كابينت اماده و پيش ساخته نمايشگاهي روشويي اشپزخانه
 
نويسندگان
پيوندهای روزانه
لينكي ثبت نشده است
پنل کاربری
نام کاربری :
پسورد :
عضویت
نام کاربری :
پسورد :
تکرار پسورد:
ایمیل :
نام اصلی :

عشق را تعريف كنيد؟
اگر انساني كه عاشق شده است بفهمد كه كسي را كه دوست داشته او راترك مي كند بايد چه كند؟

عشق از ديدگاه مختلف ، تعاريف متفاوت دارد. 
از ديدگاه عرفا: عشق از كلمه عشقه گرفته شده و عشقه گياهي است كه بر تنه درختي كه مي پيچد آنرا خشك مي كند در حاليكه خود گياه به طراوت خود باقي است. در قرآن از محبت سخن به ميان آمده نه از عشق ، ولي بعضي از انديشمندان مي گويند مبدأ عشق محبت است و بعد از آن شوق و نهايتش عشق و اوج محبت را عشق ناميده اند.
در تقسيم بندي بعضي عشق را به شه دسته تقسيم مي كنند:
1- عشق حيواني: هدف از آن ارضاء شهوات است و بيشترين عامل جذب و كشش عاشق به شكل و شمايل و زيبايي معشوق است در اين نوع عشق جذابيت هاي ظاهري نقش اساسي را بازي مي كند. 
عمدتاً اينگونه عشقها به بي راهه ختم مي شود و كمين گاه خوبي براي شيطان است. 
2- عشق عقلي: عشقي است كه مبدأ آن توجه به ذات خداوند است و نتيجه آن نزديكي به خداوند متعال مي باشد.
3- عشق عفيف يا عشق روحاني: در اين نوع عشق كه مختص خداوند متعال است عاشق فقط معشوق را براي خود معشوق مي خواهد و هيچ انگيزه ديگري براي اين عشق بجز خود معشوق وجود ندارد.
محيي الدين عربي مي گويد در عشق حيواني عاشق معشوق را براي خود مي خواهد در عشق عقلي ، عاشق معشوق را هم براي خود و هم براي معشوق مي خواهد و در عشق عفيف (عشق الهي ) عاشق معشوق را فقط براي خود معشوق مي خواهد.
و عشق به معناي واقعي كلمه عشق عفيف است. 
و اما پاسخ سؤالتان دومتان :
سوال شما بسيار كلي مطرح شده است اما به نظر مي رسد مشكلي كه با آن مواجه شده ايد قطع يك ارتباط عاطفي از سوي طرف مقابل است. بطور كلي بايستي اگاه باشيد كه گاهي اوقات واژه عشق در دوران نوجواني و جواني به گونه اي تعريف مي شود كه بيشتر به معناي ميل و گرايشات به جنس مخالف بر اساس جذابيت هاي جسماني است و نه صميميت و تعهد در خصوص ادامه ارتباط.
در مورد مشكل شما بنظر ميرسد از نوع عشق هاي يكسويه و مبتني بر ميل و هوس بوده است و فاقد هر گونه تعهدي براي ادامه آن بوده و  بنابراين به ترك انجاميده است بهتر است ابتدا به اين نكته توجه داشته باشي كه تداوم اينگونه ارتباطات عاشقانه مي توانسته به مشكلات عميق تري ختم شود و وابستگي نا سالمي را ايجاد كند كه ضررش بيشتر از منافع آن است.
دوم اينكه تجربه بسيار گرانبهايي بدست آورده اي چون متوجه شدي كه بر هر نوع رابطه عاطفي نام عشق را نمي توان گذاشت و بهتر است اين نوع عشق و محبت را در كانون گرم خانواده اي كه تشكيل خواهي داد صرف كني.
براي كاهش رنج ناشي از اين قطع ارتباط بهتر است منافع و مضرات ادامه عشق يكسويه را روي يك كاغذ يادداشت كني و روي آنها تفكر كني.
موفق باشي.



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۳۶ ] [ احد احدي ]

«پيا مها يي براي  آنهايي كه باكودكان ونوجوانان سروكاردارند.»

1-بكوشيد دربرخورد بانوجوانان مستمع خوبي باشيد.

2-بكوشيددربرخورد بانوجوانان باصبروحوصله وخوش خلقي رفتاركنيد.

3-بكوشيددربرخورد بانوجوانان ازلحن تلخ،آمرانه استفاده نكنيد.

4-افكارنوجوان راهيچ گاه به مسخره نگيريدوباافكارش مخالفت نكنيد.

5-دربرخوردبانوجوانانفورانگراني خودراازوضع رفتاراوظاهرنكنيد.

6-هيچ گاه كلام نوجوان راقطع نكنيد.

7-ازنصيحت كردن به اوحتي المقدوربپرهيزيد.

8-ازكساني كه موردقبولش هستند مستقيماانتقاد نكنيد.

9-حرف ها وعقايدش رابه  عنوان يك موضوع بامزه وخنده دار براي اطرافيان تعريف نكنيد.

10-سعي نكنيدازحرف هايش فورا نتيجه بگيريد.

11-درتصحيح اشتباهات ودرتفهيم حقايق به اوشتاب نكنيد.

12-هيچگاه ابدابه حريم شخصي نوجوان تجاوزنكنيد.(بازرسي لوازم شخصي و000).

13-همواره درجستجوي يافتن انگيزه وعلّت رفتارنادرست اوباشيد.

14-رفتارنادرست نوجوان رابيش ازآن چه هست بزرگ جلوه ندهيدوبه خاطر انجام آن مشكل ازپيش بيني وآينده نگري نسبت به سرنوشت نوجوان بپرهيزيد.

15-اجازه دهيدنوجوان شخصا به مقابله بابحرانهاي زندگي برخيزد،محبت شمابهترين پشتيبان اوخواهدبود.

16-نوجوان درباطن دلش مي خواهد ازعلاقه وتوجّه  والدين نسبت به اوذرّه اي كاسته نشود.

17-نوجوان بيش ازدوران كودكي مهرطلب مي كند.

18-قبل ازثابت شدن موضوع اورامقصرقلمداد نكنيد.

19-دردشوارترين شرايط بكوشيد راهي براي اميدودلگرمي نوجوان بيابيد.

20-حداكثرسعي خودرابراي پاسخ دادن صحيح به مسائل آنها به كارببنديد.

*باوركنيد نوجوان را

1-باوركنيد:نوجواني ،سن پرخاشگري است.

2-باوركنيد:نوجواني دوره ي زودرنجي وحساس بودن است.

3-باوركنيد:نوجواني دوره ي لجبازي ومخالفت است.

4-باوركنيد:نوجوان بسيارعيب جوواهل انتقاد است.

5-باوركنيد:نوجواني دوره ي سنّت شكني آداب ورسوم اجتماعي است.

6-باوركنيد:نوجواني سن بدبيني است.

7-باوركنيد:نوجواني دوره ي سخت پذيري است.

8-باوركنيد:نوجواني دورهي خيال پردازي ورويا سازي است.

9-باوركنيد:نوجواني بحراني ترين مرحله ي زندگي هرفرد است.

10-باوركنيد:نوجوانان رهبران آينده ي جامعه اند.

11-باوركنيد:به راحتي دردل نوجوان نمي توان نفوذ كرد.

12-باوركنيد:نوجوان به استقلالش بسياراهمّيّت مي دهد وحاضراست همه چيزحتّي پدرومادرومعلّم رافداي ان كند.

13-باوركنيد:نوجوان استقلال راتنها درخلاص شدن ازقيود خانواده مي پندارد.

14-باوركنيد:تماس آ(ارتباط نزديك)بانوجوان بسياردشواراست.

15-باوركنيد:حرف زدن وصحبت كردن،نه نصيحت وپندواندرز بانوجوان سبب ايجاد اطمينانم درگذرگاههاي دشوار ومخاطرات زندگي است.

16-باوركنيد:نوجوان براي حل مشكلاتش شديدا نيازمند حمايت عاطفي خانواده است.

17-باوركنيد:همدلي وهمزباني بانوجوان تشويش واضطراب اوراتقليل مي دهد.

18-باوركنيد:نوجوان شماراامين وياور خويش مي پندارد.

19-باوركنيد:نوجوان احساس مي كند دررفع مشكلاتش مي تواندبه شما تكيه كند.

20-باوركنيد:درخلال گفت وشنود بافرزندتان مي توانيد باافكار ومسائل اوآشنا شويد.

21-باوركنيد:رفتاردرست يانادرست شمابانوجوان نقش مهمّي درنزديكي يادوري آنهاباشما دارد.

22-باوركنيد:صحبت كردن سنجيده واصولي بانوجوان عامل رفع به موقع مشكلاتش مي شود.



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۳۶ ] [ احد احدي ]

موضوع مقاله : آموزش امور جنسي به كودكان و نوجوانان

غريزه جنسي يكي از غرايز مهم انسان است و تلاش در جهت ارضاي درست و مناسب آن نه تنها مذموم نيست، بلكه بسيار نيكو و پسنديده مي باشد. غريزه جنسي كه از لحظه تولد در نهاد فرد وجود دارد هيچگاه نبايد خاموش شود، بلكه بايد از طريق آموزش صحيح تحت كنترل قرار گيرد. كنجكاوي و پرسشهاي كودكان در زمينه مسائل جنسي، امري كاملا عادي و طبيعي است. كودكان براي اين كه زندگي شاد و سالمي داشته باشند بايد در زمينه مسائل جنسي اطلاعاتي صحيح و متناسب با سن و درك خود كسب كنند و در اين زمينه هيچكس بهتر از والدين نمي تواند اطلاعاتي درست در زمينه فوق را در اختيار كودك و نوجوان قرار دهد.

كوتاهي والدين در پاسخگويي به سئوالات جنسي فرزندان باعث مي شود تا آنها از طريق منابع مختلفي همچون: دوستان، كتب، مجلات، اينترنت و ... به اطلاعاتي نادرست و گمراه كننده دست پيدا كنند كه اين اطلاعات مي توانند منجر به ناراحتي ها و اختلالات گوناگوني در كودك و نوجوان گردند. اما اگر والدين به موقع و در زمان مناسب، اطلاعات درست در زمينه مسائل جنسي به كودك ارائه دهند، از بروز بسياري از جرائم، انحرافات جنسي، خاطرات تلخ، تجربه نادرست و ... تا حد زيادي پيشگيري مي كنند و ميل كودك و نوجوان را به تجربه نادرست امور جنسي كاهش مي دهند.

متاسفانه بسياري از والدين به دلايل متعددي از جمله: نداشتن آگاهي، احساس شرم و ناراحتي، نگرش منفي به امور جنسي، قبيح دانستن بيان مسائل مربوط به امور جنسي، هراس از پيامدهاي منفي اين اطلاعات، انداختن بار اين مسئوليت بر دوش مدرسه، داشتن باورهاي غلط همچون: كودك خودش روزي بزرگ مي شود و به اين مسائل پي مي برد ( يواش يواش چشم و گوشش باز مي شود ) و يا اين كه اگر پدر و مادر درباره مسائل جنسي با كودك خود حرف بزنند، حرمت بين آنها شكسته مي شود و ... نه مي خواهند و نه مي توانند در مورد مسائل جنسي با كودك و نوجوان خود به گفتگو بپردازند.

هميشه در زندگي، اولين ها ( اتفاقات، خاطرات، تجارب، تماسها و ... ) چه خوب و چه بد، تاثيري عميق و ماندگار در ذهن افراد برجاي مي گذارند. مثلا: اگر كودك يا نوجوان در بيرون از منزل به وسيله منابع مختلفي كه ذكر گرديد به طور نامناسبي با مسائل جنسي آشنا شود، كار و تلاش والدين در زمينه آموزش جنسي دو برابر خواهد شد. زيرا در وهله اول بايد افكار نامناسب و آموخته هاي نادرست فرد در زمينه امور جنسي تغيير يابد و سپس آموزش مناسب و صحيح آغاز شود. هر كدام از شما والدين اندكي بيانديشيد و به خاطر آوريد كه اولين بار چگونه، چه موقع، و به وسيله چه كسي اطلاعاتي در زمينه امور جنسي در دسترس شما قرار گرفت. آيا به خود نمي گوئيد « اي كاش والدينم اولين كساني بودند كه مرا از اين امور آگاه مي ساخنتد؟ ». اگر واقعا فرزندتان را دوست داريد و علاقه منديد تا شاد و سالم كند، بايد اولين فردي باشيد كه به دور از هرگونه احساس شرم و هراس، درباره امور جنسي با او صحبت مي كنيد و به كنجكاويهاي او در حد امكان پاسخ مي دهيد.

والدين بايد بدانند كه براي آغاز آموزش جنسي، سن مشخص و ثابتي وجود ندارد و صبر كردن تا زماني كه كودك به مدرسه رود و در آنجا اطلاعاتي در زمينه امور جنسي كسب كند به هيچوجه جايز نيست. كودكان از طريق پرسش ها و كنجكاويهاي خود، موعد مقرر را اعلام مي دارند و والدين بايد آموزش را شروع كنند. بهترين زمان براي پاسخگويي به پرسشهاي كودكان درباره امور جنسي، اولين باري است كه كودك پرسشي را مطرح مي كند. كودكان تا سن شروع مدرسه، در زمينه هاي گوناگون از جمله امور جنسي، اطلاعاتي از محيط، اطرافيان و دوستان خود به دست مي آورند. بهتر است كه اين اظلاعات و آگاهيهاي اوليه درباره امور جنسي از طريق والدين در اختيار كودك قرار داده شود.

اگر كودك يا نوجوان پرسشي درباره امور جنسي مطرح مي كند، بايد تا جايي كه امكان دارد به پرسش او در حد خواسته شده پاسخ گفته شود. پاسخ بايد بدون احساس شرم، ناراحتي، گناه، ساده در حد سن و درك كودك يا نوجوان و در عين حال خلاصه و صادقانه ارائه گردد. زيرا آنها دوست دارند واقعيت را بشنوند. پاسخها همچنين بايد در حد پرسشهاي كودك و نوجوان باشد و فراتر از پرسشها پاسخي داده نشود. زيرا موجب خستگي و سردرگمي كودك و نوجوان خواهد گرديد. والدين از همان ابتدا بايد سعي كنند هنگام بحث درباره اعضاي مختلف بدن از لغات صحيح و علمي آنها استفاده كنند و از كاربرد لغات بي معني و كنايات جدا اجتناب ورزند.

 كودكان دوره پيش دبستاني:

كنجكاوي در زمينه مسائل جنسي در سنين پيش دبستاني ( 3 - 5 سالگي ) امري كاملا عادي و طبيعي است. پرسشهاي كودك ناشي از كنجكاوي اوست و منظورش كسب آگاهي به امور صرف جنسي نيست. از اين رو، والدين بايد به همان صورتي كه به پرسشهاي غير جنسي كودك بادقت و صحيح پاسخ مي دهند، به پرسشهاي جنسي او نيز دقيق و صحيح جواب دهند تا كنجكاوي كودك به طريق درستي ارضاء گردد. كودكان در دوره پيش دبستاني نسبت به خصوصيات جسماني خود و پي بردن به تفاوتهاي جنسي بين دختر و پسر كنجكاوند و به هنگام استحمام، توالت و يا تعويض لباس به بدن خود و اطرافيان نگاه مي كنند. والدين نبايد در برابر كودك لخت ظاهر شوند و يا در مقابل او نزديكي جنسي كنند. چنانچه به هنگام تعويض لباس زير، كودك برجسب تصادف وارد اطاق شود، والدين نبايد بر سر كودك فرياد بكشند، بلكه بهتر است فورا لباس خود را بپوشند.

 سئوالات كودكان درباره اينكه بچه از كجا و چگونه به وجود مي آيد؟

اگر كودكي در سنين سه تا پنج سالگي بپرسد « بچه از كجا مي آيد؟ »، بهتر است به او گفته شود « از شكم مادر ». اگر والدين انتظار كودكي را دارند بايد فرزند خود را به موقع از اين موضوع آگاه سازند و حتي به او اجازه دهند تا حركت نوزاد را در شكم مادر لمس كند. كودك ممكن است از مادر بپرسد « بچه چگونه از شكم مادر بيرون مي آيد؟، مادر در جواب خواهد گفت « زماني كه بچه در داخل رحم به اندازه كافي بزرگ مي شود و قادر است در خارج از شكم مادر زندگي كند آنوقت مادر به بيمارستان مي رود تا به كمك پزشك بچه از شكم مادر بيرون آورده شود ». چنانچه كودك سئوال كند « رحم مادر چه اندازه است؟ »، مادر مي تواند بگويد « بادكنك را كه ديده اي، اگر در آن بدميم بزرگ مي شود و اگر بادش را خالي كنيم كوچك مي شود. رحم مادر نيز همچون بادكنك زماني كه بچه در درون آن قرار دارد بزرگ مي شود و پس از خروج بچه مجددا كوچك مي گردد». اگر كودك در ادامه سئوالاتش بپرسد « مادر بگذار راه خروج بچه را ببينم »، مادر در جوابش بهتر است بگويد « نه، اين عضو جزئي از بدن من است و به كسي نشان داده نمي شود ».سئوال ديگري كه معمولا كودك پيش دبستاني از والدين مي پرسد اين است كه « بچه چگونه به وجود مي آيد؟ »، والدين در پاسخگويي به اين سئوال بايد قدرت درك كودك را در نظر گيرند و جوابي ارائه دهند كه به خوبي براي كودك قابل فهم باشد. در غير اينصورت، جواب به جاي آنكه آموزنده باشد گمراه كننده خواهد بود. مثلا بچه هاي خردسال بهتر است از طريق بازي و داستانها متوجه شوند كه موجود پرنده چگونه به وجود مي آيد. براي كودكان در سنين بالاتر مي توان ازدواج پرمحبت و زندگي مشترك پدر و مادر و سپس تشكيل جنين را به طوري كه قابل درك باشد توضيح داد. اگر جوابهايي ارائه شده با واقعيت و ميزان درك و فهم كودك هماهنگ باشد، حس كنجكاوي او را ارضاء خواهد كرد.

 كودكان دوره دبستان:

كودكان در سنين دبستان نيز به كنجكاويهاي خود درباره امور جنسي ادامه مي دهند. كودكان در اين دوره نيز همچون دوره پيش دبستاني با دوستان خود درباره امور جنسي صحبت مي كنند. از اينرو، والدين و معلمان بايد مهارتها و آگاهي هاي كودك را به حدي افزايش دهند كه بتواند درباره رد يا قبول مطالب شنيده شده بدرستي قضاوت كرده و تصميم مناسب بگيرد. در اين دوره كنجكاويها به زندگي زناشويي، اعضاي جنسي و ارتباط با جنس مخالف معطوف مي شود. والدين و معلمان با بحث هاي دوستانه و نظارت و كنترل دقيق در رفتارها و رفت و آمدهاي كودك، بايد شيوه هاي صحيح برخورد با امور جنسي را به كودك آموزش دهند. كودكان همچنين در پايان دوره دبستان، بايد توسط افراد آگاه و مطلع با تغييرات جسماني و رواني دوره بلوغ آشنا شوند تا به هنگام وقوع آن دچار دلهره و نگراني نگردند.

 بلوغ:

بلوغ بحراني ترين دوره زندگي هر فردي است. سن بلوغ در دختران و پسران متفاوت است. دختران معمولا در حدود ده تا يازده سالگي و پسران در حدود سيزده تا چهارده سالگي به سن بلوغ مي رسند. دختران بايد در ابتدا با عادت ماهانه آشنا شوند و بدانند كه به هنگام بلوغ چه تغييراتي از نظر جسماني و رواني در آنها پديد مي آيد. مادران بايد با دختر خود درباره عادت ماهانه صحبت كنند. مادران مي‌توانند تجربه اولين عادت ماهانه خويش و مسائل روحي، رواني و جسماني حاصل از آن‌را براي دختر خود تعريف كرده و به وي يادآور شوند كه عادت ماهانه يك پديدهٔ كاملا طبيعي در تمام دختران و بانوان بوده و مانند ساير مسائل مربوط به ارگانيسم بدن آنان است و نبايد موجب نگراني و ناراحتي در آنان گردد. توصيه مي شود در مورد عادت ماهانه، مادر با دخترش صحبت كند و پدر با پسرش درباره خصوصيات دوره بلوغ نظير روياهايي كه با انزال همراه است به گفتگو بنشيند.

 علائم بلوغ در دختران و پسران:

بلوغ در دختران و پسران با علائم بخصوصي همراه مي باشد. بلوغ در دختران با پيدايش اولين عادت ماهانه، بزرگ شدن و برجستگي پستانها، بزرگ شدن لگن، رويش مو در زير بغل و اطراف دستگاه جنسي و پيدايش رفتارهاي زنانه همراه است و در پسران با اولين انزالهاي حاوي اسپرماتوزوئيد، رويش مو در صورت و زير بغل و اطراف آلت تناسلي، دورگه شدن صدا و پيدايش رفتارهاي جديد همراه است. اگر والدين در دوره هاي قبل از بلوغ، كودك را در امور جنسي به طريق درستي راهنمايي كرده باشند، مواجهه صحيح با امور جنسي در دوره بلوغ براي نوجوان كار ساده اي خواهد بود. در اين دوره، ارائه اطلاعات درباره امور جنسي تاكيد بر نيروي عقل و همراه با درك و تفاهم و محبت، از دلهره و نگراني نوجوان به مقدار قابل توجهي مي كاهد. به نوجوان بايد اطمينان داده شود كه بروز غريزه جنسي در اين دوره امري كاملا عادي و طبيعي است.

در دوره بلوغ، نوجوان براي كسب موقعيت اجتماعي، جلب محبت و نيل به استقلال تلاش مي كند. و همچنين مي كوشد تا مهارتها و روابطش را گسترش دهد و بدان وسيله مورد پذيرش گروه هاي مختلف قرار گيرد. نوجوان براي پذيرفته شدن در گروه و جامعه، شخصيت خود را با ديگران هماهنگ مي سازد و سعي مي كند به طرز تفكر همسالانش احترام گذاشته و مقررات گروه را رعايت كند. گاهي اوقات نيز با عقايد و گفتار ديگران مخالفت مي ورزد. نوجوان به دوستي با جنس مخالف نيز علاقه دارد و تمايل دارد مورد پذيرش و اعتماد جنس مخالف قرار گيرد. لذا ساعاتي از روز را صرف رسيدگي به ظاهر نظير توجه بيش از حد به لباس پوشيدن و نحوه گفتار خود مي كند. نوجوان در برابر هرگونه زورگويي و تحكم سر به شورش مي گذارد. بنابراين والدين در برخورد با نوجوان نبايد به زور و قدرت متوسل شوند بلكه بايد از طريق بحث منطقي و راهنمايي صحيح، رابطه بين خود و نوجوان را بهبود بخشند. والدين بايد بخاطر داشته باشند كه پيشنهاد غيرمستقيم همواره زودتر و بهتر از دستور مستقيم، همكاري و تشريك مساعي نوجوانان را جلب مي كند.



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۳۵ ] [ احد احدي ]
الف: اشتياق براي رسيدن به نهايت آرزوها
            ب: بخشش براي تجلي روح و صيقل جسم
                  پ: پوياپي براي پيوستن به خروش حيات
                        ت: تدبير براي ديدن افق فرداها
                             ث: ثبات براي ايستادن در برابر باز دارنده ها
                                    ج: جسارت براي ادامه زيستن
                                         چ: چاره انديشي براي گريز از گرداب اشتباه
                                             ح: حق شناسي براي تزكيه نفس
                                                     خ: خودداري براي تمرين استقامت
                                                          د: دور انديشي براي تحول تاريخ

‌ذ: ذكر گويي براي اخلاص عمل
ر: رضايت مندي براي احساس شعف
ز: زيركي براي مغتنم شمردن دم ها
ژ: ژرف بيني براي شكافتن عمق دردها
س: سخاوت براي گشايش كارها
ش: شايستگي براي لبريز شدن در اوج
ص: صداقت براي بقاي دوستي
ض: ضمانت براي پايبندي به عهد
ط: طاقت براي تحمل شكست
ظ: ظرافت براي ديدن حقيقت پوشيده در صدف
ع: عطوفت براي غنچه نشكفته باورها
غ: غيرت براي بقاي انسانيت
                                                                                        ف: فداكاري براي قلب هاي دردمند
                                                                                 ق: قدر شناسي براي گفتن ناگفته هاي دل
                                                                                ك: كرامت براي نگاهي از سر عشق
                                                                        گ: گذشت براي پالايش احساس
                                                            ل: لياقت براي تحقق اميدها
                                           م: محبت براي نگاه معصوم يك كودك
                                ن: نكته بيني براي ديدن ناديده ها
                         و: واقع گرايي براي دستيابي به كنه هستي
                  ه: هدفمندي براي تبلور خواسته ها
           ي: يكرنگي براي گريز از تجربه دردهاي مشترك


ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۳۴ ] [ احد احدي ]

روزي مردي داخل چاله اي افتاد و بسيار دردش آمد ...يك دانشمند عمق چاله و رطوبت خاك آن را اندازه گرفت!يك روزنامه نگار در مورد دردهايش با او مصاحبه كرد!يك پرستار كنار چاله ايستاد و با او گريه كرد!يك روانشناس او را تحريك كرد تا دلايلي را كه پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاله كرده بودند پيدا كند!يك پزشك براي او دو قرص آسپرين پايين انداخت!يك تقويت كننده فكر او را نصيحت كرد كه : خواستن توانستن است!يك فرد خوشبين به او گفت : ممكن بود يكي از پاهات رو بشكني!!!

سپس فرد بيسوادي گذشت و دست او را گرفت و او را از چاله بيرون آورد...!

آنكه مي تواند انجام مي دهد و آنكه نمي تواند انتقاد مي كند.



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۳۴ ] [ احد احدي ]

آيا بچه ها را لوس مي كنيد؟

آيا هرگز نگران لوس شدن كودكتان شده ايد؟ آيا زماني كه او را مكرراً مي بوسيدو يا هر زمان كه گريه كرد فوراً به سمت او مي رويد نگران اين موضوع شده ايد؟ خبرهاي اميدواركننده اي وجود دارد كه مبني بر آن تا يك سالگي اين اتفاق نمي افتد.دكتر پت اسپانگين، متخصص كودكان مي گويد: «لوس شدن بدين معنا است كه علي رغم سخت گيري در مورد رفتار كودك از جانب والدين، او از خودراضي و سرسخت بار بيايد.»
وقتي كودك يك سالگي را پشت سر مي گذارد، كم كم خود را يك شخص كوچك با خواسته هاي مخصوص به خود مي بيند و حال زماني است كه مادر كمي سخت گير شود. البته اگر نمي خواهد كودكش بعداً لوس و ننر شود. دكتر پت اسپانگين مي گويد: «ثبات گفتاري و رفتاري مادر در اين سن براي كودك بسيار مهم است.» حال بايد ديد چگونه مي شود فهميد چه رفتاري نشانگر مهر و محبت والدين بوده و چه رفتاري باعث لوس شدن او مي شود. در اينجا آمده است كه چگونه مي توان حد و مرز اين دو را تعيين كرد.


از بدو تولد تا شش ماهگي
۱) گريه كردن:
خيالتان راحت باشد. كودك در اين سن حتي نمي داند شخصي جداي از شماست. ماكسين فارلي، ۲۷ ساله از لندن كه مادر ايوده ماه است مي گويد: «مادرم به من مي گويد با هر بار گريه كودكم كه به سوي او مي روم در واقع چوبي را براي پشت خودم به وجود مي آورم. به نظر او هر بار كه من براي آرام كردن او مي روم او را لوس و پرتوقع بار مي آورم.» اما وقتي كودك شما گريه مي كند نمي خواهد شما را كنترل كرده و يا خسته كند. او فقط از چيزي ناراحت است و گريه كردن تنها روشي است كه او مي تواند به توسط آن شما را خبر كند. پاسخ به گريه او، خواه از گرسنگي باشد يا از جاي خيس و يا آغوش شما را بخواهد باعث مي شود او احساس امنيت كند. اگر او را با گريه اش تنها گذاشته و به آن اعتنا نكنيم در واقع او بدخلق و يا به اصطلاح عاميانه تر نق نقو مي شود.

۲) گرسنگي:
پيشترها مادران برنامه سختي براي غذاي كودكشان داشتند. مثلاً هر چهار ساعت يك بار به او شير مي دادند نه زودتر. امروزه متخصصان مي گويند نبايد اينگونه باشد. دادن شير به او هر گاه كه مي خواهد او را لوس نمي كند فكر نكنيد با اين كار براي بعدها مشكل تراشي مي كنيد. بلكه بايد گفت به نيازهاي او پاسخ مي دهيد.

۳) بوسيدن و در آغوش گرفتن:
بعضي اوقات به عنوان يك مادر تازه كار احساس مي كنيد نبايد زياد نوزاد را بغل كنيد چون ممكن است اصطلاحاً بغلي شود. اما محققان مي گويند تماس فيزيكي با كودك مانند در آغوش گرفتن و يا حمل كردن او جداي از لوس كردن باعث مي شود كه او احساس آرامش و امنيت كند. اين بدان معناست كه بعداً او بيشتر مي خواهد در جاي خود بوده و با لوازم بازي خود بازي كند.


شش تا دوازده ماهگي
در اين زمان كودك شما هنوز به بوسه ها و اظهار محبتتان نياز دارد اما او همچنين شروع به مطابقت خود با ديگر اعضاي خانواده نيز مي كند. اكنون به وجود آوردن يك برنامه روزانه و اعمال برخي محدوديت ها مي تواند از بروز مشكلات رفتاري در آينده جلوگيري كند.

۱) وابستگي كودك: كودك در حدود نه ماهگي بسيار به مادر وابسته مي شود و اين به اين دليل است كه او فهميده كه شما شخصي جداي از او هستيد و مي ترسد وقتي او را ترك مي كنيد ديگر بازنگرديد. بهترين راه براي رفع بهانه هاي كودك در آغوش گرفتن و بذل توجه فراوان به او است.وقتي به او اجازه مي دهيد اينگونه به شما وابسته باشد اين بدان معنا نيست كه او را لوس مي كنيد بلكه بنا به گفته دكتر اسپانگين، برعكس مي باشد: شواهدي وجود دارد مبني بر اينكه كودكاني كه والديني خونگرم و صميمي داشته و با آنان در اين سن تماس فيزيكي زيادي برقرار مي كنند بعدها احساس امنيت و اعتماد به نفس بيشتري دارند.

۲ ايجاد برنامه روزانه براي كودك: ايجاد يك برنامه ثابت روزانه براي كودك در اين سن عقيده خوبي است. او را وادار كنيد كه براي خوردن غذا، خوابيدن و بازي وقت هاي خاصي داشته باشد. همچنين با اين كار به او مي فهمانيد كه اين شما هستيد كه او را هدايت مي كنيد.


دوازده ماهگي و بالاتر
وقتي كودك شما يك سالگي را پشت سر گذاشته و خود را مي شناسد ممكن است در اثر برخي رفتارها از سوي شما لوس شود.

۱) بدخلقي و يكدنگي كودك:
گرين پالمر، ۳۳ ساله، مادر جيك پاتر دوماهه مي گويد: «اولين باري كه پسرم شروع به بدخلقي كرد وقتي بود كه مي خواستم او را از پارك ببرم. وقتي با بدخلقي او مواجه شدم دوباره به پارك بازگشتم اما مسأله وقتي بدتر شد كه دوباره خواستم با او از پارك به خانه بازگردم. من اغلب به او اجازه مي دهم اگر مي خواهد بار ديگر حرفش را به كرسي بنشاند. اما بدخلقي او بدتر مي شود. يك قانون طلايي در والدين اين است كه هرگز در مقابل بدخلقي كودك تسليم نشويد. چرا كه او به سرعت مي آموزد كه چگونه به هر آنچه مي خواهد دست يابد. به گفته دكتراسپانگين اگر كودك شما بياموزد كه با ايجاد چنين صحنه اي به خواسته خود مي رسد، وقتي كه او بزرگتر شود هم شما و هم او به مشكل برخواهيد خورد. تسليم نشويد. با اين كار،كودك شما مي فهمد كه با داد و قال به جايي نمي رسد و به مرور منطقي تر با مسائل برخورد مي كند.

۲) كمك به كودك:
وقتي در زندگي سرتان بسيار شلوغ است ممكن است براي راحت كردن خودتان كارهاي كودكتان را اعم از گذاشتن قاشق غذا به دهان او تا پوشاندن كفشش انجام بدهيد. اما بيشتر كودكان دوست دارند خودشان اين كارها را انجام دهند و اگر زمان كوتاهي را براي آموختن اين كارها صرف كنيد بعداً زمان كار بيشتري خواهيد داشت.

۳) هديه دادن به كودك:
هديه دادن مكرر به كودك او را لوس نمي كند اما اين كار به او مي آموزد براي آنها ارزشي قائل نشود. چيزي كه باعث لوس شدن او مي شود، دادن هديه به او براي ترك يك عمل بد است. به گفته دكتر اسپانگين رشوه دادن فقط رفتار بد او را تقويت مي كند. او در آغاز مي خواهد اما دفعه بعد براي آن داد وقال براه مي اندازد

 



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۳۳ ] [ احد احدي ]

گفت‌و‌گو به جاي مشاجره!

همسراني كه مي‌توانند مشكلات خودرا با موفقيت حل كنند، بهترين شانس ادامه يك ازدواج موفق را در پيش دارند.
نتايج برخي تحقيقات حاكي از آن است كه بر خلاف نظر بسياري از همسران، مشكلاتي كه در اوايل ازدواج به وجود مي‌آيند، به مرور زمان نه تنها بهتر نمي‌شوند بلكه بد‌تر هم مي‌شوند.
زن و شوهرها به جاي اينكه بروز اختلافات و در گيري‌ها را نشانه ضعف و نا تواني خود بدانند، بهتر است آنها را به چشم فرصت‌هايي براي ايجاد و تقويت مهارت‌هايي بدانند كه براي ادامه زندگي مشترك خود مي‌توانند به‌كار برند.مقاله زير برخي از مهارت‌هاي ضروري براي تحكيم زندگي خانوادگي را بررسي مي كند.
مشكل اين است كه همسران فرصتي براي يادگيري مهارت‌هاي ارتباطي و حل مسئله ندارند و تعداد كمي هم اين سعادت را داشته‌اند كه در ميان خانواده خود بزرگ شوند. زماني كه زوج‌ها مي‌توانند اين مهارت‌ها را بياموزند، قبل از به وجود آمدن مشكلات است. زن و شوهرها بيشتر علاقه مندند وقتي به مسائل و مشكلات خود بپردازند كه جريان امور در حال بهتر شدن هستند تا بدتر شدن.
علاوه بر اين، بيشتر زوج ها در اوايل ازدواجشان الگو‌هاي رفتاري- واكنشي براي خود مي‌سازند كه مثل پوسته‌اي سخت در آن گرفتار مي‌شوند، الگو‌هايي كه تغيير دادن‌شان بسيار مشكل است، مثل خشم، رنجش، و افسردگي.
دكتر مارك من به‌عنوان روان‌شناس مسائل خانوادگي، پنج جلسه آموزشي با نام برنامه بهبود روابط قبل از ازدواج را طراحي كرده است كه در اين جلسات مهارت‌هاي حل مسئله به زنان و مرداني آموزش داده مي‌شود كه در شرف ازدواج هستند.
وي مي‌گويد:ما به اين زوج‌ها قوانين و محدوديت‌هاي لازم براي ايجاد برخورد‌هاي سازنده را مي‌آموزيم. آخرين نتايج به‌دست آمده از اين تحقيقات نشان مي‌دهد كه آمار طلاق در زوج‌هايي كه طريقه بحث و گفت‌وگوي سازنده را قبل از ازدواج مي‌آموزند، 50 در صد كمتر از زوج‌هايي است كه اين آموزش‌ها را نديده‌اند. همچنين، ميزان خشونت‌هاي فيزيكي در گروه آموزش نديده دو تا سه برابر بيشتر از گروه آموزش ديده است.
در سه سال اخير، ما رك من، آموزش برنامه بحث و گفت‌وگوي سازنده را در منطقه دنور پيشنهاد كرد. اين آموزش نه تنها عشق و علاقه بين همسران را افزايش مي‌دهد، بلكه اثرات مثبتي بر بچه‌ها، اعتماد به نفس و رشد اجتماعي آنها خواهد داشت.
برنامه بهبود روابط قبل از ازدواج، به كودكان توانايي برخورد‌ با اختلافات درروابط و زندگي شخصي را ياد مي‌دهد.نكته مهم اين است كه وجود اختلاف در روابط، عامل مهمي است كه موجب بروز آسيب‌هاي رواني در بزرگسالان و كودكان مي‌شود. به گفته دكتر مارك من، بسياري از آسيب‌هاي رواني افراد در واقع، بيشتر مشكلات ارتباطي هستند تا مشكلات درون رواني. اولين و مهم‌ترين اين مشكلات افسردگي در زنان است.
مطالعات نشان مي‌دهند كه بين افسردگي و مشكلات زناشويي ارتباطي وجود دارد. اين ارتباط ناشي از اثرات مخرب روابط مشكل دار است.


vمهار كردن درگيري‌ها
دكتر مارك من همزمان با ادامه مطالعات، توجه خود را بر جنبه منفي ازدواج متمركز كرده است: مردم غالبا به جنبه‌هاي مثبت ازدواج نگاه مي‌كنند اما آنچه در روابط زناشويي اصل است، توانايي مهار كردن عواطف منفي است. 50-30 در صد زن و شوهرها متأسفانه بد دهن هستند كه بيانگر ضعف آنان در مديريت اختلافات است و اين خشونت وبد دهني نتيجه ناتواني آنها در كنترل كردن احساسات منفي شان است.
وي معتقد است: براي درمان مسائل و مشكلات زندگي مشترك، درمانگر بايد واكنش به اختلافات و درگيري‌هاي دو طرف را در خط اول حمله خود قرار دهد اما نبايد فقط به مهارت‌هاي بحث و گفت‌وگو‌ بسنده كند.اين مهارت‌ها بايد در متن روابط فرا گرفته شوند. بنا به گفته او ازدواج توانايي خاصي در بهر ه‌برداري ازآن مسائلي رادارد كه ريشه در خانواده‌ها دارند.
مردان و زنان در بر خورد با اختلافات خود از شيوه‌هاي كاملا متفاوتي استفاده مي‌كنند و همين شيوه‌ها هستند كه به روابط آنها خدشه وارد مي‌كنند. مردان طفره مي‌روند، زنان مي‌جنگند؛ وهر دو هم بر استفاده از الگو‌هاي رفتاري خود وفادار هستند. در حال حاضر، عده‌اي از محققان بر اين باورند كه مردها اساسا نسبت به زنان در حل و فصل اختلافات، مشكلات بيشتري دارند كه دليلش ريشه در تجارب گذشته، نگرش جنسيتي و به ويژه وضعيت فيزيولوژيكي آنها دارد.
دكتر جان گاتمن، استاد روان‌شناسي در دانشگاه واشينگتن در سياتل معتقد است كه احساس درد در مردان نيز متفاوت است. از نظر وي اندازه گيري مستقيم واكنش‌هاي فيزيكي مردان در روابط خود، تصوير قابل قبول‌ترو معتبرتري از آنچه زوج‌ها در زندگي تجربه مي‌كنند نشان مي‌دهد تا زماني كه فقط از آنها سؤال مي‌شود.
اطلاعات دكتر گاتمن نشان مي‌دهد كه مردان از لحاظ فيزيكي بيشتر بر انگيخته مي‌شوند. به‌عنوان مثال،هنگام درگيري با همسرخود قلبشان تند‌تر مي‌زند، بيشتر عرق مي‌كنند، و بيشتر راه مي‌روند.
اين گونه علائم كه مردان هنگام كشمكش‌هاي عاطفي از خود بروز مي‌دهند بسيار ناخوشايند هستند. در كل، مردان در اين مواقع دست به عقب نشيني مي‌زنند يا به‌اصطلاح كوتاه مي‌آيند، و اين واكنشي است كه گاتمن آن را سنگ اندازي مي‌نامد، روشي كه در آن شنونده ديواري سنگي در برابر گوينده ايجاد مي‌كند؛ عموما حالات و خطوط چهره خود را تغيير نمي‌دهند؛ از نگاه مستقيم به چشم همسرشان خودداري مي‌كنند؛ سر و گردن خود را خشك و جدي نگه مي‌دارند؛ و از دادن پاسخ به شنونده معمولي هم ناتوان هستند.
وقتي مرد از در گير‌شدن طفره مي‌رود، آن وقت است كه روابط آنها قطع مي‌شود. ابتدا، مرد از لحاظ روحي وسپس از لحاظ عاطفي پس مي‌كشد.زن با استفاده از احساسات و عواطف خود مرد را مغلوب مي‌كند. مرد از هر گونه در گيري با وي خودداري مي‌كند. زن سعي مي‌كند با نشان دادن خشم و رنجش شديد خود، مرد را وادارد تا هما ن گونه كه خود رابطه را قطع كرده، خود نيز آغاز گر آن باشد.
بي‌ترديد، اگر زن و شوهر‌ها در همين حد از الگوهاي رفتاري خود بمانند، اميدي به بهبود روابط هست اما اگر زن بخواهد با پس كشيدن خود براي از سر گيري ارتباط با همسرش مقابله به مثل كند، آن وقت است كه متأسفانه مجبور به جدايي مي‌شوند؛ يعني سرنوشت اين زندگي مشترك به وضعيت دو خط موازي دچار مي‌شود كه هرگز به نقطه اشتراكي نمي‌رسند ؛ يعني وضعيتي كه از سر گيري زندگي مشترك گذشته نا ممكن مي‌شود.
مردان براي رفتار گريزانه‌اي كه در پيش مي‌ گيرند، بهاي سنگيني مي‌پردازند، چنين رفتاري متأسفانه هر اميدي به بهبود روابط، برقراري احساس تعلق‌خاطر و صميميت را نا بود مي‌كند.


vبرجسته كردن نقاط مثبت
هنگام يادگيري روش‌هاي بهتر مديريت اختلافات، چه بسا كه وجود مسرت و شادي ضروري باشد.البته سخن گفتن درباره يك ازدواج موفق بسيار است. هر پژوهشي در اين باره نشان مي‌دهد كه عبارات محبت آميزي كه زوج‌ها در روابط خود به‌كار مي‌برند، تأثير بسياري در ايجاد مسرت و رضايت خاطرآنها دارد.
بنا به گفته دكتر گاتمن، اختلافات زناشويي به تنهايي تأثير مخربي بر زندگي مشترك زوج‌ها ندارند، البته اگر همراه با اقدامات مثبتي نظير شوخي، راه حل‌هاي مثبت، توافق، رضايت، همدلي، و گوش دادن فعال غير دفاعي باشد.
در تحقيقي كه در كاسلوز فلوريدا به عمل آمد، از زوج‌هايي كه 25 سال يا بيشتر از ازدواجشان مي‌گذشت، خواستند تا عوامل مؤثر در طولاني بودن ازدواجشان را بيان كنند. 40درصد از اين زوج ها دليل تداوم زندگي مشتركشان را لذت با هم بودن و گرامي داشتن اين با هم بودن، بيان كردند. علاوه بر اين، براين نكته توافق داشتند كه لذت با هم بودن، عامل اصلي زندگي شاد و سعادتمند انه آنهاست.
در ميان اين زوج‌ها فقط تعداد اندكي از زوج‌هاي راضي يا ناراضي، وجود تفريح، شوخي و شيطنت را در وضعيت زندگي مشتركشان دخيل نمي‌دانستند. از ميان عوامل مؤثر در تداوم زندگي مشترك اين زوج‌ها بيان عبارات محبت آميز بود كه به‌عنوان يكي از عوامل اساسي در يك ازدواج موفق ذكر شده بود و در صدر اين فهرست قرار داشت. دكتر گاتمن درباره يافته‌هاي تحقيق خود چنين مي‌گويد: تنها نكته مهم و مثبت همين است، شيفتگي و عشق ؛ زيرا شيفتگي و عشق، پديد آورنده تعهدي هستند كه در موفق بودن ازدواج بسيار نقش دارند.
در دانشگاه ميشيگان، تحقيق گسترده‌اي در دست انجام است. در اين تحقيق كه 6 سال به طول مي‌انجامد و هم اكنون چهار سال از آن سپري شده، 373 زوج شركت دارند. نكات مثبت اين تحقيق را خانم اليزابت دووان، استاد روان‌شناسي و دانشمند محقق در انجمن تحقيق اجتماعي، به روشني ارائه كرده است.
وي دريافت كه تأييد عاطفي يعني انتقال تمايلات محبت آميز ( عاشقانه) به مراتب قوي‌ترين بازگوكننده كيفيت روابط زناشويي است.تأييد عاطفي بي‌قيد و شرط خود از همسر، از طريق ارتباط غيركلامي در سلامت ازدواج اهميت بسيار دارد.
به اعتقاد دكتر دووان، ارتباط غيركلامي در روابط زناشويي تحول چشمگيري به وجود مي‌آورد ؛ چيزي كه تيم وي به آن انطباق يا همسازي مي‌گويد. هر يك از طرفين مي‌كوشد تا همسري دلخواه براي زوجش باشد. دكتر دووان مي‌گويد: اگر مرد احساس كند كه راه و روشي كه در پيش گرفته مورد قبول همسرش است، آنگاه مي‌كوشد تا به همان روش عمل كند.
از تلاش جمعي اين محققان الگويي از ازدواج در حال شكل گيري است كه در آن به ازدواج و روابط زناشويي همچون فرايندي پويا نگريسته مي‌شود، فرايندي كه دست اندر كار ساختن يك واقعيت مشترك است. اختلافات زندگي مشترك، عرصه وسيعي براي ارتباطات زناشويي و تبادل عواطف است.
همه اين كشمكش‌ها و اختلافات مهم‌اند و مي‌توان آنها را فرا گرفت، هرچه زودتر، بهتر. مواردي كه زن و شوهرها موفق به حل وفصل اختلافات نيستند را مي‌توان دوباره طراحي كرد و محققان باليني دقيقا مراقب هستند تا ببينند كجا وچگونه مي‌توانند به زوج‌ها ياري رسانند.



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۳۳ ] [ احد احدي ]

به جاي ..................... بگوييم : .............

********

به جاي پدرم درآمد؛ بگوييم : خيلي راحت نبود
به جاي خسته نباشيد؛ بگوييم : خدا قوت
به جاي دستت درد نكنه ؛ بگوييم : ممنون از محبتت، سلامت باشي
به جاي ببخشيد مزاحمتون شدم؛ بگوييم : از اين كه وقت خود را در اختيار من گذاشتيد متشكرم
به جاي لعنت بر پدر كسي كه اينجا آشغال بريزد ؛ بگوييم: رحمت بر پدر كسي كه اينجا آشغال نمي ريزد
به جاي گرفتارم؛ بگوييم : ‌در فرصت مناسب با شما خواهم بود
به جاي دروغ نگو؛ بگوييم : راست مي گي؟ راستي؟
به جاي خدا بد نده؛ بگوييم : خدا سلامتي بده
به جاي قابل نداره؛ بگوييم : هديه براي شما
به جاي شكست خورده؛ بگوييم : با تجربه
*******
به جاي مگه مشكل داري؛ بگوييم : مگه مسئله اي داري؟
به جاي فقير هستم؛‌بگوييم : ثروت كمي دارم
به جاي بد نيستم؛ بگوييم :‌ خوب هستم
به جاي بدرد من نمي خورد؛ بگوييم : مناسب من نيست
به جاي مشكل دارم؛ بگوييم : مسئله دارم
به جاي جانم به لبم رسيد؛ بگوييم : چندان هم راحت نبود
به جاي فراموش نكني؛ بگوييم : يادت باشه
به جاي داد نزن؛ ‌بگوييم : آرام باش
به جاي من مريض و غمگين نيستم؛‌ بگوييم :‌ من سالم و با نشاط هستم
به جاي غم آخرت باشد؛ بگوييم : شما را در شادي ها ببينم



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۳۲ ] [ احد احدي ]

چرا گاهي اوقات هر چه خدا رو صدا مي زنيم حس مي كنيم صداي ما را نمي شنود مثلا گروهي مي گويند ما فلان دعا را خوانديم و حاجت گرفتيم ولي هر كدام را امتحان كردم جواب نداد. حتي دعاهايي در مورد مسايل غير دنيايي، حتي در رابطه با خود خدا اما دريغ از يك اشاره و يك جواب. من بدم ولي خداي من كه از اين حرفها بزرگتره. اينارو مي دونم ولي علت جواب نگرفتنم را نميدونم؟ حس مي كنم اصلاً صدايم بهش نميرسه كمكم كنيد تا شايد روحيه بگيرم گاهي اوقات از خودم متنفر مي شوم.
 

.: پاسخ:

نكته اصلي پاسخ شما با دقت در اين آيه قرآن روشن مي شود: «بخوانيد مرا تا اجابت كنم شما را .....»[1]
در آيه علاوه بر اين كه دعا از جنبۀ مقدمي و براي رسيدن به مقصود و حاجت، مورد توجه قرار گرفته است (ادعوني استجب لكم)، از جنبۀ ذي المقدمي نيز لحاظ شده است (ان الذين يستكبرون عن عبادتي ...).
يعني؛ دعا هم طلب است و هم مطلوب (چه مستجاب شود و چه نشود، مطلوب است)، هم وسيله است و هم غايت ، هم مقدمه است و هم نتيجه و هدف. و سرّ اصرار و تاكيد روايات هم در همين نكته نهفته است[2].
بعبارت ديگر؛ فلسفه و هدف اولي دعا كردن، خود دعا كردن و زنده نگه داشتن حالت دعا است و اگر كسي توفيق دعا كردن پيدا كرد بايد مطمئن باشد كه مورد عنايت خدا قرار گرفته و در حقيقت خواستۀ اصلي او كه مناجات، سخن گفتن و ارتباط با خدا بوده به دست آمده است اما دريافت خواستۀ مورد نظر، هدفِ در مرتبۀ دوم است كه براي به اجابت رسيدن آن بايد شرايطي را در نظر داشت و رعايت كرد؛ از جمله اينكه:
1. انسان از خدا چيزي را بخواهد كه، حرام نباشد، يا به ضرر ديگران نباشد و يا ...
2. هم چنين دعايي كه در روايات و آيات، سفارش فراوان به آن شده، دعا و درخواست در بارۀ حاجات و حوايج معنوي است. مانند درخواست توفيق براي اطاعت اوامر الاهي و ترك محرمات، و دعا براي جامعۀ اسلامي و مؤمنان و ... .
3. اگر چه آموزه هاي ديني به ما مي گويد در امور كوچك و بزرگ دعا كنيم و در دعا اصرار و پي گيري داشته باشيم، ولي براي تشخيص صلاح و مصلحت در دعا بايد، به اين نكته توجه كرد كه دعا نيز امري قانون مند است، لذا نبايد با قوانين تشريعي و تكويني پروردگار در تعارض باشد.
4. در حصول نتيجه هم نبايد شتاب كرد، و بايد استجابت را از جهت زمان به خدا واگذار نمود، تا آنچه مصلحت است عمل نمايد.
5. از طرفي نيز اموري نظير «ذكر صلوات در ابتدا و انتهاي هر دعا، مراقبت از قلب در برابر وسوسه هاي شيطان، قطع اميد از غير خدا و تنها تكيه نمودن بر او» به استجابت دعا كمك مي كنند.
انساني كه در همۀ امور ذاتاً فقير و محتاج به وجود بي نياز خدا است بدون ترديد، دعا كردن در همه شرايط، در صورت اجابت و يا عدم اجابت آن به نفع انسان است؛ زيرا اگر دعا به زبان استعداد باشد، دست رد به سينۀ سائل نمى‏خورد و دعايش پذيرفته خواهد شد. از آن جهت كه فيض خداوند كامل و فوق كمال است و اگر پذيرنده، استعداد پذيرش فيض را داشته باشد، فيض الهى از خزينه ‏هايى كه پايان ندارد و كمبودى در آنها ايجاد نمى‏شود، بر او افاضه خواهد شد.
چگونه مي توان از درگاه چنين خدايي نااميد و مأيوس شد؟ خداوندي كه نگاه لطف و رحمتش عالم گير است، دعا و مناجات و توبه و بازگشت، را عموميت بخشيده و همۀ انسان ها را به درگاه خويش فراخوانده است. چنانچه مى‏فرمايد: «اى بندگان من كه بر خود ستم و اسراف كرده‏ايد از رحمت خدا نا اميد نشويد».[3]
بعلاوه، صفت يأس و نااميدي از رحمت خدا، از جمله بزرگترين گناه و كفران الهي محسوب شده و موجبات محروميت و هلاكت ابدي انسان را فراهم مي سازد. و باز مى‏فرمايد: «كيست كه نااميد از رحمت خدا شود، مگر گمراهان و اهل ضلالت».[4]
بلكه از بعضى آيات معلوم مى‏شود كه: «مأيوس نمى‏شوند از رحمت خدا مگر كفار.»[5] پس هيچگاه نبايد از توسل و دعا به درگاه الهي نااميد و مأيوس شد.


----------------------------------------
پي نوشتها:
[1] مؤمن، 60؛ "وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتي‏ سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرين" پروردگار شما گفته است: «مرا بخوانيد تا (دعاى) شما را بپذيرم! كسانى كه از عبادت من تكبّر مى‏ورزند به زودى با ذلّت وارد دوزخ مى‏شوند!».‏
[2] براي آگاهي بيشتر، نك: مطهري، مرتضي، بيست گفتار، ص226-237.
[3] «يا عِبادىَ الَّذينَ اسْرَفُوا عَلى انْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ»، زمر: 53.
[4] «وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ الا الضَّالُّونَ»، حجر: 56.
[5] «لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ الا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ»، يوسف: 87.



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۳۲ ] [ احد احدي ]

كليدهاي طلايي برخورد با كودكان

برخي از رفتارهايي كه والدين بايد در مورد فرزندان خود به آن‌ها توجه ويژه‌اي داشته باشند.

۱) به كودك خود برچسب نزنيد. توبچه بي تربيتي هستي و توفهم ودرك نداري، توتوانائي اش را نداري.

۲) او را با كودكان ديگر مقايسه نكنيد. زيرا شرائط كودكان ونيز علائق آنان با هم متفاوت است.

۳) بيش از حد توان او از او انتظار نداشته باشيد. اوكه مثل شما آدم بزرگ نيست كودك است.

۴) از حمايت بيش ازحد كودك خود بپرهيزيد. مثلا به جاي او تصميم نگيريد و به جاي او مشكلاتش را حل نكنيد.

۵) در جائي كه حق با كودك نيست از او حمايت نكنيد وگرنه به كودك خود خيانت كرده و او را از مسير حق منحرف كرده ايد.

۶) از محكو م كردن او در نزد ديگران يعني مردم جامعه دربيرون ونيز دربين فاميل (دائي وعمو ومادر بزرگ وپدر بزرگ ) به ويژه همسالان او اجتناب كنيد.

۷) همه‌ي خواسته‌ها و توقعات فرزند خود مخصوصا خواسته هاي ناحق اورا برآورده نكنيد.

۸) تا حد امكان او را تنبيه بدني نكنيد.

۹) از بكاربردن كلمات توهين‌آميز و سبك پرهيز كنيد.

۱۰) قوانين و مقررات مدرسه را در نزد كودك به تمسخر نگيريد به او مراعات قانون را عملا وزبانا ياد بدهيد.

۱۱) از آموزش‌هاي زودرس و يا ديررس، به ويژه در مسائل جنسي، خودداري كنيد اما در زمان خود حتما اورا از اين امور به نحو صحيح آشنا كنيد.

۱۲) از سركوب نيازهاي كودكان خودداري كنيد. . پاسخ دادن به نيازهاي آنهااستعدادهاي آنها را شكوفا مي كند وبه آنها اعتماد به نفس ميدهد وزمينه سازجلو گيري از انحرافات كودك در آينده ميشود.

۱۳) در برابر كودك از نزاع و درگيري بين خود و همسرتان خودداري كنيد وگرنه كودك همين رفتار را در برخورد با همسرش وفرزندان به ارث خواهد برد.

۱۴) از ياري كردن دائمي كودك در انجام تكاليف درسي او خودداري كنيد وگر نه او را وابسته به خود يا ديگران نموده ايددر آينده او تنبل خواهد بود.
 



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۳۱ ] [ احد احدي ]
[ ۱ ][ ۲ ][ ۳ ][ ۴ ][ ۵ ][ ۶ ][ ۷ ][ ۸ ][ ۹ ][ ۱۰ ][ ۱۱ ][ ۱۲ ][ ۱۳ ][ ۱۴ ][ ۱۵ ][ ۱۶ ][ ۱۷ ][ ۱۸ ]
.: Weblog Themes By 123blog :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
موضوعي ثبت نشده است
نظرسنجی
[#VoteTitle#]
[#VTITLE#]
     نتیجه
لینک های تبادلی
تبادل لینک اتوماتیک
لینک :
خبرنامه
عضویت   لغو عضویت
امکانات وب