی بدانند که برای ادامه زندگی مشترک خود می‌توانند به‌کار برند.مقاله زیر برخی از مهارت‌های ضروری برای تحکیم زندگی خانوادگی را بررسی می کند.
مشکل این است که همسران فرصتی برای یادگیری مهارت‌های ارتباطی و حل مسئله ندارند و تعداد کمی هم این سعادت را داشته‌اند که در میان خانواده خود بزرگ شوند. زمانی که زوج‌ها می‌توانند این مهارت‌ها را بیاموزند، قبل از به وجود آمدن مشکلات است. زن و شوهرها بیشتر علاقه مندند وقتی به مسائل و مشکلات خود بپردازند که جریان امور در حال بهتر شدن هستند تا بدتر شدن.
علاوه بر این، بیشتر زوج ها در اوایل ازدواجشان الگو‌های رفتاری- واکنشی برای خود می‌سازند که مثل پوسته‌ای سخت در آن گرفتار می‌شوند، الگو‌هایی که تغییر دادن‌شان بسیار مشکل است، مثل خشم، رنجش، و افسردگی.
دکتر مارک من به‌عنوان روان‌شناس مسائل خانوادگی، پنج جلسه آموزشی با نام برنامه بهبود روابط قبل از ازدواج را طراحی کرده است که در این جلسات مهارت‌های حل مسئله به زنان و مردانی آموزش داده می‌شود که در شرف ازدواج هستند.
وی می‌گوید:ما به این زوج‌ها قوانین و محدودیت‌های لازم برای ایجاد برخورد‌های سازنده را می‌آموزیم. آخرین نتایج به‌دست آمده از این تحقیقات نشان می‌دهد که آمار طلاق در زوج‌هایی که طریقه بحث و گفت‌وگوی سازنده را قبل از ازدواج می‌آموزند، 50 در صد کمتر از زوج‌هایی است که این آموزش‌ها را ندیده‌اند. همچنین، میزان خشونت‌های فیزیکی در گروه آموزش ندیده دو تا سه برابر بیشتر از گروه آموزش دیده است.
در سه سال اخیر، ما رک من، آموزش برنامه بحث و گفت‌وگوی سازنده را در منطقه دنور پیشنهاد کرد. این آموزش نه تنها عشق و علاقه بین همسران را افزایش می‌دهد، بلکه اثرات مثبتی بر بچه‌ها، اعتماد به نفس و رشد اجتماعی آنها خواهد داشت.
برنامه بهبود روابط قبل از ازدواج، به کودکان توانایی برخورد‌ با اختلافات درروابط و زندگی شخصی را یاد می‌دهد.نکته مهم این است که وجود اختلاف در روابط، عامل مهمی است که موجب بروز آسیب‌های روانی در بزرگسالان و کودکان می‌شود. به گفته دکتر مارک من، بسیاری از آسیب‌های روانی افراد در واقع، بیشتر مشکلات ارتباطی هستند تا مشکلات درون روانی. اولین و مهم‌ترین این مشکلات افسردگی در زنان است.
مطالعات نشان می‌دهند که بین افسردگی و مشکلات زناشویی ارتباطی وجود دارد. این ارتباط ناشی از اثرات مخرب روابط مشکل دار است.


vمهار کردن درگیری‌ها
دکتر مارک من همزمان با ادامه مطالعات، توجه خود را بر جنبه منفی ازدواج متمرکز کرده است: مردم غالبا به جنبه‌های مثبت ازدواج نگاه می‌کنند اما آنچه در روابط زناشویی اصل است، توانایی مهار کردن عواطف منفی است. 50-30 در صد زن و شوهرها متأسفانه بد دهن هستند که بیانگر ضعف آنان در مدیریت اختلافات است و این خشونت وبد دهنی نتیجه ناتوانی آنها در کنترل کردن احساسات منفی شان است.
وی معتقد است: برای درمان مسائل و مشکلات زندگی مشترک، درمانگر باید واکنش به اختلافات و درگیری‌های دو طرف را در خط اول حمله خود قرار دهد اما نباید فقط به مهارت‌های بحث و گفت‌وگو‌ بسنده کند.این مهارت‌ها باید در متن روابط فرا گرفته شوند. بنا به گفته او ازدواج توانایی خاصی در بهر ه‌برداری ازآن مسائلی رادارد که ریشه در خانواده‌ها دارند.
مردان و زنان در بر خورد با اختلافات خود از شیوه‌های کاملا متفاوتی استفاده می‌کنند و همین شیوه‌ها هستند که به روابط آنها خدشه وارد می‌کنند. مردان طفره می‌روند، زنان می‌جنگند؛ وهر دو هم بر استفاده از الگو‌های رفتاری خود وفادار هستند. در حال حاضر، عده‌ای از محققان بر این باورند که مردها اساسا نسبت به زنان در حل و فصل اختلافات، مشکلات بیشتری دارند که دلیلش ریشه در تجارب گذشته، نگرش جنسیتی و به ویژه وضعیت فیزیولوژیکی آنها دارد.
دکتر جان گاتمن، استاد روان‌شناسی در دانشگاه واشینگتن در سیاتل معتقد است که احساس درد در مردان نیز متفاوت است. از نظر وی اندازه گیری مستقیم واکنش‌های فیزیکی مردان در روابط خود، تصویر قابل قبول‌ترو معتبرتری از آنچه زوج‌ها در زندگی تجربه می‌کنند نشان می‌دهد تا زمانی که فقط از آنها سؤال می‌شود.
اطلاعات دکتر گاتمن نشان می‌دهد که مردان از لحاظ فیزیکی بیشتر بر انگیخته می‌شوند. به‌عنوان مثال،هنگام درگیری با همسرخود قلبشان تند‌تر می‌زند، بیشتر عرق می‌کنند، و بیشتر راه می‌روند.
این گونه علائم که مردان هنگام کشمکش‌های عاطفی از خود بروز می‌دهند بسیار ناخوشایند هستند. در کل، مردان در این مواقع دست به عقب نشینی می‌زنند یا به‌اصطلاح کوتاه می‌آیند، و این واکنشی است که گاتمن آن را سنگ اندازی می‌نامد، روشی که در آن شنونده دیواری سنگی در برابر گوینده ایجاد می‌کند؛ عموما حالات و خطوط چهره خود را تغییر نمی‌دهند؛ از نگاه مستقیم به چشم همسرشان خودداری می‌کنند؛ سر و گردن خود را خشک و جدی نگه می‌دارند؛ و از دادن پاسخ به شنونده معمولی هم ناتوان هستند.
وقتی مرد از در گیر‌شدن طفره می‌رود، آن وقت است که روابط آنها قطع می‌شود. ابتدا، مرد از لحاظ روحی وسپس از لحاظ عاطفی پس می‌کشد.زن با استفاده از احساسات و عواطف خود مرد را مغلوب می‌کند. مرد از هر گونه در گیری با وی خودداری می‌کند. زن سعی می‌کند با نشان دادن خشم و رنجش شدید خود، مرد را وادارد تا هما ن گونه که خود رابطه را قطع کرده، خود نیز آغاز گر آن باشد.
بی‌تردید، اگر زن و شوهر‌ها در همین حد از الگوهای رفتاری خود بمانند، امیدی به بهبود روابط هست اما اگر زن بخواهد با پس کشیدن خود برای از سر گیری ارتباط با همسرش مقابله به مثل کند، آن وقت است که متأسفانه مجبور به جدایی می‌شوند؛ یعنی سرنوشت این زندگی مشترک به وضعیت دو خط موازی دچار می‌شود که هرگز به نقطه اشتراکی نمی‌رسند ؛ یعنی وضعیتی که از سر گیری زندگی مشترک گذشته نا ممکن می‌شود.
مردان برای رفتار گریزانه‌ای که در پیش می‌ گیرند، بهای سنگینی می‌پردازند، چنین رفتاری متأسفانه هر امیدی به بهبود روابط، برقراری احساس تعلق‌خاطر و صمیمیت را نا بود می‌کند.


vبرجسته کردن نقاط مثبت
هنگام یادگیری روش‌های بهتر مدیریت اختلافات، چه بسا که وجود مسرت و شادی ضروری باشد.البته سخن گفتن درباره یک ازدواج موفق بسیار است. هر پژوهشی در این باره نشان می‌دهد که عبارات محبت آمیزی که زوج‌ها در روابط خود به‌کار می‌برند، تأثیر بسیاری در ایجاد مسرت و رضایت خاطرآنها دارد.
بنا به گفته دکتر گاتمن، اختلافات زناشویی به تنهایی تأثیر مخربی بر زندگی مشترک زوج‌ها ندارند، البته اگر همراه با اقدامات مثبتی نظیر شوخی، راه حل‌های مثبت، توافق، رضایت، همدلی، و گوش دادن فعال غیر دفاعی باشد.
در تحقیقی که در کاسلوز فلوریدا به عمل آمد، از زوج‌هایی که 25 سال یا بیشتر از ازدواجشان می‌گذشت، خواستند تا عوامل مؤثر در طولانی بودن ازدواجشان را بیان کنند. 40درصد از این زوج ها دلیل تداوم زندگی مشترکشان را لذت با هم بودن و گرامی داشتن این با هم بودن، بیان کردند. علاوه بر این، براین نکته توافق داشتند که لذت با هم بودن، عامل اصلی زندگی شاد و سعادتمند انه آنهاست.
در میان این زوج‌ها فقط تعداد اندکی از زوج‌های راضی یا ناراضی، وجود تفریح، شوخی و شیطنت را در وضعیت زندگی مشترکشان دخیل نمی‌دانستند. از میان عوامل مؤثر در تداوم زندگی مشترک این زوج‌ها بیان عبارات محبت آمیز بود که به‌عنوان یکی از عوامل اساسی در یک ازدواج موفق ذکر شده بود و در صدر این فهرست قرار داشت. دکتر گاتمن درباره یافته‌های تحقیق خود چنین می‌گوید: تنها نکته مهم و مثبت همین است، شیفتگی و عشق ؛ زیرا شیفتگی و عشق، پدید آورنده تعهدی هستند که در موفق بودن ازدواج بسیار نقش دارند.
در دانشگاه میشیگان، تحقیق گسترده‌ای در دست انجام است. در این تحقیق که 6 سال به طول می‌انجامد و هم اکنون چهار سال از آن سپری شده، 373 زوج شرکت دارند. نکات مثبت این تحقیق را خانم الیزابت دووان، استاد روان‌شناسی و دانشمند محقق در انجمن تحقیق اجتماعی، به روشنی ارائه کرده است.
وی دریافت که تأیید عاطفی یعنی انتقال تمایلات محبت آمیز ( عاشقانه) به مراتب قوی‌ترین بازگوکننده کیفیت روابط زناشویی است.تأیید عاطفی بی‌قید و شرط خود از همسر، از طریق ارتباط غیرکلامی در سلامت ازدواج اهمیت بسیار دارد.
به اعتقاد دکتر دووان، ارتباط غیرکلامی در روابط زناشویی تحول چشمگیری به وجود می‌آورد ؛ چیزی که تیم وی به آن انطباق یا همسازی می‌گوید. هر یک از طرفین می‌کوشد تا همسری دلخواه برای زوجش باشد. دکتر دووان می‌گوید: اگر مرد احساس کند که راه و روشی که در پیش گرفته مورد قبول همسرش است، آنگاه می‌کوشد تا به همان روش عمل کند.
از تلاش جمعی این محققان الگویی از ازدواج در حال شکل گیری است که در آن به ازدواج و روابط زناشویی همچون فرایندی پویا نگریسته می‌شود، فرایندی که دست اندر کار ساختن یک واقعیت مشترک است. اختلافات زندگی مشترک، عرصه وسیعی برای ارتباطات زناشویی و تبادل عواطف است.
همه این کشمکش‌ها و اختلافات مهم‌اند و می‌توان آنها را فرا گرفت، هرچه زودتر، بهتر. مواردی که زن و شوهرها موفق به حل وفصل اختلافات نیستند را می‌توان دوباره طراحی کرد و محققان بالینی دقیقا مراقب هستند تا ببینند کجا وچگونه می‌توانند به زوج‌ها یاری رسانند.



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۳۳ ] [ احد احدی ]

به جای ..................... بگوییم : .............

********

به جای پدرم درآمد؛ بگوییم : خیلی راحت نبود
به جای خسته نباشید؛ بگوییم : خدا قوت
به جای دستت درد نکنه ؛ بگوییم : ممنون از محبتت، سلامت باشی
به جای ببخشید مزاحمتون شدم؛ بگوییم : از این که وقت خود را در اختیار من گذاشتید متشکرم
به جای لعنت بر پدر کسی که اینجا آشغال بریزد ؛ بگوییم: رحمت بر پدر کسی که اینجا آشغال نمی ریزد
به جای گرفتارم؛ بگوییم : ‌در فرصت مناسب با شما خواهم بود
به جای دروغ نگو؛ بگوییم : راست می گی؟ راستی؟
به جای خدا بد نده؛ بگوییم : خدا سلامتی بده
به جای قابل نداره؛ بگوییم : هدیه برای شما
به جای شکست خورده؛ بگوییم : با تجربه
*******
به جای مگه مشکل داری؛ بگوییم : مگه مسئله ای داری؟
به جای فقیر هستم؛‌بگوییم : ثروت کمی دارم
به جای بد نیستم؛ بگوییم :‌ خوب هستم
به جای بدرد من نمی خورد؛ بگوییم : مناسب من نیست
به جای مشکل دارم؛ بگوییم : مسئله دارم
به جای جانم به لبم رسید؛ بگوییم : چندان هم راحت نبود
به جای فراموش نکنی؛ بگوییم : یادت باشه
به جای داد نزن؛ ‌بگوییم : آرام باش
به جای من مریض و غمگین نیستم؛‌ بگوییم :‌ من سالم و با نشاط هستم
به جای غم آخرت باشد؛ بگوییم : شما را در شادی ها ببینم



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۳۲ ] [ احد احدی ]

چرا گاهی اوقات هر چه خدا رو صدا می زنیم حس می کنیم صدای ما را نمی شنود مثلا گروهی می گویند ما فلان دعا را خواندیم و حاجت گرفتیم ولی هر کدام را امتحان کردم جواب نداد. حتی دعاهایی در مورد مسایل غیر دنیایی، حتی در رابطه با خود خدا اما دریغ از یک اشاره و یک جواب. من بدم ولی خدای من که از این حرفها بزرگتره. اینارو می دونم ولی علت جواب نگرفتنم را نمیدونم؟ حس می کنم اصلاً صدایم بهش نمیرسه کمکم کنید تا شاید روحیه بگیرم گاهی اوقات از خودم متنفر می شوم.
 

.: پاسخ:

نکته اصلی پاسخ شما با دقت در این آیه قرآن روشن می شود: «بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را .....»[1]
در آیه علاوه بر این که دعا از جنبۀ مقدمی و برای رسیدن به مقصود و حاجت، مورد توجه قرار گرفته است (ادعونی استجب لکم)، از جنبۀ ذی المقدمی نیز لحاظ شده است (ان الذین یستکبرون عن عبادتی ...).
یعنی؛ دعا هم طلب است و هم مطلوب (چه مستجاب شود و چه نشود، مطلوب است)، هم وسیله است و هم غایت ، هم مقدمه است و هم نتیجه و هدف. و سرّ اصرار و تاکید روایات هم در همین نکته نهفته است[2].
بعبارت دیگر؛ فلسفه و هدف اولی دعا کردن، خود دعا کردن و زنده نگه داشتن حالت دعا است و اگر کسی توفیق دعا کردن پیدا کرد باید مطمئن باشد که مورد عنایت خدا قرار گرفته و در حقیقت خواستۀ اصلی او که مناجات، سخن گفتن و ارتباط با خدا بوده به دست آمده است اما دریافت خواستۀ مورد نظر، هدفِ در مرتبۀ دوم است که برای به اجابت رسیدن آن باید شرایطی را در نظر داشت و رعایت کرد؛ از جمله اینکه:
1. انسان از خدا چیزی را بخواهد که، حرام نباشد، یا به ضرر دیگران نباشد و یا ...
2. هم چنین دعایی که در روایات و آیات، سفارش فراوان به آن شده، دعا و درخواست در بارۀ حاجات و حوایج معنوی است. مانند درخواست توفیق برای اطاعت اوامر الاهی و ترک محرمات، و دعا برای جامعۀ اسلامی و مؤمنان و ... .
3. اگر چه آموزه های دینی به ما می گوید در امور کوچک و بزرگ دعا کنیم و در دعا اصرار و پی گیری داشته باشیم، ولی برای تشخیص صلاح و مصلحت در دعا باید، به این نکته توجه کرد که دعا نیز امری قانون مند است، لذا نباید با قوانین تشریعی و تکوینی پروردگار در تعارض باشد.
4. در حصول نتیجه هم نباید شتاب کرد، و باید استجابت را از جهت زمان به خدا واگذار نمود، تا آنچه مصلحت است عمل نماید.
5. از طرفی نیز اموری نظیر «ذکر صلوات در ابتدا و انتهای هر دعا، مراقبت از قلب در برابر وسوسه های شیطان، قطع امید از غیر خدا و تنها تکیه نمودن بر او» به استجابت دعا کمک می کنند.
انسانی که در همۀ امور ذاتاً فقیر و محتاج به وجود بی نیاز خدا است بدون تردید، دعا کردن در همه شرایط، در صورت اجابت و یا عدم اجابت آن به نفع انسان است؛ زیرا اگر دعا به زبان استعداد باشد، دست رد به سینۀ سائل نمی‏خورد و دعایش پذیرفته خواهد شد. از آن جهت که فیض خداوند کامل و فوق کمال است و اگر پذیرنده، استعداد پذیرش فیض را داشته باشد، فیض الهی از خزینه ‏هایی که پایان ندارد و کمبودی در آنها ایجاد نمی‏شود، بر او افاضه خواهد شد.
چگونه می توان از درگاه چنین خدایی ناامید و مأیوس شد؟ خداوندی که نگاه لطف و رحمتش عالم گیر است، دعا و مناجات و توبه و بازگشت، را عمومیت بخشیده و همۀ انسان ها را به درگاه خویش فراخوانده است. چنانچه می‏فرماید: «ای بندگان من که بر خود ستم و اسراف کرده‏اید از رحمت خدا نا امید نشوید».[3]
بعلاوه، صفت یأس و ناامیدی از رحمت خدا، از جمله بزرگترین گناه و کفران الهی محسوب شده و موجبات محرومیت و هلاکت ابدی انسان را فراهم می سازد. و باز می‏فرماید: «کیست که ناامید از رحمت خدا شود، مگر گمراهان و اهل ضلالت».[4]
بلکه از بعضی آیات معلوم می‏شود که: «مأیوس نمی‏شوند از رحمت خدا مگر کفار.»[5] پس هیچگاه نباید از توسل و دعا به درگاه الهی ناامید و مأیوس شد.


----------------------------------------
پی نوشتها:
[1] مؤمن، 60؛ "وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونی‏ أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذینَ یَسْتَکْبرُونَ عَنْ عِبادَتی‏ سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرین" پروردگار شما گفته است: «مرا بخوانید تا (دعای) شما را بپذیرم! کسانی که از عبادت من تکبّر می‏ورزند به زودی با ذلّت وارد دوزخ می‏شوند!».‏
[2] برای آگاهی بیشتر، نک: مطهری، مرتضی، بیست گفتار، ص226-237.
[3] «یا عِبادیَ الَّذینَ اسْرَفُوا عَلی انْفُسهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ»، زمر: 53.
[4] «وَ مَنْ یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ الا الضَّالُّونَ»، حجر: 56.
[5] «لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ الا الْقَوْمُ الْکافِرُونَ»، یوسف: 87.



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۳۲ ] [ احد احدی ]

کلیدهای طلایی برخورد با کودکان

برخی از رفتارهایی که والدین باید در مورد فرزندان خود به آن‌ها توجه ویژه‌ای داشته باشند.

۱) به کودک خود برچسب نزنید. توبچه بی تربیتی هستی و توفهم ودرک نداری، توتوانائی اش را نداری.

۲) او را با کودکان دیگر مقایسه نکنید. زیرا شرائط کودکان ونیز علائق آنان با هم متفاوت است.

۳) بیش از حد توان او از او انتظار نداشته باشید. اوکه مثل شما آدم بزرگ نیست کودک است.

۴) از حمایت بیش ازحد کودک خود بپرهیزید. مثلا به جای او تصمیم نگیرید و به جای او مشکلاتش را حل نکنید.

۵) در جائی که حق با کودک نیست از او حمایت نکنید وگرنه به کودک خود خیانت کرده و او را از مسیر حق منحرف کرده اید.

۶) از محکو م کردن او در نزد دیگران یعنی مردم جامعه دربیرون ونیز دربین فامیل (دائی وعمو ومادر بزرگ وپدر بزرگ ) به ویژه همسالان او اجتناب کنید.

۷) همه‌ی خواسته‌ها و توقعات فرزند خود مخصوصا خواسته های ناحق اورا برآورده نکنید.

۸) تا حد امکان او را تنبیه بدنی نکنید.

۹) از بکاربردن کلمات توهین‌آمیز و سبک پرهیز کنید.

۱۰) قوانین و مقررات مدرسه را در نزد کودک به تمسخر نگیرید به او مراعات قانون را عملا وزبانا یاد بدهید.

۱۱) از آموزش‌های زودرس و یا دیررس، به ویژه در مسائل جنسی، خودداری کنید اما در زمان خود حتما اورا از این امور به نحو صحیح آشنا کنید.

۱۲) از سرکوب نیازهای کودکان خودداری کنید. . پاسخ دادن به نیازهای آنهااستعدادهای آنها را شکوفا می کند وبه آنها اعتماد به نفس میدهد وزمینه سازجلو گیری از انحرافات کودک در آینده میشود.

۱۳) در برابر کودک از نزاع و درگیری بین خود و همسرتان خودداری کنید وگرنه کودک همین رفتار را در برخورد با همسرش وفرزندان به ارث خواهد برد.

۱۴) از یاری کردن دائمی کودک در انجام تکالیف درسی او خودداری کنید وگر نه او را وابسته به خود یا دیگران نموده ایددر آینده او تنبل خواهد بود.
 



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۳۱ ] [ احد احدی ]

آموزگاری تصمیم گرفت که از دانش‌آموزان کلاسش به شیوه جالبی قدردانی کند. او دانش‌آموزان را یکی‌یکی به جلوی کلاس می‌آورد و چگونگی اثرگذاری آن‌ها بر خودش را بازگو می‌کرد. آن گاه به سینه هر یک از آنان روبانی آبی رنگ می‌زد که روی آن با حروف طلایی نوشته شده بود: "من آدم تاثیرگذاری هستم"
سپس آموزگار تصمیم گرفت که پروژه‌ای برای کلاس تعریف کند تا ببیند این کار از لحاظ پذیرش اجتماعی چه اثری خواهد داشت. آموزگار به هر دانش‌آموز سه روبان آبی اضافی داد و از آن‌ها خواست که دربیرون از مدرسه همین مراسم قدردانی را گسترش داده و نتایج کار را دنبال کنند و ببینند چه کسی از چه کسی قدردانی کرده است و پس از یک هفته گزارش کارشان را به کلاس ارائه نمایند.
یکی از بچه‌ها به سراغ یکی از مدیران جوان شرکتی که در نزدیکی مدرسه بود رفت و از او به خاطر کمکی که در برنامه‌ریزی شغلی به وی کرده بود قدردانی کرد و یکی از روبان‌های آبی را به پیراهنش زد.و دو روبان دیگر را به او داد و گفت: ما در حال انجام یک پروژه هستیم و از شما خواهش می‌کنم از اتاقتان بیرون بروید، کسی را پیدا کنید و از او با نصب روبان آبی به سینه‌اش قدردانی کنید.
مدیر جوان چند ساعت بعد به دفتر رئیسش که به بدرفتاری با کارمندان زیردستش شهرت داشت رفت و به او گفت که صمیمانه او رابه خاطر نبوغ کاری‌اش تحسین می‌کند. رییس ابتدا خیلی متعجب شد آن گاه مدیر جوان از او اجازه گرفت که اگر روبان آبی را می‌پذیرد به او اجازه دهد تا آن را بر روی سینه‌اش بچسباند.
رییس گفت: البته که می‌پذیرم. مدیر جوان یکی از روبان‌های آبی را روی یقه کت رئیسش، درست بالای قلب او، چسباند و سپس آخرین روبان را به او داد و گفت:
لطفاً این روبان اضافی را بگیرید و به همین ترتیب از فرد دیگری قدردانی کنید.
مدیر جوان به رئیسش گفت پسر جوانی که این روبان آبی را به من داد گفت که در حال انجام یک پروژه درسی است و آن‌ها می‌خواهند این مراسم روبان زنی را گسترش دهند و ببینند چه اثری روی مردم می‌گذارد ...
آن شب، رئیس شرکت به خانه آمد و در کنار پسر ۱۴ ساله‌اش نشست و به او گفت:
امروز یک اتفاق باور نکردنی برای من افتاد. من در دفترم بودم که یکی از کارمندانم وارد شد و به من گفت که مرا تحسین می‌کند و به خاطر نبوغ کاری‌ام، روبانی آبی به من داد. می‌توانی تصور کنی؟ اوفکر می‌کند که من یک نابغه هستم! او سپس آن روبان آبی را به سینه‌ام چسباند که روی آن نوشته شده بود: "من آدم تاثیرگذاری هستم"
سپس ادامه داد: او به من یک روبان اضافی هم داد و از من خواست به وسیله آن از کس دیگری قدردانی کنم.
هنگامی که داشتم به سمت خانه می‌آمدم، به این فکر می‌کردم که این روبان را به چه کسی بدهم و به فکر تو افتادم. من می‌خواهم از تو قدردانی کنم.
مشغله کاری من بسیار زیاد است و وقتی شب‌ها به خانه می‌آیم توجه زیادی به تو نمی‌کنم. من به خاطر نمرات درسی‌ات که زیاد خوب نیستند و به خاطر اتاق خوابت که همیشه نامرتب و کثیف است، سر تو فریاد می‌کشم. امّا امشب، می‌خواهم کنارت بنشینم و به تو بگویم که چقدر برایم عزیزی و می‌خواهم بدانی که تو بر روی زندگی من تاثیرگذار بوده‌ای. تو در کنار مادرت، مهم‌ترین افراد در زندگی من هستید. تو فرزند خیلی خوبی هستی و من دوستت دارم ...
آن گاه روبان آبی را به پسرش داد. پسر که کاملاً شگفت زده شده بود به گریه افتاد. نمی‌توانست جلوی گریه‌اش را بگیرد. تمام بدنش می‌لرزید. او به پدرش نگاه کرد و با صدای لرزان گفت:
پدر، امشب قبل از این که به خانه بیایی، من در اتاقم نشسته بودم و نامه‌ای برای تو و مامان نوشتم و برایتان توضیح دادم که چرا به زندگیم خاتمه دادم و از شما خواستم مرا ببخشید!   من می‌خواستم امشب پس از آن که شما خوابیدید، خودکشی کنم. من اصلاً فکر نمی‌کردم که وجود من برایتان اهمیتی داشته باشد. نامه‌ام بالا در اتاقم است! پدرش با تعجب و پریشانی زیاد از پله‌ها بالا رفت و نامه پرسوز و گداز پسرش را پیدا کرد ...
صبح روز بعد که رئیس به اداره آمد، آدم دیگری شده بود. او دیگر سر کارمندان غر نمی‌زد و طوری رفتار می‌کرد که همه کارمندان بفهمند که چقدر بر روی او تاثیرگذار بوده‌اند.مدیر جوان به بسیاری از نوجوانان دیگر در برنامه‌ریزی شغلی کمک کرد ...
یکی از آن‌ها پسر رئیسش بود و همیشه به آن‌ها می‌گفت که آن‌ها در زندگی او تاثیرگذار بوده‌اند. و به علاوه، بچه‌های کلاس، درس با ارزشی آموختند که :
                                                          "انسان در هر شرایط و وضعیتی می‌تواند تاثیرگذار باشد"                   

با توجه به نتیجه ای که از این داستان می گیریم کلید این تاثیر گذاری در اینست که باید به شخص مورد نظر بها داد و به شیوه ای صحیح حس اعتماد به نفس را در او تقویت کرد. چراکه دیگران از روی بصیرت از ما جدا هستند و از تجرد روح، و خلق و خوی مستقل برخوردارند.چقدر خوب است که در گیرودار فراز و نشیب ها، شادی ها و سختی های زندگی حواسمان باشد که آدم هایی هستند که بیشترین تاثیر را در زندگی بر روی ما گذاشته اند و شاید زمان از دست برود اگر دیر روبان آبی را تقدیمشان کنیم. همین امروز می توانید اینکار را انجام بدهید و از کسانی که بر زندگی شما تاثیر مثبت گذاشته‌اند قدردانی کنید

ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۳۰ ] [ احد احدی ]

آیا مایلید به افکار کسی که در کنار دستتان نشسته است پی ببرید؟ اگر با افراد زیادی مواجه شده باشیم می‌توانیم بسیاری از افراد را حتی از نوع صحبت کردنشان بشناسیم‌. اما این شناخت در مواجه حضوری با دانستن بسیاری از حالات ثابت شده در علم روان‌شناسی بهترین فرهنگ نامه آدم‌شناسی را برایمان می‌گشاید. با شناخت بیشتر افراد، ارتباطمان جهت دار می‌شود و در مدت کوتاهی خواهیم توانست که به هدف مورد نظر از این آشنایی و ملاقات نزدیک شویم‌. ایجاد رابطه صحیح باعث رشد عزت نفس در انسان می‌شود و ارتباط ما با خودمان و اطرافیان تقویت می‌شود. هر چه بهتر و کامل‌تر با خود و دیگران ارتباط برقرار کنیم‌، احساس موفقیت از ایجاد یک ارتباط صحیح و دوستانه ما را زودتر به هدفهایمان می‌رساند و باعث تعالی افکار و رفتارمان در زندگی می‌شود.

1 - فرد خوددار:
اگر شخصی دستهایش را پشت کمر قفل کند، نشان می‌دهد که خود را به شدت کنترل کرده است‌. در این حالت او سعی دارد خشم یا احساس ناامیدی را از خود دور کند.

2 - حالت تدافعی‌:

اگر انگشتان دستها به بازو گره خورده باشد نشان دهنده حالت تدافعی در برابر حمله‌ای غیر منتظره و ناگهانی یا بی‌میلی برای تغییر چهره شخص است‌. اگر انگشتها مشت شده باشند، حالت بی میلی شدیدتر است‌.

3 - متفکر:

گره کردن دستها به دسته‌های صندلی نشان می‌دهد که شخص سعی دارد احساس خود را مهار کند. اما قفل کردن قوزک پاها به یکدیگر حالت تدافعی است‌. این حالت بیشتر در مسافران مضطرب هواپیمای هنگام پرواز و فرود آن دیده می‌شود.

4 ـ دقت‌:

وقتی شخص انگشت سبابه را روی صورت و بقیه دستش را به صورت گره کرده در پایین صورتش قرار می‌دهد یعنی که با دقت است‌. این حالت نشان می‌دهد که شخص بادقت زیاد به صحبت‌های شما گوش می‌دهد و یک یک کلمات شما را می‌سنجد و در چهره او حالتی انتقادی به چشم می‌خورد.

5 - بدگمان‌:

انگشتهای گره شده زیر چانه و نگاه خیره نشان دهنده حالت تردید و دودلی است‌. او به صحبت‌های شما و صحت گفته‌هایتان تردید می‌کند. در این حالت ممکن است آرنج روی میز قرار گرفته باشد.

6 - بی‌گناه‌:

دستهایی که روی سینه قرار گرفته باشد، بهترین نمونه برای نشان دادن و حالت بی‌گناهی و درستکاری است‌. این حالت اثر باقیمانده از شکل سوگند خوردن است که دست را روی قلب قرار می‌دهند.

7 - مطمئن‌:

این حالت دستها در مردها نشان می‌دهد که به آنچه که می‌گویند اعتقاد و اعتماد کامل دارند و در خانمها کمتر دیده می‌شود. خانمها هنگامی که دست خود را به کمر می‌زنند نشان می‌دهند که به آنچه می‌گویند اطمینان دارند.

8 - مرموز:

دستهای به هم مشت شده زیر چانه نشان می‌دهد که شخص نظریاتش را پنهان می‌کند و به شما اجازه می‌دهد به صحبت خود ادامه دهید، تنها هنگامی که حرفهایتان پایان یافت به شما و نظریات شما حمله خواهد کرد.

9 - ظاهر ساز:

او آرام به نظر می‌رسد اما این آرامش پیش از توفان است‌. این حالتی است که بیشتر رؤسا به خود می‌گیرند تا خود را به گونه‌ای به زیردستان نزدیک کنند و در عین حال جاذبه آنها نیز کم نشود.

10 - آماده و موفق‌:

قرار دادن پاها روی هر چیز (روی صندلی‌، میز، سکو و... نشانه حالت مالکیت است ‌... در یک میز گرد تنها رئیس اجازه دارد چنین حالتی داشته باشد و آرامش خود را نشان دهد.)

11 - اعتماد به نفس‌:

تکیه زدن به صندلی در حالتی که دستها پشت سر قفل شده نشان دهنده اعتماد به نفس قوی است‌. اگر شخصی در این حالت صحبت می‌کند به گفته‌های خود اعتماد دارد و اگر به صحبت‌های شما گوش می‌دهد به خود زحمت ندهید، او خود همه ماجرا را می‌داند!



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۳۰ ] [ احد احدی ]
[ ۱ ][ ۲ ][ ۳ ][ ۴ ][ ۵ ][ ۶ ][ ۷ ][ ۸ ][ ۹ ][ ۱۰ ][ ۱۱ ][ ۱۲ ][ ۱۳ ][ ۱۴ ][ ۱۵ ][ ۱۶ ][ ۱۷ ][ ۱۸ ][ ۱۹ ][ ۲۰ ][ ۲۱ ][ ۲۲ ][ ۲۳ ][ ۲۴ ][ ۲۵ ][ ۲۶ ][ ۲۷ ][ ۲۸ ][ ۲۹ ][ ۳۰ ][ ۳۱ ][ ۳۲ ][ ۳۳ ][ ۳۴ ][ ۳۵ ][ ۳۶ ][ ۳۷ ][ ۳۸ ][ ۳۹ ][ ۴۰ ][ ۴۱ ][ ۴۲ ]
.: Weblog Themes By 123blog :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
موضوعی ثبت نشده است
لینک های تبادلی
فاقد لینک
تبادل لینک اتوماتیک
لینک :
خبرنامه
عضویت   لغو عضویت
امکانات وب