نکاتی بسیار قابل تامّل درباره فقر
فقر اینه که توی خیابون آشغال بریزی و از تمیزی خیابونهای اروپا تعریف کنی؛
فقر اینه که در اوقات فراغتت به جای سوزاندن چربی های بدنت ، بنزین بسوزانی؛
فقر اینه که شامی که امشب جلوی مهمونت میذاری از شام دیشب و فردا شب افراد خانواده ات بهتر باشه؛
فقر اینه که وقتی کسی ازت میپرسه امسال چند تا کتاب خوندی برای پاسخ دادن نیازی به شمارش نداشته باشی؛
فقر اینه که کلی پول بدی و یک عینک دیور تقلبی بخری اما فلان کتاب معروف رو نخری
فقر اینه که حاجی بازاری باشی و پولت از پارو بالا بره اما کفشهات واکس نداشته باشه و بوی عرق زیر بغلت حجره ات رو برداشته باشه؛
فقر اینه که ماشین ۴۰ میلیون تومانی سوار بشی و خودت رو ملزم به رعایت قوانین رانندگی ندونی؛
فقر اینه که وقتی ازت بپرسن سرگرمی و علاقه مندی تو چیه؟ بعد از یک مکث طولانی بگی موزیک و تلویزیون
فقر اینه که ۲ تا النگو توی دستت باشه و ۲ تا دندون خراب توی دهنت؛
فقر اینه که فاصله لباس خریدن هات از فاصله مسواک خریدن هات کمتر باشه؛
فقر اینه که کتابخانه خونه ات کوچکتر از یخچال خونت باشه؛
فقر اینه که دم دکه روزنامه فروشی بایستی و همونطور سر پا صفحه اول همه روزنامه ها رو بخونی و بعد یک نخ سیگار بخری و راهتو بگیری و ری؛
فقر ، چیزی را "نداشتن" است ؛ ولی آن چیز پول نیست ؛ طلا و غذا هم نیست.
فقر ، شب را "بی غذا" سر کردن نیست
فقر ، روز را "بی اندیشه" سر کردن است
ایّام به کام ، روز خوش
بازدید: