كابينت اماده و پيش ساخته نمايشگاهي روشويي اشپزخانه
 
نويسندگان
پيوندهای روزانه
لينكي ثبت نشده است
پنل کاربری
نام کاربری :
پسورد :
عضویت
نام کاربری :
پسورد :
تکرار پسورد:
ایمیل :
نام اصلی :

تهديدات شبكه فارسي 1

فارسي وان

عصر ارتباطات،پيچيدگي تكنولوژي،قدرت،رسانه و....اينها تعابيري است كه دنياي امروز ما را  فرا گرفته و انگار همه چيز حول همين محور، چرخش دارد.زماني بود كه اين حيطه و ملزومات مربوط به آن تنها متوجه قشر خاصي از افراد بود اما اكنون به لطف پيشرفت هاي كثير جامعه بشري خصوصا در زمينه فناوري ارتباطات، توفيق بهره بري از محصولات و متون سريالهاي رنگارنگ جعبه جادويي، نصيب عده زيادي از افراد در اقشار، سنين و فرهنگهاي مختلف شده است.آنچه اخيرا جامعه ما را تحت تاثير قرار داده شبكه اي است به نام فارسي وان. قبل از آنكه بخواهيم درباره محتواي اين شبكه و سريالهاي آن سخني گوييم بهتر است به ماهيت اين شبكه اشاره اي داشته باشيم.

فارسي وان چيست؟

اينطور گفته شده كه شبكه فارسي وان، توسط كمپاني استار متعلق به شركت نيوزكورپريشن اداره مي‌شود، مدتي است كه با پخش سريالهايي با دوبله فارسي ، وارد عرصه فرهنگي ما شده است. فارسي وان پديده اي تازه است كه روندي نسبتا جديد را نسبت به ساير شبكه هاي ماهواره اي در پيش  گرفته است. اين شبكه جديدترين سريالهاي توليد غرب را به زبان فارسي و البته به ضعيف ترين شكل، دوبله كرده و در معرض ديد مخاطبان قرار مي دهد.

جالب اينجاست كه مالك شركت نيوز كورپوريشن، يك يهودي استراليايي به نام رابرت مرداك است.

مرداك در خانواده‌اي استراليايي از طبقه متوسط ولي پرنفوذ و قدرتمند متولد شد. در جواني گرايش‌هاي سياسي چپ داشت و ولاديمير لنين را مي‌ستود.رابرت مرداك درصدد است با اختصاص بودجه اوليه 30 ميليون دلاري، 5 شبكه ديگر را پس از «فارسي 1» راه اندازي كند. وي در سالهاي دهه 1950 ديدارهاي منظمي از كشور آمريكا داشت و نسبت به اين كشور آگاهي زيادي داشت. زماني كه در آكسفورد تحصيل مي‌كرد، با پيچيدگي‌هاي «جنگ سرد» دست‌وپنجه نرم كرد و اذعان مي كرد زمان آن رسيده كه موقعيت آمريكا را به عنوان يك قدرت فائقه جهاني به رسميت بشناسيم.

مرداك فعاليت كاري خود را با مالكيت يك روزنامه كوچك در «ملبورن» استراليا آغاز كرد و درمدت زماني كوتاه، توانست يك امپراتوري رسانه‌اي را پايه‌گذاري كند.وي در سال‌هاي اخير شديدا به صنعت سودآور ماهواره‌اي تلويزيوني علاقه‌مند شده و به‌خصوص در زمينه پوشش زنده رويدادهاي ورزشي مانند مسابقات فوتبال و بسكتبال از اين شبكه‌ها، سرمايه‌گذاري‌هاي مدرن كرده است. اقبال گسترده مردم جهان به چنين برنامه‌هايي ،سود سرشاري را نصيب مرداك كرده است.

فارسي وان

يكي از اين شبكه ها قرار است با پخش برنامه هايي مخصوص رده سني كودكان فعاليت هدفمند و ضد اخلاقي خود را در سطح خردسالان پيش ببرد.در صنعت عظيم و بي مرز ارتباطات، بسياري رابرت مرداك را قماربازي مي دانند كه حدس زدن حركت بعدي‌اش عملاً غيرممكن است. رابرت مرداك صاحب فارسي وان يهودي استراليايي الاصل به سلطان شيطاني رسانه ها معروف است.وي 60 شبكه تلويزيوني به 13 زبان مختلف دارد و از صهيونيست هاي قدرتمند دنيا به شمار مي رود.

فارسي وان چه مي گويد؟

دقت و توجه به اين سوال كه در واقع فارسي وان به دنبال بيان چه مفهوم  و محتوايي به مخاطبان خويش است، قابل تامل و بررسي است. با نگاهي از منظر مطالعات فرهنگي مي توان اينطور بان كرد كه محتواي متون سريالهاي فارسي وان در پي القاء يك ايدئولوژي به مخاطبان ايراني است. ايدئولوژي كه در مدت زماني نه چندان طولاني قادر است دودمان خانواده ايراني را بر باد دهد.

آنچه مخاطب فارسي وان مي بيند مجموعه اي از ايماژها و تصاويري است كه در پي بازنمايي يكسري از هنجارها و عادي سازي برخي هنجارهاي ديگر مي باشد.به عنوان مثال خانواده براي جامعه ايراني يك ساخت اجتماعي بسيار مهم است كه در عين حال كوچكترين واحد اجتماعي محسوب مي شود. خانواده داراي ارزش هاي بسياري مي باشد كه حفظ اين ارزش ها موجب سلامتي و كيان خانواده و البته جامعه است.

به نظر مي رسد اولين چيزي كه در اغلب موارد براي از بين بردن ارزشها، هدف قرار مي گيرد، نهاد خانواده است. چرا كه مشخص شده تغيير در ساختار خانواده،جايگاهها و وظايف اعضاي خانواده است كه منجر به تغيير در ساير اركان اجتماعي مي شود. پس چندان بعيد نيست كه محصولات غربي با محتوايي از پيش تعيين شده، به زبان فارسي برگردانده شوند و با كيفيت تصويري بالا بر روي شبكه هاي ماهواره اي فرستاده شوند تا هر ايراني حتي در روستايي دور افتاده در سرزمين ما، توفيق بهره بردن از اين نوع برنامه ها را داشته باشد.

محتواي موجود در سريالهاي شبكه فارسي وان به ترويج خانواده هاي بي سامان و لجام گسيخته، ترويج و عادي سازي خيانت خانوادگي، بي اهميت جلوه دادن احترام به والدين، عادي جلوه دادن رابطه خارج از ازدواج، هويت زدايي از مفهوم خانواده به عنوان كوچكترين واحد اجتماعي مستقل و موثر، عادي جلوه دادن سقط جنين براي دختران، تعصب زدايي از كانون خانواده و ترويج بي تفاوتي نسبت به حريم خانواده، ترويج مفهوم زندگي با ديگران به جاي ازدواج، ترويج فمينيسم، مخدوش كردن رابطه فرزندان در خانواده، ترويج خشونت در ميان جوانان و نوجوانان از طريق پخش موزيك ويدئوهاي خاص و پي ريزي و ايجاد آمادگي ذهني تفكر شيطان پرستي در نوجوانان و جوانان ، مي پردازد

قهرمان هاي سريال هاي فارسي وان اغلب زناني هستند كه يا در حال خيانت به زندگي خود و ديگران هستند و يا افراد ديگري در زندگي به آن ها خيانت مي كنند. در ادامه اينطور نشان داده مي شود كه اينان به دنبال راههايي هستند تا خود را از باتلاقي كه در آن در حال غرق شدن مي باشند، نجات دهند. آنچه مورد نظر است اينكه روش هايي كه در اين راستا به تصوير كشيده مي شوند هيچ تناسبي با فرهنگ و اعتقادات ديني و مذهبي ما ندارند.

فارسي وان

بر اين اساس مي توان به الگوي فكري انتخاب كنندگان سريال هاي اين شبكه فارسي زبان دست يافت و با قاطعيت به اين باور رسيد كه تيرانداز چابك دست شبكه، اين بار بنيان جامعه فارسي زبان، يعني خانواده را نشانه رفته است. (به نقل از وبلاگ روابط عمومي)

تجربه نشان داده است كه ديدن يك معنا و مضمون از تلويزيون در مدت زماني مشخص مي تواند تاثيرات بسياري را بر اذهان باقي گذارد. اين تاثيرات در بيشتر مواقع به طور ناخودآگاه صورت مي گيرند و اتفاقا بر ناخودآگاه ذهن افراد اثر مي گذارند. به اين ترتيب ارزشهاي تغيير يافته در ذهن افراد، به تدريج در عملكرد و زندگي و فردي و اجتماعي آنان هويدا مي شود.

با توجه مطالب مذكور مي توان اينطور بيان كرد كه آينده نظام خانواده در جامعه ما با حضور چنين شبكه ها و برنامه ها، به كجا خواهد رسيد؟

آنچه مسلم است اين كه در برابرچنين هجوم سازمان دهي شده فرهنگي، اعلام ممنوعيت هاي پي در پي ،تعيين مجازات و جريمه و در نهايت جمع كردن ديش هاي ماهواره اي از روي پشت بام ها، آن چنان كه بايد پاسخگوي مناسبي نخواهد بود. بهتر آنست كه ،سازمان هايي كه رسالت غني سازي و سالم سازي فرهنگ را بر دوش دارند و همچنين صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي كه در رأس هرم قرار گرفته اند، تا هنوز فرصت باقي است و زمان جبران از دست نرفته، در انديشه تدبير باشند.



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۴۷ ] [ احد احدي ]

گوش سنگين
مردي متوجه شد كه گوش همسرش سنگين شده و شنوائيش كم شده است. به نظرش رسيد كه همسرش بايد سمعك بگذارد ولي نميدانست اين موضوع را چگونه با او در ميان بگذارد. بدين خاطر، نزد دكتر خانوادگيشان رفت و مشكل را با او در ميان گذاشت.دكتر گفت: «براي اين كه بتواني دقيقتر به من بگويي كه ميزان ناشنوايي همسرت چقدر است آزمايش ساده اي وجود دارد. ابتدا در فاصله ٤ متري او بايست و با صداي معمولي مطلبي را به او بگو. اگر نشنيد همين كار را در فاصله ٣ متري تكرار كن. بعد در ٢ متري و به همين ترتيب تا بالاخره جواب دهد. اين كار را انجام بده و جوابش را به من بگو.»آن شب، همسر آن مرد در آشپزخانه سرگرم تهيه شام بود و خود او در اتاق تلويزيون نشسته بود. مرد به خودش گفت الان فاصله ما حدود ٤ متر است. بگذار امتحان كنم. سپس با صداي معمولي از همسرش پرسيد: «عزيزم شام چي داريم؟»جوابي نشنيد. بعد بلند شد و يك متر جلوتر به سمت آشپزخانه رفت و دوباره پرسيد: «عزيزم شام چي داريم؟»باز هم پاسخي نيامد. باز هم جلوتر رفت و از وسط هال كه تقريباً ٢ متر با آشپزخانه و همسرش فاصله داشت گفت: «عزيزم شام چي داريم؟»باز هم جوابي نشنيد . باز هم جلوتر رفت و به در آشپزخانه رسيد. سوالش راتكرار كرد و باز هم جوابي نيامد.اين بار جلوتر رفت و درست از پشت سر همسرش گفت: «عزيزم شام چي داريم؟» زنش گفت: «مگه كري؟ براي پنجمين بار ميگم: خوراك مرغ !!!»



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۴۶ ] [ احد احدي ]

از ميان ضرب المثل هاي ملل مختلف و همچنين سخنان شخصيت هاي بزرگ جهان پيرامون ازدواج مواردي جالبي را براي شما دوستان انتخاب كرده ايم. بسياري از اين عبارت ها جنبه شوخي و مزاح دارد اما تعداد ديگري از آنها شايد وصف حال من و شما باشد! همين طور قسمت ديگري از اين گفته ها مي تواند براي عده اي حكم كليد راهنما را داشته باشد ...

ازدواج مثل يك هندوانه است كه گاهي خوب مي شود و گاهي هم بسيار بد. (ضرب المثل اسپانيايي)

اگر خواستي اختيار شوهرت را در دست بگيري اختيار شكمش را در دست بگير. (ضرب المثل اسپانيايي)

ازدواج، زودش اشتباهي بزرگ و ديرش اشتباه بزرگتري است. (ضرب المثل فرانسوي)

زن و شوهر اگر يكديگر را بخواهند در كلبه ي خرابه هم زندگي مي كنند. (ضرب المثل آلماني)

دو نوع زن وجود دارد؛ با يكي ثروتمند مي شوي و با ديگري فقير. (ضرب المثل ايتاليايي)

با قرض اگر داماد شدي با خنده خداحافظي كن. (ضرب المثل آلماني)

دوام ازدواج يك قسمت روي محبت است و نُه قسمتش روي گذشت از خطا. (ضرب المثل اسكاتلندي)

زناشويي غصه هاي خيالي و موهوم را به غصه نقد و موجود تبديل مي كند. (ضرب المثل آلماني)

هيچ زني در راه رضاي خدا با مرد ازدواج نمي كند. (ضرب المثل اسكاتلندي)

هنگام ازدواج بيشتر با گوش هايت مشورت كن تا با چشم هايت. (ضرب المثل آلماني)

مردي كه به خاطر "پول" زن مي گيرد، به نوكري مي رود. (ضرب المثل فرانسوي)

لياقت داماد، به قدرت بازوي اوست. (ضرب المثل چيني)

زني سعادتمند است كه مطيع "شوهر" باشد. (ضرب المثل يوناني)

زن عاقل با داماد "بي پول" خوب مي سازد. (ضرب المثل انگليسي)

زن مطيع فرمانرواي قلب شوهر است. (ضرب المثل انگليسي)

داماد زشت و با شخصيت به از داماد خوش صورت و بي لياقت. (ضرب المثل لهستاني)

دختر عاقل، جوان فقير را به پيرمرد ثروتمند ترجيح مي دهد. (ضرب المثل ايتاليايي)

داماد كه نشدي از يك شب شادماني و عمري بد اخلاقي محروم گشته اي. (ضرب المثل فرانسوي)

در موقع خريد پارچه حاشيه آن را خوب نگاه كن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقيق كن. (ضرب المثل آذربايجاني)

براي يافتن زن مي ارزد كه يك كفش بيشتر پاره كني. (ضرب المثل چيني)

تاك را از خاك خوب و دختر را از مادر خوب و اصيل انتخاب كن. (ضرب المثل چيني)

اگر زني خواست كه تو به خاطر پول همسرش شوي با او ازدواج كن اما پولت را از او دور نگه دار. (ضرب المثل تركي)

ازدواج كنيد، به هر وسيله اي كه مي توانيد. زيرا اگر زن خوبي گيرتان آمد بسيار خوشبخت خواهيد شد و اگر گرفتار يك همسر بد شويد فيلسوف بزرگي مي شويد. (سقراط)

ازدواج قرارداد دو نفره اي است كه در همه دنيا اعتبار دارد. (مارك تواين)

ازدواج مجموعه اي از مزه هاست هم تلخي و شوري دارد. هم تندي و ترشي و شيريني و بي مزگي. (ولتر)

تا ازدواج نكرده اي نمي تواني درباره آن اظهار نظر كني. (شارل بودلر)

هيچ چيز غرور مرد را به اندازه ي شادي همسرش بالا نمي برد، چون هميشه آن را مربوط به خودش مي داند. (جانسون)

زن ترجيح مي دهد با مردي ازدواج كند كه زندگي خوبي نداشته باشد، اما نمي تواند مردي را كه شنونده خوبي نيست، تحمل كند. (كينهابارد)

اصل و نسب مرد وقتي مشخص مي شود كه آنها بر سر مسائل كوچك با هم مشكل پيدا مي كنند. (شاو)

وقتي براي عروسي ات خيلي هزينه كني، مهمان هايت را يك شب خوشحال مي كني و خودت را عمري ناراحت! (روزنامه نگار ايرلندي)

ازدواج بيشتر از رفتن به جنگ "شجاعت" مي خواهد. (كريستين)

تا يك سال بعد از ازدواج، مرد و زن زشتي هاي يكديگر را نمي بينند. (اسمايلز)

پيش از ازدواج چشم هايتان را باز كنيد و بعد از ازدواج آنها را روي هم بگذاريد. (فرانكلين)

ازدواج پيوندي است كه از درختي به درخت ديگر بزنند، اگر خوب گرفت هر دو "زنده" مي شوند و اگر "بد" شد هر دو مي ميرند. (كريستوفر مورن)

من تنها با مردي ازدواج مي كنم كه عتيقه شناس باشد تا هر چه پيرتر شدم، براي او عزيزتر باشم. (آگاتا كريستي)

هر چه متأهلان بيشتر شوند، جنايت ها كمتر خواهد شد. (ولتر)

انتخاب پدر و مادر دست خود انسان نيست، ولي مي توانيم مادر شوهر و مادر زنمان را خودمان انتخاب كنيم. (خانم پرل باك)

با زني ازدواج كنيد كه اگر "مرد" بود ، بهترين دوست شما مي شد. (بردون)

با همسر خود مثل يك كتاب رفتار كنيد و فصل هاي خسته كننده او را اصلاً نخوانيد. (سوني اسمارت)

براي يك زندگي سعادتمندانه، مرد بايد "كر" باشد و زن "لال". (سروانتس)

ازدواج عبارتست از سه هفته آشنايي، سه ماه عاشقي، سه سال جنگ و سي سال تحمل! (تن)

شوهر "مغز" خانه است و زن "قلب" آن. (سيريوس)

عشق، سپيده دم ازدواج است و ازدواج شامگاه عشق. (بالزاك)

قبل از ازدواج درباره تربيت اطفال شش نظريه داشتم، اما حالا شش فرزند دارم و داراي هيچ نظريه اي نيستم. (لرد لوچستر)

مرداني كه مي كوشند زن ها را درك كنند، فقط موفق مي شوند با آنها ازدواج كنند. (بن بيكر)

با ازدواج، مرد روي گذشته اش خط مي كشد و زن روي آينده اش. (سينكالويس)

خوشحالي هاي واقعي بعد از ازدواج به دست مي آيد. (پاستور)

قبل از رفتن به جنگ يكي دو بار و پيش از رفتن به خواستگاري سه بار براي خودت دعا كن. (يك دانشمند لهستاني)

ازدواج مقدس ترين قراردادها محسوب مي شود. (ماري آمپر)

ازدواج مثل اجراي يك نقشه جنگي است كه اگر در آن فقط يك اشتباه صورت بگيرد جبرانش غير ممكن خواهد بود. (بورنز)

ازدواجي كه به خاطر پول صورت گيرد، براي پول هم از بين مي رود. (رولاند)

ازدواج كردن و ازدواج نكردن هر دو موجب پشيماني است. (سقراط)

ازدواج پديده اي است براي تكامل مرد. (سانسكريت)

ازدواج هميشه به عشق پايان داده است. (ناپلئون)

مطيع مرد باشيد تا او شما را بپرستد. (كارول بيكر)

خانه بدون زن، گورستان است. (بالزاك)

تنها علاج عشق، ازدواج است. (آرت بوخوالد)



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۴۶ ] [ احد احدي ]
 

 چگونه مي توانم اعتماد به نفس خود را افزايش دهم ؟

در جمع نمي توانم راحت باشم ؟

اعتماد به نفس به عنوان يكي از مؤلفه هاي اساسي موفقيت انسان است. اعتماد به نفس كليد سلامت روان هر شخصي است و افرادي كه اعتماد به نفس بالا دارند از زندگي خود رضايت داشته و با تعيين هدف براي زندگي خويش با مشكلات كنار مي آيند. هم چنين از رابطه سالم و قوي با ديگران برخوردار هستند بطور كلي موفقيت انسان در تمامي عرصه هاي زندگي در گرو داشتن اعتماد به نفس قوي مي باشد. اعتماد به نفس يعني اعتماد و اطمينان به توانمندي هاي خودمان و هم چنين بكارگيري اين توانايي ها در عرصه هاي مختلف زندگي. براي كسب اعتماد به نفس نمي توان از يك زاويه نگاه كرد، عوامل متعدد در شرايط مشخصي دست به دست هم مي دهند تا انسان موفق به كسب اعتماد به نفس شود. بدين معنا شناخت عوامل مؤثر در كسب اعتماد به نفس ما را بر آن مي دارد تا در اين مسير حركت كنيم قطعاً همه انسانهاي فهيم وآگاه مجدانه تلاش مي كنند تا هر روز نسبت به روز قبل در مسير رشد حركت كنند و تلاش مي كنند كه اعتماد به نفس قوي داشته باشند اما براي كسب اعتماد به نفس لازم است به موارد ذيل توجه داشته باشيد:
1. سلامت جسمي: تغذيه سالم، استراحت ،نظافت، بهداشت، ورزش و تفريح، تنفس عميق و در نهايت سلامت جسمي باعث بوجود آمدن اعتماد به نفس مي شود.
2. سلامت روحي: ويژگي هاي مثبت خود را در نظر آوريد و يا حتي روي يك برگه كاغذ يادداشت نماييد و براي هر كار مثبتي كه انجام مي دهيد خود را تشويق كنيد و بطور كلي ذهن مثبت داشته باشيد. مسئوليت پذير باشيد و خود را به ديگران وابسته نكنيد و سعي كنيد اضطراب و نگراني را از خود دور كنيد.
3. سلامت معنوي: ارتباط با خداوند، حفظ ارزشهاي معنوي، توجه به نعمتهايي كه خداوند به شما داده است و توكل به خداوند.
4. سلامت اخلاقي: هميشه لبخند بر لب داشته باشيد،كسي را تحقير نكنيد، به ديگران عشق بورزيد، و كينه كسي را در دل نداشته باشيد، احساس شايستگي كنيد، به موقع به دوستان و آشنايان تبريك و تسليت بگوييد و با خانواده خود مهربان باشيد.
5. سلامت اجرايي: داراي هدف و برنامه در زندگي خود باشيد و اهداف زندگي روزانه خود را تقسيم بندي كنيد. براي انجام آن زمان مشخصي را قرار دهيد و با گام هاي كوچك و برنامه ريزي شده بسوي هدف حركت كنيد. رسيدن به اهداف كوچك و كسب موفقيت در زندگي موجب احساس تسلط به زندگي و اعتماد به نفس شما مي شود.
6. كسب اعتماد به نفس مستلزم تمرين است مثلاً بايد تمرين كنيد كه اگر با حرفي مخالف هستيد نظر خود را اعلام كنيد. مي توانيد از قبل در خودتان به تنهايي تمرين كنيد مثلاً فكر كنيد مي خواهيد در برابر دوست يا همسايه و هر فرد ديگري نظر خود را اعلام كنيد مي توانيد جلوي آينه برويد و تمرين كنيد و بعد در حضور ديگران نظر بدهيد، اجازه ندهيد ديگران حق شما را زائل كنند مثلاً در صف جلوي شما بايستند و غيره (البته همانگونه كه ذكر شد اين كار به تمرين نياز دارد) پس قاطعانه نظر خود را بگوييد. در هنگام نشستن يا راه رفتن و يا حضور در مجالس حالت خوبي به خودتان بگيريد. به سر و وضع ظاهري خود اهميت بدهيد. هميشه در كيف خودتان پول داشته باشيد. سعي كنيد اطلاعات عمومي و تخصصي خود را بالا ببريد. در پي كسب هنر مورد علاقه خود باشيد. كتاب مطالعه كنيد. طبق برنامه رفتار كنيد مثلاً براي هر روز خود برنامه داشته باشيد و خود را ملزم به اجراي برنامه كنيد. ثبات در فكر و تصميم داشته باشيد. در زندگي خود نظم قاطعانه داشته باشيد و مطمئن باشيد با رعايت اين موارد و با تمرين و تكرار در جهت تقويت اعتماد به نفس خود گام مؤثري برداشته ايد.

هم چنين مطالعه كتابهاي زير توصيه مي شود:

1. اعتماد به نفس در 10 روز، نوشته ي  م.حورايي

2. راز شاد زيستن، مترجم وحيد افضلي زاده

 3. كليدهاي طلايي موفقيت، حسين پور آقايي.



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۴۵ ] [ احد احدي ]
پــروانه و پيــله

مردي شاخه اي را كه يك پيله پروانه در آن انتظار تولد را مي كشيد، پيدا كرد و با خود به خانه برد   يك روز سوراخ كوچكي در پيله پروانه ظاهر گشت
او نشست و ساعتهاي متمادي به تلاش غريزي بدن پروانه گرداگرد آن روزنه كوچك را تماشا كرد

به نظر مي رسيد كه تولد پروانه خارج از تواناييش ميباشد و با كوشش و تقلاي فراوان تنها توانست قسمتي از بدن خود را از آن سوراخ كوچك بيرون بكشد
پس از مدتي اينگونه تصور مي شد كه آن پروانه هيچ حركتي نمي كند و ديگر نمي تواند ادامه دهد و انگار هرگونه حركتي متوقف شد ...

بنابراين مرد تصميم گرفت كاري كند تا شايد به پروانه كمكي كرده باشد !
او يك قيچي برداشت و با دقت بسيار شروع به بريدن بقاياي پيله كرد
بعد از اين كار پروانه به راحتي از سوراخ پيله اي كه توسط مرد بزرگتر شده بود بيرون آمد

اما چيزهايي عجيب بود!
پروانه بدني متورم اما كوچك با دوبال چروكيده و ناتوان داشت
مرد همچنان منتظر ماند و با نگراني پروانه را تماشا ميكرد
او انتظار داشت بالهاي پروانه بزرگ و پهن شود تا بتواند اين بدن چاق را در پرواز تحمل كند
اما هرگز چنين اتفاقي نيفتاد !

زيرا؛ در حقيقت پروانه مابقي عمر خود را به خزيدن به اطراف با بالهاي چروكيده و تن ورم كرده گذراند و از آنجا كه از تجديد قوا براي دوره زندگيش ناتوان بود هرگز قادر به پرواز نبود !
آنچه اين مرد با مهرباني و شتاب خود انجام داد سبب اين اتفاق بود.

گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org


سوراخ كوچكي كه در پيله وجود داشت حكمت خداوند متعال بود و تنيدن پيله و تلاش پروانه براي خلاصي از آن روشي است كه طبيعت براي جاري ساختن مايع موجود در بدن پروانه به بالهايش در نظر گرفته است تا بدينوسيله پروانه بتواند زماني كه از پيله خلاصي يافت، به پرواز در آيد.

و جالبتر اينكه خدا محدوديت را براي پيله و تلاش براي خروج را براي پروانه بوجود آورده است.
بدينصورت كه در زمان خروج از پيله مايع خاصي از بدنش به شريان هاي ظريف بالهايش ترشح مي شود و او را قادر به پرواز مي كند ...

بعضي اوقات تلاش و كوشش و تحمل مقداري سختي در مقابله با مشكلات زندگي دقيقا همان چيزي است كه ما به آن نياز داريم.
اگر خداوند اين قدرت را به ما مي داد كه براحتي و بدون هيچ مانعي به اهداف خود برسيم و بدون هيچ ستيز و تقلايي آرزوهايمان را تحقق بخشيم شايد چنين توانايي و اراده اي كه اكنون داريم نداشتيم.
اگر عبور از جريان زندگي بدون مواجه شدن با موانع مختلف صورت مي گرفت، ما بي تحرك و ضعيف مي مانديم و پرواز را كه همانا دستيابي به اهداف متعالي انسانيت است را هرگز تجربه نمي كرديم ...


تجربه!
تجربه چيزيست كه بسادگي بدست نمي آيد، مگر درست بعد از زماني كه به آن محتاجي!



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۴۵ ] [ احد احدي ]

گام به گام براي آمادگي در امتحانات

 آمادگي و تمرين مداوم تنها راه درست كسب مهارت از جمله كسب مهارت براي شركت در امتحان است.

آماده شدن براي امتحان

1- از معلم خود بپرسيد از چه مطالبي امتحان مي گيرد

2- از معلم بپرسيد كه شكل امتحان چگونه است(تشريحي/چند گزينه ايي ويا .....)

3- در روزها وهفته هاي قبل از امتحان به اشاره ها وتاكيد هاي معلم  توجه كنيد ونكته هاي مهم را مشخص وعلامت گذاري كنيد

4- براي روزهاي امتحانا ت خود با توجه به زمانهايي كه براي هر درسي در اختيار داريد برنامه ايي قابل اجرا طرح كنيد(طبق پيام شماره 1مشاور)

5- كار كردن با نمونه سوالات امتحاني سالهاي قبل مفيد فايده است.

قبل از شروع امتحانات

1- درسهاي نخوانده را مطالعه كنيد وازخلاصه نويسي هاي خود كمك بگيريد

2- ياد داشت هاي قبلي را با دقت بخوانيد وبا استفاده از ياداشتهاي همكلاسي خود مطالب نوشته نشده را بنويسيد وآنهارابامطالب كتاب مقايسه كنيد

3- نكته هاي مهم را بخوانيد اگر ابهامي وجود دارد با معلم در ميان بگذاريد.

4- نتيجه وبرگه آزمون هاي قبلي رامورد بازبيني قراردهيد

5- با دانش آموزاني كه قبلا در امتحانات مشابه شركت كرداند مشورت كنيد

6- خود راجاي معلم قرار دهيد وسوالات امتحاني را حد س بزنيد

توصيه هاي شب امتحان

1- اگر قبل ازامتحان به موضوعي بر خورد كرديد كه بلد نبوديد ناراحت نشويد خوشحال باشيد كه قبل ازامتحان متوجه آن شديد ومي توانيد آنراياد بگيريد

2- خانواده هاي محترم رفت وآمد هاي زياد وغير ضروري وحضوردر مهماني ها ومكان شلوع وديدن تلويزيون و..... راكنترل كنند

( اين عوامل موجب حواس پرتي/ تشويش خاطر/اضطراب ميشود)

3- غذا هاي فسفر دار ولبنيات وميوه جات وسبزيجات رادر دستور غذايي قرار دهيد 

توصيه هاي صبح امتحان

1- پس ازبيدارشدن ونماز خواندن ديگر نخوابيد وتا هنگام امتحان هيچ مطالعه ايي خارج ازموصوع نداشته باشيد

2- در صورتي كه تمايل به مطالعه درس امتحاني خودداشتيد مروري سطحي به مطالب وخلاصه هايتان داشته باشيد

3- تاخيرحضوردر جلسه امتحان استرس واضطراب بوجود مي آورد پيش از موعد كمي زود تر حركت كنيد

4- حتما صبحانه بخوريد (صبحانه شما نبايد چرب بلكه بايد شيرين باشد ميوه وآب ميوه بسيار مفيد است)

5- تا آنجا كه مي توانيد از دانش آموزاني كه دور هم تجمع نموده اند وسوالاتي را مطرح ودنبال جواب هستند پرهيز كنيد(يك سوال مبهم نظم اطلاعاتي شما را بهم مي زند)

6- خود را براي پاسخ گويي به هر سوالي آماده كنيد اما انتظار نداشته باشيد به صد درصد سوالات جواب دهيد.( پاسخ ندادن به يك سوال در شروع امتحان  باعث درهم ريختن ثبات فكري شما مي شود  واضطراب ايحاد مي كند)

توصيه هاي هنگام امتحان

دقايق اوليه امتحان ميتواند تنش واسترس زيادي ايجاد كند براي شروعي آرام ومطمن توصيه هاي زيررا مد نظر داشته باشيد

1- قبل از هر ا قدامي ببينيد كه ورقه متعلق به شما باشد(شماره رديف وشماره دانش آموزي)

2- برگه امتحاني را بررسي كنيد( تعداد  صفحات/تعداد سوالات)

3- وقت امتحان را به تعداد سوالات تقسيم كنيد با توجه به در اختيار داشتن زمان مرور و بررسي (مثال)

امتحاني با 15 سوال و90 دقيقه زمان پاسخ گويي

15*5 = 75

15 دقيقه وقت را به سوالات بدون پاسخ ويا كمي سخت تر وبررسي كلي اختصاص دهيد

4- سوالات امتحاني را با دقت بخوانيد و زيركلمات كليدي وآنچه از شما خواسته شده را خط بكشيد(تعداد پاسخ ها در هر سوال)

5- به بارم بندي توجه كنيد ودر جواب دادن به سوالات از آن كمك بگيريد(مثال)

بارم 75/. با سه جواب 25/.

6- وقتي جواب سوالي را نمي دانيد اما فكر مي كنيد كه آنرا بلديدولي به خاطر نداريد روي يك چك نويس هر آنچه در باره آن سوال به ذهنتان مي آيد يادداشت كنيد

7- هر از گاهي يك دقيقه استراحت كنيد وبا يك شكلات يا يك شيريني از خود پذيرايي كنيد

8- به كساني كه ورقه خود را زود تحويل مي دهند توجه نكنيد شما  شيوه خود را دنبال كنيد

9- در پايان خط خوردگي ها رالاك بگيريد وتميز كاري كنيد

10- نكته اول وآخر اينكه اميد را از دست ندهيد وبدانيد خداوند هميشه پشت وپناه  ما مي باشد بشرط تلاش وكوشش



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۴۴ ] [ احد احدي ]

داستان من از زمان تولّدم شروع مي شود. تنها فرزند خانواده بودم؛ سخت فقير بوديم و تهيدست و هيچگاه غذا به اندازه كافي نداشتيم. روزي قدري برنج به دست آورديم تا رفع گرسنگي كنيم. مادرم سهم خودش را هم به من داد، يعني از بشقاب خودش به درون بشقاب من ريخت و گفت،: "فرزندم برنج بخور، من گرسنه نيستم." و اين اوّلين دروغي بود كه به من گفت.

زمان گذشت و قدري بزرگتر شدم. مادرم كارهاي منزل را تمام مي
كرد و بعد براي صيد ماهي به نهر كوچكي كه در كنار منزلمان بود مي‏رفت. مادرم دوست داشت من ماهي بخورم تا رشد و نموّ خوبي داشته باشم. يك دفعه توانست به فضل خداوند دو ماهي صيد كند. به سرعت به خانه بازگشت و غذا را آماده كرد و دو ماهي را جلوي من گذاشت. شروع به خوردن ماهي كردم و اوّلي را تدريجاً خوردم.

مادرم ذرّات گوشتي را كه به استخوان و تيغ ماهي چسبيده بود جدا مي
كرد و ميخورد؛ دلم شاد بود كه او هم مشغول خوردن است. ماهي دوم را جلوي او گذاشتم تا ميل كند. امّا آن را فوراً به من برگرداند و گفت: "بخور فرزندم؛ اين ماهي را هم بخور؛ مگر نمي داني كه من ماهي دوست ندارم؟"و اين دروغ دومي بود كه مادرم به من گفت.

قدري بزرگتر شدم و ناچار بايد به مدرسه مي
رفتم و آه در بساط نداشتيم كه وسايل درس و مدرسه بخريم. مادرم به بازار رفت و با لباسفروشي به توافق رسيد كه قدري لباس بگيرد و به در منازل مراجعه كرده به خانمها بفروشد و در ازاء آن مبلغي دستمزد بگيرد.

شبي از شب
هاي زمستان، باران مي‏باريد. مادرم دير كرده بود و من در منزل منتظرش بودم. از منزل خارج شدم و در خيابانهاي مجاور به جستجو پرداختم و ديدم اجناس را روي دست دارد و به در منازل مراجعه ميكند. ندا در دادم كه، "مادر بيا به منزل برگرديم؛ ديروقت است و هوا سرد. بقيه كارها را بگذار براي فردا صبح."لبخندي زد و گفت: "پسرم، خسته نيستم." و اين دفعه سومي بود كه مادرم به من دروغ گفت.

به روز آخر سال رسيديم و مدرسه به اتمام مي
رسيد. اصرار كردم كه مادرم با من بيايد. من وارد مدرسه شدم و او بيرون، زير آفتاب سوزان، منتظرم ايستاد. موقعي كه زنگ خورد و امتحان به پايان رسيد، از مدرسه خارج شدم. مرا در آغوش گرفت و بشارت توفيق از سوي خداوند تعالي داد. در دستش ليواني شربت ديدم كه خريده بود كه من موقع خروج بنوشم. از بس تشنه بودم لاجرعه سر كشيدم تا سيراب شدم. مادرم مرا در بغل گرفته بود و "نوش جان، گواراي وجود" مي‏گفت. نگاهم به صورتش افتاد ديدم سخت عرق كرده؛ فوراً ليوان شربت را به سويش گرفتم و گفتم، "مادر بنوش." گفت: "پسرم، تو بنوش، من تشنه نيستم." و اين چهارمين دروغي بود كه مادرم به من گفت.

بعد از درگذشت پدرم، تأمين معاش به عهده مادرم بود؛ بيوه
زني كه تمامي مسئوليت منزل بر شانه ي او قرار گرفت. مي‏بايستي تمامي نيازها را برآورده كند. زندگي سخت دشوار شد و ما اكثراً گرسنه بوديم. عموي من مرد خوبي بود و منزلش نزديك منزل ما. غذاي بخور و نميري برايمان مي‏فرستاد. وقتي مشاهده كرد كه وضعيت ما روز به روز بدتر مي‏شود، به مادرم نصيحت كرد كه با مردي ازدواج كند كه بتواند به ما رسيدگي نمايد، چه كه مادرم هنوز جوان بود. امّا مادرم زير بار ازدواج نرفت و گفت: "من نيازي به محبّت كسي ندارم..." و اين پنجمين دروغ او بود.

درس من تمام شد و از مدرسه فارغ
التّحصيل شدم. بر اين باور بودم كه حالا وقت آن است كه مادرم استراحت كند و مسئوليت منزل و تأمين معاش را به من واگذار نمايد. سلامتش هم به خطر افتاده بود و ديگر نمي‏توانست به در منازل مراجعه كند. پس صبح زود سبزيهاي مختلف مي‏خريد و فرشي در خيابان مي‏انداخت و مي‏فروخت. وقتي به او گفتم كه اين كار را ترك كند كه ديگر وظيفه ي من بداند كه تأمين معاش كنم. قبول نكرد و گفت: "پسرم مالت را از بهر خويش نگه دار؛ من به اندازهء كافي درآمد دارم." و اين ششمين دروغي بود كه به من گفت.

درسم را تمام كردم و وكيل شدم. ارتقاء رتبه يافتم. يك شركت آلماني مرا به خدمت گرفت. وضعيتم بهتر شد و به معاونت رئيس رسيدم. احساس كردم خوشبختي به من روي كرده است. در رؤياهايم آغازي جديد را مي‏ديدم و زندگي بديعي كه سراسر خوشبختي بود. به سفرها مي‏رفتم .با مادرم تماس گرفتم و دعوتش كردم كه بيايد و با من زندگي كند. امّا او كه نمي‏خواست مرا در تنگنا قرار دهد گفت: "فرزندم، من به خوش‏گذراني و زندگي راحت عادت ندارم." و اين هفتمين دروغي بود كه مادرم به من گفت.

مادرم پير شد و به سالخوردگي رسيد. به بيماري سرطان ملعون دچار شد و لازم بود كسي از او مراقبت كند و در كنارش باشد. امّا چطور مي‏توانستم نزد او بروم كه بين من و مادر عزيزم شهري فاصله بود.همه چيز را رها كردم و به ديدارش شتافتم. ديدم بر بستر بيماري افتاده است. وقتي رقّت حالم را ديد، تبسّمي بر لب آورد. درون دل و جگرم آتشي بود كه همه ي اعضاء درون را مي‏سوزاند. سخت لاغر و ضعيف شده بود. اين آن مادري نبود كه من مي
‏شناختم. اشك از چشمم روان شد. امّا مادرم در مقام دلداري من بر آمد و گفت: "گريه نكن، پسرم. من اصلاً دردي احساس نميكنم." و اين هشتمين دروغي بود كه مادرم به من گفت.

وقتي اين سخن را بر زبان راند، ديدگانش را بر هم نهاد و ديگر هرگز برنگشود. جسمش از درد و رنج اين جهان رهايي يافت ...

اين سخن را با جميع كساني مي
گويم كه در زندگيشان از نعمت وجود مادر برخوردارند. اين نعمت را قدر بدانيد قبل از آن كه از فقدانش محزون گرديد و اين سخن را با كساني ميگويم كه از نعمت وجود مادر محرومند. هميشه به ياد داشته باشيد كه چقدر به خاطر شما رنج و درد تحمّل كرده است و از خداوند متعال براي او طلب رحمت و بخشش نماييد.

مادر دوستت دارم. خدايا او را غريق بحر رحمت خود فرما همانطور كه مرا از كودكي تحت پرورش خود قرار داد.


تاج از فرق فلك برداشتن
جاودان آن تاج بر سر داشتن

در بهشت آرزو ره يافتن
هر نفس شهدي به ساغر داشتن

روز در انواع نعمت ها و ناز
شب بتي چون ماه دربر داشتن

صبح، از بام جهان چون آفتاب
روي گيتي را منور داشتن

شامگه، چون ماه رويا آفرين
ناز بر افلاك و اختر داشتن

چون صبا در مزرع سبز فلك
بال در بال كبوتر داشتن

حشمت و جاه سليمان يافتن
شوكت و فر سكندر داشتن

تا ابد در اوج قدرت زيستن
ملك هستي را مسخر داشتن

بر تو ارزاني كه ما را خوشتر است
لذت يك لحظه مادر داشتن



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۴۳ ] [ احد احدي ]

منـــاجــات خداي من

گفتم: خداي من، دقايقي بود در زندگانيم كه هوس مي كردم سر سنگينم را كه پر از  دغدغه ي ديروز بود و هراس فردا، بر شانه هاي صبورت بگذارم، آرام برايت بگويم و بگريم، در آن لحظات شانه هاي تو كجا بود؟
گفت: عزيزتر از هر چه هست، تو نه تنها در آن لحظات دلتنگي، كه در تمام لحظات بودنت برمن تكيه كرده بودي، من آني خود را از تو دريغ نكرده ام كه تو اينگونه هستي، من همچون عاشقي كه به معشوق خويش مي نگرد، با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته بودم.
گفتم: پس چرا راضي شدي من براي آن همه دلتنگي، اينگونه زار بگريم؟
گفت: عزيزتر از هر چه هست، اشك تنها قطره اي است كه قبل از آنكه فرود آيد عروج مي كند، اشكهايت به من رسيد و من يكي يكي بر زنگارهاي روحت ريختم تا باز هم از جنس نور باشي و از حوالي آسمان، چرا كه تنها اينگونه مي شود تا هميشه شاد بود.
گفتم: آخر آن چه سنگ بزرگي بود كه بر سر راهم گذاشته بودي؟
گفت: بارها صدايت كردم، آرام گفتم از اين راه نرو كه به جايي نمي رسي، تو هرگز گوش نكردي و آن سنگ بزرگ فرياد بلند من بود كه عزيزتر از هر چه هست از اين راه نرو كه به ناكجاآباد هم نخواهي رسيد.
گفتم: پس چرا آن همه درد در دلم انباشتي؟
گفت: روزيت دادم تا صدايم كني، چيزي نگفتي، پناهت دادم تا صدايم كني، چيزي نگفتي، بارها گل برايت فرستادم، كلامي نگفتي، مي خواستم برايم بگويي و حرف بزني. آخر تو بنده ي من بودي چاره اي نبود جز نزول درد كه تنها اينگونه شد تو صدايم كردي.
گفتم: پس چرا همان بار اول كه صدايت كردم درد را از دلم نراندي؟
گفت: اول بار كه گفتي خدا آن چنان به شوق آمدم كه حيفم آمد بار دگر خداي تو را نشنوم، تو باز گفتي خدا و من مشتاق تر براي شنيدن خدايي ديگر، من مي دانستم تو بعد از علاج درد بر خدا گفتن اصرار نمي كني وگرنه همان بار اول شفايت مي دادم.
گفتم: مهربانترين خدا، دوست دارمت ...
گفت: عزيزتر از هر چه هست من دوست تر دارمت ...



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۴۳ ] [ احد احدي ]

 

ميخ به ديوار

 يكي بود يكي نبود، يك پسرك بداخلاقي بود كه مرتب عصباني مي شد و به ندرت پيش مي آمد كه بتواند حالت عصبي خود را كنترل كند، بخاطر اين عادت هم اكثر دوستانش از او آزرده بودند. پدرش فكري كرد و به جهت اينكه اين عادت ناپسند را از او دور كند به او يك كيسه پر از ميخ و يك چكش داد و گفت هر وقت عصباني شدي، يك ميخ به ديوار روبرو بكوب. روز اول پسرك مجبور شد 37 ميخ به ديوار روبرو بكوبد. روزها و هفته ها سپري شد تا اينكه پسرك توانست تا اندازه اي خلق و خوي خود را كنترل كند و كمتر عصباني شود، تعداد ميخهايي كه به ديوار كوفته بود رفته رفته كمتر شد. پسرك متوجه شد كه آسانتر آنست كه عصباني شدن خودش را كنترل كند تا آنكه ميخها را در ديوار سخت بكوبد. بالاخره به اين ترتيب روزي رسيد كه پسرك ديگر عادت عصباني شدن را ترك كرده بود و موضوع را به پدرش يادآوري كرد. پدر به او پيشنهاد كرد كه حالا به ازاء هر روزي كه عصباني نشود، يكي از ميخهايي را كه در طول مدت گذشته به ديوار كوبيده بوده است را از ديوار بيرون بكشد. روزها گذشت تا بالاخره يك روز پسر جوان به پدرش رو كرد و گفت همه ميخها را از ديوار درآورده است. پدر، دست پسرش را گرفت و به آن طرف ديواري كه ميخها بر روي آن كوبيده شده و سپس درآورده بود، برد. پدر رو به پسر كرد و گفت: "دستت درد نكند، كار خوبي انجام دادي ولي به سوراخهايي كه در ديوار به وجود آورده اي نگاه كن! اين ديوار ديگر هيچوقت ديوار قبلي نخواهد بود. پسرم وقتي تو در حال عصبانيت چيزي را مي گوئي مانند ميخي است كه بر ديوار دل طرف مقابل   مي كوبي. تو مي تواني چاقوئي را به شخصي بزني و آن را از پيكرش درآوري، مهم نيست تو چند مرتبه به شخص روبرو خواهي گفت معذرت مي خواهم كه آن كار را كرده ام، زخم چاقو كماكان بر بدن شخص روبرو خواهد ماند. يك زخم فيزيكي به همان بدي يك زخم شفاهي است. "دوست ها واقعاً جواهرات كميابي هستند، آنها مي توانند تو را در هر زمان خوشحال كنند و تو را تشويق به دستيابي به موفقيت نمايند. آنها گوش جان به تو مي سپارند و انتظار احترام متقابل دارند و آنها هميشه مايل هستند قلبشان را به روي ما بگشايند."



ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۴۲ ] [ احد احدي ]
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۹:۴۲ ] [ احد احدي ]
[ ۱ ][ ۲ ][ ۳ ][ ۴ ][ ۵ ][ ۶ ][ ۷ ][ ۸ ][ ۹ ][ ۱۰ ][ ۱۱ ][ ۱۲ ][ ۱۳ ][ ۱۴ ][ ۱۵ ][ ۱۶ ][ ۱۷ ][ ۱۸ ]
.: Weblog Themes By 123blog :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
موضوعي ثبت نشده است
نظرسنجی
[#VoteTitle#]
[#VTITLE#]
     نتیجه
لینک های تبادلی
تبادل لینک اتوماتیک
لینک :
خبرنامه
عضویت   لغو عضویت
امکانات وب